tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post378741655581510131..comments2023-10-06T07:37:08.238-07:00Comments on تلخ مثل عسل: بیایید در موردش حرف بزنیمUnknownnoreply@blogger.comBlogger35125tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-8025830910635220142009-01-17T02:38:00.000-08:002009-01-17T02:38:00.000-08:00سلامچند روزي بيشتر نيست كه با وبلاگتون آشنا شدم ول...سلام<br>چند روزي بيشتر نيست كه با وبلاگتون آشنا شدم ولي اين قدر از قلم شيرينتون لذت بردم كه از هفته ي پيش تا به امروز فكر مي كنم تقريبا نصف نوشته هاتون رو خوندم!!!<br>خوندم و لذت بردم...<br>از جمله قسمت هايي كه خيلي خيلي لذت بردم همين پست هاي "زني بايد باشد" بود.<br>اينكه شما مي تونيد اين قدر عاشقانه عمل كنيد و يا حتي فكر كنيد و بنويسيد خيلي ارزشمنده...<br>من كه شخصا هيچ مشكلي با اين پست ها نداشتم و راستشو بخواييد تعجب مي كنم وقتي ميبينم افرادي بودن كه نتونستن با اين نوشته ها ارتباط برقرار كنن!<br>به نظر من اين نوشته ها و تصويري كه از زن رويايي تون ارائه مي كرد اصلا تصاوير غير واقعي و عجيب و دور از دسترسي نبود،اون زن هيچ وقت هيچ كار خاصي نمي كرد و يا انتظار عجيبي ازش نداشتيد!<br>من اين طور از نوشته هاتون برداشت كردم كه شما فقط مي خوايد اون باشه،تنها انتظارتون ازش اينه كه حضور داشته باشه،همين!!!<br>باشه تا مردش اين همه احساسات ناب رو كه مشخصه برخواسته از دله بهش ببخشه...<br>من فكر مي كنم قهرمان اين قصه اون زن نيست،كه اون مرده!<br>مردي كه مي تونه اين همه عاشق باشه و چنين احساسات عميقي داشته باشه...سمانهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-33562338289904034032009-01-16T19:56:00.000-08:002009-01-16T19:56:00.000-08:00سلاممن هم مدتهاست که وبلاگ شمارو میخونم و لذت می ب...سلام<br>من هم مدتهاست که وبلاگ شمارو میخونم و لذت می برم و می روم. اما بعنوان یک زن دلم خواست بگم شما در واقع هیچ توقع خاصی ندارید. به نظر من امروزه بیشتر زنان ما دارای چنین خصوصیاتی هستن و یا دست کم اینهارو بالقوه در خلقتشون دارن متاسفانه مردهای ما هستن که کمتر مثل شما "رفتار" می کنن. شاید دیده ها و شنیده های شما درباب غصب حریم خصوصی و یا توقع واگذاری آن به همسر(که البته کابوس مردانی از نوع شماست) بیشتر شامل حال مردهایی بشه که به اندازه کافی به همسرشون "توجه" ندارن. وجود این همه احساس و زیبایی در شما قابل تقدیره. اما قصه عشق از دیگر قصه ها سواست. که آمدنیست و نه آموختنی. اوست که تکلیف شما را روشن می کند شما هیچ احاطه ای به آن ندارید وقتی که سر برسد.<br>براتون آرزوی خشنودی و رضایت می کنم.<br>با احترامتمشک تلخjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-14304634790079321572009-01-16T15:41:00.000-08:002009-01-16T15:41:00.000-08:00وقتی آدم عاشق باشه همیشه عاشقه. وقت و بی وقت اما...وقتی آدم عاشق باشه همیشه عاشقه. وقت و بی وقت اما و اگر هم نداره .مهتابjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-1542247369737810752009-01-16T09:35:00.000-08:002009-01-16T09:35:00.000-08:00مدت هاست که میخونمتون اما گاهی کامنت گذاشتن برای ب...مدت هاست که میخونمتون اما گاهی کامنت گذاشتن برای بعضی نوشته ها اصلا ارزش نوشترو میاره پایین از نظرم و نوشته های شما همش اینطورین برام ... یه جورایی نمیشه هیچی گفت فقط باید تو سکوت بخونیشون و بخونیشون و هیییییییییی تکرارش کنی ...