tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post4352504674455775339..comments2023-10-06T07:37:08.238-07:00Comments on تلخ مثل عسل: سيلان اشکUnknownnoreply@blogger.comBlogger22125tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-470535318706898342005-10-28T13:44:00.000-07:002005-10-28T13:44:00.000-07:00سلام ، بگم چيکار کن ؟...دفعه ی ديگه ، واسه يه چنين...سلام ، بگم چيکار کن ؟...دفعه ی ديگه ، واسه يه چنين پستی ، حتمآ قسمت نظرات رو غير فعال کن :) ..نوشته هات همچنان زيبا و قوی هستن ..به اميد روزای بهتر3barehjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-21054028048022783582005-10-18T17:21:00.000-07:002005-10-18T17:21:00.000-07:00من يه شيوه دارم برای گريه کردن تو هر جا .... اصلا ...من يه شيوه دارم برای گريه کردن تو هر جا .... اصلا به روی خودت نيار که اينا اشکن که دارن ميان پايين ... کنار لب هات نياد پايين ... فقط اشک ... ( ممکنه تو رو ارضا نکنه ... شايد بايد زار بزنی ... اما من هميشه اينجور گريه کردن رو دوست داشتم ... گريه بيشتر از ژستشه که معلوم ميشه. نه از رو اشک. سر کلاس موقع جزوه نوشتن، تو اتوبوس، روز وقتی داری پياده ميری، .. جواب داده!)arezoojavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-35315829650065495992005-10-16T08:19:00.000-07:002005-10-16T08:19:00.000-07:00ولی بازم خودمونيم اون بيتيه که فروغ خانوم برات نوش...ولی بازم خودمونيم اون بيتيه که فروغ خانوم برات نوشته اشک من رو هم دراورد ... هی ! جوونی !نگاهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-42779941751083861962005-10-16T08:18:00.000-07:002005-10-16T08:18:00.000-07:00انصافا وقتی فکر می کنم به اون مرد گنده ! که ممکنه ...انصافا وقتی فکر می کنم به اون مرد گنده ! که ممکنه تو شرکت گريه کنه ... بگذريم ! ((:نگاهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-9158658271305467462005-10-16T08:14:00.000-07:002005-10-16T08:14:00.000-07:00ايييييييييييييييييييييييييييييش !!! ((:ايييييييييييييييييييييييييييييش !!! ((:نگاهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-79936240525904534592005-10-16T04:01:00.000-07:002005-10-16T04:01:00.000-07:00آخه چی بگم هان ؟ يکی بياد بگه من چی بنويسم؟ نبود؟آخه چی بگم هان ؟ يکی بياد بگه من چی بنويسم؟ نبود؟azadehjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-57028473059755673132005-10-16T03:35:00.000-07:002005-10-16T03:35:00.000-07:00که ... عاشقم گر بسوزم رواست.../...را گريه و سوز با...که ... عاشقم گر بسوزم رواست.../...را گريه و سوز باری چراست///مهتابjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-73776214964179439062005-10-16T03:26:00.000-07:002005-10-16T03:26:00.000-07:00چته بچه جون؟! شنيدی مورچه وقتی يه قطره آب روش می ر...چته بچه جون؟! شنيدی مورچه وقتی يه قطره آب روش می ريزه فکر می کنه دنيا رو آب برده؟ مطمئنا فردا حالت از امروز بهتره فقط کاشکی می شد اينو حالی دل کرد.گوشهjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-27798963984996772692005-10-16T00:00:00.000-07:002005-10-16T00:00:00.000-07:00منم موافقم با ناشناس.... ديگه يهو نميتونی گريه کنی...منم موافقم با ناشناس.... ديگه يهو نميتونی گريه کنی ... چشماتو بنداز پایین بذار اشکا بیان پایین. صورتتو از بقیه پنهان کن.اما جلوشونو نگیر.بذار بریزن. از من ميشنوی هيچوقت نه جلوی گريه تو بگير و نه خنده تو. بذار برات بد بشه. اما عوضش دلت هميشه صاف و صيقلی ميمونه ... امان از وقتی که گريه نياد ... ازون فيلمم چندتا عکس ديدمبلفیjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-77269204231638878182005-10-15T19:22:00.000-07:002005-10-15T19:22:00.000-07:00پسرك ديابتيجوالدوز به دستدر پي تحقق ضرب المثل بودپسرك ديابتي<br>جوالدوز به دست<br>در پي تحقق ضرب المثل بودzabane madarijavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-35662841417254985332005-10-15T18:26:00.000-07:002005-10-15T18:26:00.000-07:00من چند تا عکس از اين فيلمه ديدم ... به نظر جالب مي...