tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post7665992940898252171..comments2023-10-06T07:37:08.238-07:00Comments on تلخ مثل عسل: چرا می مانم؟Unknownnoreply@blogger.comBlogger10125tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-10950418598927038812009-08-23T12:45:00.000-07:002009-08-23T12:45:00.000-07:00من با این پست ِشما بسیار بسیار احساس ٍنزدیکی می ...من با این پست ِشما بسیار بسیار احساس ٍنزدیکی می کنم..ساسوشاjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-55583640937764152562009-08-22T15:57:00.000-07:002009-08-22T15:57:00.000-07:00همه برمی گرده به ارزشا و هدفایی که هر کس برای خودش...همه برمی گرده به ارزشا و هدفایی که هر کس برای خودش تعریف کرده. اینکه اگه جلوش چند تا کلمه آزادی ، وطن ، رفاه و ... رو بذاری واسه هر کدوم چه نمره ای بذاره. خب ... آدما با هم فرق دارن !<br>می مانید به امید اینکه روزی آفتاب رو توی این سرزمین ببینید ...<br>می روم به امید اینکه روزی آفتاب رو توی دل خودم ببینم ...<br>خودخواهم و این خودخواهیمو دوست دارم !مرجانnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-79781622442661587242009-08-22T06:29:00.000-07:002009-08-22T06:29:00.000-07:00می مانیم تا آن روز که این درخت میوه دهد آن وقت افت...می مانیم تا آن روز که این درخت میوه دهد آن وقت افتخار و غرورش به تمام تلخی های این روز ها می ارزدم.آزادjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-35578194934038375112009-08-22T04:34:00.000-07:002009-08-22T04:34:00.000-07:00سلام، این خیلی خوب بود. واگویه ای از ربط خودخواهی ...سلام، این خیلی خوب بود. واگویه ای از ربط خودخواهی به دیگر خواهی و خاک خواهی که واقعا همین است و درست هم هست و باید ه باشد به گمانم.حسینjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-6246236189369897712009-08-22T02:06:00.001-07:002009-08-22T02:06:00.001-07:00من همه همه یک روز و نصفی نبودم بعد انقدر دلم تنگ ش...من همه همه یک روز و نصفی نبودم بعد انقدر دلم تنگ شده بود برای این صفحه آبی. یعنی من به رفتن فکر میکنما میخوام سرم رو بذارم زمین و بمیرم.آزادهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-60469791761269763552009-08-22T02:06:00.000-07:002009-08-22T02:06:00.000-07:00با تك تك واژه هايت همسازم و همراز. اگرچه كه من حتي...با تك تك واژه هايت همسازم و همراز. اگرچه كه من حتي كارهاي تو را هم نمي توانم بكنم و تمام كاري كه براي اين كشور بلدم كه اين است كه به جوانترها كمي تاريخ ياد بدهم (به اندازه ذهن كوچك خودم). كمي تاريخ جهان كمي تاريخ اسلام و كمي تاريخ وطن... وطن! كه اين پاره خاك غمگين درهم شكسته ... وطن براي من معني زندگي دارد. گاهواره كودكي من است. حماقتهاي نوجواني است و رنجهاي جواني. حال در ميانسالي به كجا بروم؟<br>كجاي اين جهان متعلق به من است جز اين پاره خاك سرخ اشكبار؟<br>سپاسگزارم كه مي ماني و من دل مي گيرم از ماندنت.(...)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-86157120709546344192009-08-21T19:20:00.000-07:002009-08-21T19:20:00.000-07:00آن یادداشتی هم که بهش اشاره کردم رو میتونین این زی...آن یادداشتی هم که بهش اشاره کردم رو میتونین این زیر ببینین:<br>http://shahrestani.ir/weblog/2009/08/dont_stay_go.html#commentsنجواjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-5111618471286516822009-08-21T19:19:00.000-07:002009-08-21T19:19:00.000-07:00نوشته بود:"اینجا نمان برو..."اما یک جایش...نوشته بود:<br>"اینجا نمان برو..."<br>اما یک جایش هم گفته بود:<br>"من اهل ماندم،<br>مشغول ماندنم..."<br>نمیدانم، برای من هم شاید چیزی شبیه همین یک تکه باشد.<br>آن رفتن برایم سخت تر از این ماندن میشود..هرچند نمیدانم آخرش چه میشود.نجواjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-26929156050649146612009-08-21T18:52:00.000-07:002009-08-21T18:52:00.000-07:00برمی گردیم؛ به قول پاز،"حکم نفی بلد دائم معاد...برمی گردیم؛ به قول پاز،"حکم نفی بلد دائم معادل حکم مرگ است".عرفانjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-51128979391458687332009-08-22T05:55:00.000-07:002009-08-22T05:55:00.000-07:00"من گرفتار این مملکتم"این اساسی ترین مسئ..."من گرفتار این مملکتم"<br>این اساسی ترین مسئله زندگی اینروزهاست...<br>گرفتار خوبی ها و بدی هاش...<br>یه جورایی سنتی و خیلی متعهدانه به مسئله نگاه می کنیم.<br>در صورتی که خیلی ها اینطور نیستند...<br>لزوما دنبال آرامش به قیمت از دست دادن خیلی از چیزها هستند...<br>مهرداد(پسر خاله ای که در اصل برادر بزرگترم بود) وقتی رفت هنوز ایرانی بود...هنوز حتی از ترافیک لعنتی تهران هم لذت میبرد...<br>ولی حالا رفته توی منترال زندگی دارد...خانه دارد...زن دارد...درآمد و دانشگاه و همه چیز دارد...<br>ولی دیگر قلبش برای این مملکت نیست!<br>این چیزیه که هروقت بهش فکر میکنم میترسم! اینکه خواهی و نخواهی برای ادامه تحصیل و یا خیلی چیزهای دیگر باید چند صباحی از این اب و خاک دور باشم ولی میترسم عرق به وطن از یادم برود...<br>کم نیستند مهرداد هایی که پای پله های هواپیما ایرانی بودنشان را هم جا میگذارند...<br>رفتن همیشه این ترس رو به همراه داره.<br>ترس اینکه خواسته و نا خواسته زیر پا بذاری اون گرفتاری هایی را که داشتی.آقای دیوانهjavascript:void(0)noreply@blogger.com