من از خوندن تک تک اون نوشته های زنی باید شدیدا لذت میبردم ، این حس که توی این دنیا که همه چیش قاطی شده هنوز یکی هست با این حس ها ، هنوز یه جای دنیا یکی همه حس هاشو قبول داره و مینویستشون خیلی لذت بخشه و این که مردی هست که حس های زنونش رو باور داره و بهشون اهمیت میده بی نظیره !<br>اینکه میگین : " حتمن زنی هست جایی که بلد باشه در جهان کار،رو پای خودش بایسته،مسوول زندگیش باشه و به وقتش بجنگه اما توی حریم امن دو نفرش عاشق باشه،عاشقانه باشه،زنانه باشه " و اینکه ماها یادمون رفته " اگر مردیم، زنی درون خودمون داریم و اگر زنیم،مردی" !<br>واقعا همینطوره ! ماها تو دنیای امروز خیلی چیزا یادمون رفته متاسفانه ولی این دلیل عدم وجودش نیست... از خوندن خط خط نوشته هاتون لذت میبرم ... همیشه تو همه مراحل زندگی موفق باشیدLittleAngeljavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-68721694536521530002009-01-16T16:41:00.000-08:002009-01-16T16:41:00.000-08:00وکلی کیف دارد کتایون که آدم خواهرانی مثل تو و آزاد...وکلی کیف دارد کتایون که آدم خواهرانی مثل تو و آزاده در این دنیا داشته باشد...به خداامیرjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-60886362105136744522009-01-16T16:37:00.000-08:002009-01-16T16:37:00.000-08:00راستی کتایون!چرا فکر می کنی وقتی سرت بوی قرمه سبزی...راستی کتایون!چرا فکر می کنی وقتی سرت بوی قرمه سبزی میده انقدر دوست داشتنی نیستی که کسی موهاتو بو بکشه؟امیرjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-52779281074170431492009-01-16T16:33:00.000-08:002009-01-16T16:33:00.000-08:00کتایون!حوزه دل رو منطقی بررسی کردن فقط سردرگمی میا...کتایون!حوزه دل رو منطقی بررسی کردن فقط سردرگمی میاره...لطفن دقت کن من در مورد حوزه دل حرف می زنم و نه تصمیماتی که بر مبنای حوزه دل گرفته می شه...به این تفکیک جهان بیرونی و درونی دقت کنیمامیرjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-54166058280730679892009-01-15T15:54:00.001-08:002009-01-15T15:54:00.001-08:00. اما اينكه زني مي تونه اونقدر رويايي باشه...جواب .... اما اينكه زني مي تونه اونقدر رويايي باشه...جواب اينه كه بله مي تونه. خيلي از مردها هستن كه حتي به زبون هم نمي آرن و يا هنر ادبياتي و يا بيان خوبي ندارن كه بگن ولي همسر و يا عشقشون براشون يه ملكه واقعي با تمام ظرايف زنانه و به وقتش با درك و منطقه، حتي اگه چند اشكالي هم داشته باشه، كه هيچكي بي عيب نيست و براي ما زنها هم پيش اومده كه مردمون يه شواليه ي قلب طلايي مهربون و به وقتش شجاع و مدافع ، با شونه هاي محكمه و ما يه قانون داريم و اون اينه كه هر چيزي به تصور مي آد مي تونه واقعي باشه و باور كنيد هستند آدمهايي كه نزديك به تعادلن و به وقتش همه لطائف زنانگي رو دارن و به وقتش توان درك طرف مقابل را و گاهي نه تنها مي تونن مسئول نيمي از زندگي باشن كه گاهي مسئول همه زندگين و مرد هم همينطور. كه البته هميشه بايد حرائم حفظ بشن و كسي اين وسط به مرزهاي همديگه تجاوز نكنه كه عاقلان همه دانند ...<br>ضمنا من آن تكه شاعرانهي بوي مو و روح را دوست داشتم. خيلي قابل حسه به نظر من.عاطفهjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-50613333807198392272009-01-15T15:54:00.000-08:002009-01-15T15:54:00.000-08:00هنوز كامنتها رو نخوندم و توي ورد دارم تايپ مي كنم....هنوز كامنتها رو نخوندم و توي ورد دارم تايپ مي كنم. خيلي جالبه كه من و تو اين روزها داريم همه اش از انيما مي گيم و حالا غير از پستهاي اخير، توي كامنت داني چند ساعت پيش هم داشتم براي دوستي از اين تعادل انيما و انيموس مي گفتم كه فرقي نداره زن باشيم يا مرد. مهم اينه كه سر جاش از اين موهبتها استفاده كنيم...