من چند تا عکس از اين فيلمه ديدم ... به نظر جالب ميومدjoojoojavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-64030036471155294732005-10-16T05:36:00.000-07:002005-10-16T05:36:00.000-07:00سلام ريما جان !!! خوفی خاله؟ چرا يه سر نمی ری اتوپ...سلام ريما جان !!! خوفی خاله؟ چرا يه سر نمی ری اتوپيا اونجا خيلی راحت می شه گريه کرد و بی وزنيه ثانيه های تو خالی رو حس کرد!Yasamannoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-8963242437794900712005-10-16T05:32:00.000-07:002005-10-16T05:32:00.000-07:00منم خيلی وقته دنبال جايی ام که بشه با خيال راحت تو...منم خيلی وقته دنبال جايی ام که بشه با خيال راحت توش گريه کرد ..Starjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-12199848444005412642005-10-16T05:28:00.000-07:002005-10-16T05:28:00.000-07:00اول اینکه به نظر من هیچ جا امن تر از خونه پدری آدم...اول اینکه به نظر من هیچ جا امن تر از خونه پدری آدم نیست هرچند قفس باشه.دوم اینکه مگه مخملباف همچین فیلمی ساخته؟؟سوم اینکه مازوخیسم بد نیست آخه کنفسیوس میگه:مرد کوچیک به دیگران سخت میگیره.مرد بزرگ به خودش.چهارم اینکه کامنت من از متنت بیشتر شد به این میگن کم گویی و گزیده گویی!!!!سجادjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-44341233946859429142005-10-15T16:35:00.000-07:002005-10-15T16:35:00.000-07:00الهام راست می گه ! ولی وسط شرکت جلو شونصد تا آدم ه...الهام راست می گه ! ولی وسط شرکت جلو شونصد تا آدم هم نمی شه ! مرديم از بی امکاناتی حتی امکان گريه کردن هم نيست !!!North Starjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-75959106629589100812005-10-15T16:18:00.000-07:002005-10-15T16:18:00.000-07:00چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون/دلم را...چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون/<br><br>دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحونفروغjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-66682242432173615502005-10-15T15:20:00.000-07:002005-10-15T15:20:00.000-07:00"اگر جلوی گريه کردنت رو بگيری يه زمانی می رسه..."اگر جلوی گريه کردنت رو بگيری يه زمانی می رسه که نمی تونی گريه کنی ..."ناشناسnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-15529482640954806522005-10-15T16:13:00.000-07:002005-10-15T16:13:00.000-07:00«شب ها هوا گرم بود و از گرما خوابم نميبرد....حياط ...«شب ها هوا گرم بود و از گرما خوابم نميبرد....حياط و بهار خواب نداشتم...اتاقم در وسط شهر بود .بساط تهويه به تهران نرسيده بود.خيس عرق ميشذم.پيوسته به ياد ايل و تبارم بودم.....روزی نبود که به فکر ايل و تبارم نباشم.روزی نبود که به فکر ييلاق نباشم... و شبی نبود که آب و هوای بهشتی را در خواب نبينم.در ايل چادر داشتم؛در شهر خانه نداشتم؛در ايل لسب سواری داشتم؛در شهر ماشين نداشتم.در ايل حرمت و آسايش و کس و کار داشتم؛در شهر آرام و قرار و غمخوار و اندوه گسار نداشتم......شاهين تيزبال افقها بودم.زنبوری شدم و به کنجی پناه بردم!»فروغjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-9889622217129628792005-10-15T16:15:00.001-07:002005-10-15T16:15:00.001-07:00ميدونی متن زير واسه کی بود؟....محمد بهمن بيگی........ميدونی متن زير واسه کی بود؟....محمد بهمن بيگی.....از کتاب «بخارای من ، ايل من»....آخرش بر ميگرده شهرش................گريه کن گريه قشنگه!گريه سهم دل تنگه!فروغjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-54945390964175395872005-10-15T16:15:00.000-07:002005-10-15T16:15:00.000-07:00صاب وبلاگ هم ميگذرونه!صاب وبلاگ هم ميگذرونه!فروغjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-27674585745043050872005-10-15T12:06:00.000-07:002005-10-15T12:06:00.000-07:00اره ديگه .. گريه سهم دل تنگه .. واقعا که سهم دل تن...اره ديگه .. گريه سهم دل تنگه .. واقعا که سهم دل تنگه ...ALIREZAnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-27138366284736349402005-10-15T10:58:00.000-07:002005-10-15T10:58:00.000-07:00سلام امير..اگه جلوی گريه کردنت رو بگيری يه زمانی م...سلام امير..اگه جلوی گريه کردنت رو بگيری يه زمانی می رسه که نمی تونی گريه کنی!اين سخت تره پس..گريه کن!لطفا....elhamjavascript:void(0)noreply@blogger.com