ولي در پاسخ به آزاده و دوستان، من به عنوان يك انسان(و نه فقط يه زن) بايد بگم اول از همه امير داره خودش مي گه كه با الهامات و احساساتش اون پستها رو نوشته و به قول خودش سعي مي كنه و البته خوش به حالش كه اينو مي گه:<br>"اما من یاد گرفتم یک فرد بیرونی رو تبدیل به یک تصویر عاشقانه درونی کنم بدون اینکه براش زندان بسازم،اینو به تجربه و با قاطعیت می تونم در مورد خودم ادعا کنم "<br>(كه البته گاهي اين تصوير عاشقانه اينقدر غليظ مي شه كه شكل خدايي و مقدس مي گيره و ديگه اصلا دلت نمي آد به بعد ماديش دست هم بزني) و باز البته خدا رو شكر كه امير مي تونه چنين ادعايي داشته باشه و اي ول به او...عاطفهjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-28539529379584212202009-01-15T13:32:00.000-08:002009-01-15T13:32:00.000-08:00حالا از اون ورش: من عاشق یه مرد هنرمند جینگول می ش...حالا از اون ورش: من عاشق یه مرد هنرمند جینگول می شم بعد ازش توقع دارم پنت هاوس داشته باشه. یا با یه بیزنس من موفق عروسی می کنم و دلم می خواد برام شعر بگه. خلاصه من که قاتی کردم و آخرش باز می رسم به تو که باید هر دو ور ماجرا رو تقویت کنیم در خودمون. چشم. برم زن بودنم رو تقویت کنم.آزادهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-62395681878837163592009-01-15T13:27:00.000-08:002009-01-15T13:27:00.000-08:00میدونی حتا وقتی داشتم این کتاب عاشقانه های کردی ر...میدونی حتا وقتی داشتم این کتاب عاشقانه های کردی رو میخوندم هم همین حس رو داشتم و همون موقع این سوال اومد تو ذهنم. تو اون شعرها زن زیباست، سرو قد و غنچه لب و نار پستان، میان باریک و سپید و شب چشم. خیلی کیف داره که آدم به چشم یارش انقدر زیبا بیاد اما من نمی تونم نپرسم از خودم بعدش چی؟ همه اش که همین نیست. آیا این مرد بعدش هم می بینه، وقتهایی که انقدر سرم شلوغه که سبیلم از سبیل اون کلفتتر می شه. اون موقع هم دوستم داره؟ اگه آره چرا هیچوقت هیچ مردی از این لحظه ننوشته؟ یا شاید هم من ندیدم که بنویسه. آزادهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-14439464062307819292009-01-15T13:16:00.000-08:002009-01-15T13:16:00.000-08:00میدونی انگار همه چی قر و قاتی شده من که زنم آنیموس...میدونی انگار همه چی قر و قاتی شده من که زنم آنیموسی رفتار می کنم و همیشه متهمم که زنانه رفتار نمی کنم و زن نبودن من باعث می شه مرد مقابلم مردونه رفتار نکنه. نمی دونم شاید درسته باشه. و تو متهمی که آنیمایی رفتار می کنی در روابط عاشقانه ات و حالا تصمیم گرفتی کمی قدرت چاشنی این رابطه کنی. شاید من هم باید کمی ملاحت قاتی رابطه ام بکن.آزادهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-64264971469131855332009-01-15T13:08:00.000-08:002009-01-15T13:08:00.000-08:00شناسایی ضعف ها کار ساده ای نیست و اینکه آدم بداند ...شناسایی ضعف ها کار ساده ای نیست و اینکه آدم بداند کجای کارش ممکن است مشکل ساز شود . مردانگی بیشتر پیشنهاد بجایی بود که خود داده اید.<br><br> به نظر من<br>تا زیر یک ثقف زندگی نشود این شاعرانه ها واقع بینانه نمیشوند.<br><br>در شرایطی که زن نیمی از مسولیت زندگی را دارد ... نمیدانم وقتی هر دو از کار برگشته اند فضای خانه چگونه است ؟همه از زن انتظار ناز ونوازش دارند ! همسر عاشق پیشه از یکطرف تنور را داغ میکند . بچه ها زر زر میکنند :-) ( البته بد بین نیستم واقع بینانه اش اینست ) .<br><br>در این شرایط شاعرانه ها کم رنگ میشود و خستگی مجال نمیدهد. مگر اینکه مشکل معاش اصلا در کار نباشد . <br>خدمه و... به رتق و فتق امور برسند و ... والله شاعرانه فضای روحی مناسبی را نمییابد . مگر به صبر و صبوری و تحمل متقابل.علیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-17438965585397079512009-01-15T12:38:00.000-08:002009-01-15T12:38:00.000-08:00راستی بروزیم و نظرت را می خواهیم دوست جانراستی بروزیم و نظرت را می خواهیم دوست جانhotblueXjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-7989823786417086172009-01-15T12:02:00.000-08:002009-01-15T12:02:00.000-08:00زن ذلیلزن ذلیلصلح سبزnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-40163829305808150232009-01-15T11:40:00.000-08:002009-01-15T11:40:00.000-08:00من باید بگم 2000 درصد موافق نظرتم امیر جان و نوشته...من باید بگم 2000 درصد موافق نظرتم امیر جان و نوشته های زنی باید باشدت . ولی این هم واقعیته که خیلی از زن های ما در مرد نه یک شریک عشق و لحظه های زندگی که تنها یک حامی و به عبارتی پدر می خواهند . و این با آن قسمت زنانگی یک مرد عاطفی زیاد سازگار نخواهد بود . و این اول مشکله و شروع تناقض تصویری که هر کس برای خودش ساخته با چیزی که هست .hotblueXjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-47241011487753669492009-01-15T11:10:00.000-08:002009-01-15T11:10:00.000-08:00مگه دل نوشته های آدمی باید در زندگی واقعی آدمی هم ...مگه دل نوشته های آدمی باید در زندگی واقعی آدمی هم رخ بده؟؟؟محمد جواد شکریjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-64655740897748233262009-01-15T11:04:00.000-08:002009-01-15T11:04:00.000-08:00جالبه..ولی من اصلا موقع خوندن اون پست ها فکر نکردم...جالبه..ولی من اصلا موقع خوندن اون پست ها فکر نکردم که چیز زیادی میخواین..دقیقا همین که گفتین از قبل شرط نذاشتین که طرف عطر شنل زده باشه تا برین طرفش..من همینو میخواستم بگم.آندیاjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-61395137672491303092009-01-15T10:54:00.000-08:002009-01-15T10:54:00.000-08:00من همیشه به زنی باید باشد تو غبطه می خورم. یه زن م...من همیشه به زنی باید باشد تو غبطه می خورم. یه زن معمولی در یه لحظه معمولی که لطیف ترین و زیباترین احساسات به سمتش جاری میشه.. تو خوب بلدی عاشق باشی.گلیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-18579737132555896892009-01-15T10:22:00.000-08:002009-01-15T10:22:00.000-08:00منم فک میکنم توی این پستها فقط لحظه های عاشقانه شا...منم فک میکنم توی این پستها فقط لحظه های عاشقانه شاعرانه بیان شده و غیرواقعی نیست.لحظه هایی که از وسط روزمرگیها به قول "نرگس"شکار شده.<br>بدون شک منظور این نبوده که تمام لحظه ها معشوقش بشینه کتاب بخونه.یا هر چیز دیگه.<br>و دیگه اینکه این چیزا توی زندگی هرکسی اتفاق می افته اما خیلی ها نمیبیننش.یعنی بلد نیستن ببینن.خیلیها زن زندگیشون موهاش بهترین بوها رو هم که بده اصلا نمیفهمن و ساده از کنارش رد میشن.شاید مثلا بگن:چه بوی خوبی.همینقدر! احساس عمیقی رو در درونشون بیدار نمیکنه.شاید چون واقعا عاشق نیستن شایدم چون آدمها با هم فرق میکنن.بعضیها نمیتونن رمانتیک فکر کنن.میناjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-67382478553817740162009-01-15T07:41:00.000-08:002009-01-15T07:41:00.000-08:00درمورد چواب به سوال قشنگ ِ آزاده: من خودم به نوبه ...درمورد چواب به سوال قشنگ ِ آزاده: من خودم به نوبه ی خودم هیچوقت دوست ندارم توی قالب ِ "زنی باید باشد ِ " تو باشم. <br>من یه زن واقعی ام که گاهی نیمی و گاهی بیشتر ازنیمی از بار زندگی رو به دوش دارم. اما خیلی اوقات افسرده ام. همسرم رو دوست دارم اما خیلی اوقات تلخم. زندگی مو دوست دارم اما حقیقتن گاهی کله م هم بوی قرمه سبزی میده و دلم نمی خواد یکی از راه برسه و کله ی منو بو کنه!کتایونjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-5757959760015979042009-01-15T07:29:00.000-08:002009-01-15T07:29:00.000-08:00... تنها در صورت عاشق یودن است که می توان قدر عشق ...... <br>تنها در صورت عاشق یودن است که می توان قدر عشق را دانست. و ارزش عشق را دانست و احترام عشق را به جا آوردکتایونjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-42594949778688502412009-01-15T07:25:00.000-08:002009-01-15T07:25:00.000-08:00نوشته ای: "زنی هست جایی که بلد باشه در جهان ک...نوشته ای: "زنی هست جایی که بلد باشه در جهان کار،رو پای خودش بایسته،مسوول زندگیش باشه و به وقتش بجنگه اما توی حریم امن دو نفرمون عاشق باشه،عاشقانه باشه،زنانه باشه..."<br>حرف من روی احترام کلمه ی "عشق" این جمله ست...<br>علاوه بر اینکه با حرف های کامنت گذار پایینی به شدت موافقم، اضافه می کنم که : <br>به نظر من تو در زنی باید باشد ها دنبال زنی می گردی که معشوقش تو باشی نه عاشقش. <br>اما بر عکس من فکر میکنم بیشتر از همه : زنی باید باشد که "تو "<br>عاشقش باشی... "تو" عاشقش باشی. و عشق، از خودگذشتگی هم می خواهد. صبوری هم می خواهد، چرا که معشوق هم خاطری دارد. <br>. <br>آن زنی که باید باشد که عاشقش باشی، هر زنی نیست. او تنها یک نفر است. نمی تواند به قول کامنت گذار پایینی یک روز قبل یک نفر باشد به نام بانو و فردا یک نفر دیگر باشد و پس فردا نفر سومی که هر سه هم عاشق تو باشند. او تنها و تنها یک نفر است <br>که تو بتوانی آنقدر عاشقش باشی که معشوق "او" باشد. نه زنی که معشوقش "تو" باشی... <br>تنها در صورت عاشق یودن است که می توان قدر عشق را دانست. و ارزش عشق را دانست و احترام عشق رکتایونjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-24258644879388316322009-01-15T06:57:00.000-08:002009-01-15T06:57:00.000-08:00به نظرم اگرشما و پرنسس از هم دلگیر شده باشید هم تو...به نظرم اگرشما و پرنسس از هم دلگیر شده باشید هم توصیفش به اندازه ی همین لحظه های خوشحالی و لبخند باید زیبا باشد. به نظرم ایراد از زنی که باید باشد نیست. چون اینقدر ها غیر واقعی نیست ایراد از موقعیت هایی است که توضیف می شود. شاید ایراد هم نباشد منظورم این است که به نظرم این سوالی که درست شده برمی گردد به فضایی که معمولا دارد توصیف می شود.<br>الان واقعا فکر می کنم دارم درباره ی یک آدم واقعی حرف میزنم احساس می کنم زنی که باید باشد نشسته و به ماها که داریم درباره اش حرف میزنیم با تعجب نگاه می کند شاید هم میخندد. <br>ببخشید اینهمه طوالانی شدAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-16249800901035521102009-01-15T06:56:00.000-08:002009-01-15T06:56:00.000-08:00. فکر می کنم برای این است که این زنی که باید باشد .... فکر می کنم برای این است که این زنی که باید باشد همیشه وقتی تو شعر میخوانی هست وقتی کتاب میخواند یا می خوانی هست وقتی خوابیده است حضور دارد برای اینکه زنی که باید باشد از شما قهر هم می کند؟ زنی که باید باشد گریه هم می کند؟ شاید هم بکند؟ اما ما اینجا نمیخوانیم برای همین اینجوری فکر کردیم.یا وقتی می نویسی داری موهایش را بومی کنی معلوم است آدم فکر می کند که انتظار داری بوی خوب داری یعنی نمینویسی این زنی که باید باشد مثلا وقتی خسته از کارش برگشته و با خستگی اش به تولبخند می زند چی؟ یا روزهایی که پرنسست حوصله نداشته باشد چی؟ شما فقط لحظه های شاعرانه را دارید توصیف می کنید.Anonymousnoreply@blogger.com