tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post3155717412979685557..comments2023-10-06T07:37:08.238-07:00Comments on تلخ مثل عسل: سلام سرنوشتUnknownnoreply@blogger.comBlogger17125tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-52867804556642120602010-07-31T16:57:00.000-07:002010-07-31T16:57:00.000-07:00تقدیر؟فکر میکنم این فقط یه اسمهوجود نداره اما انگا...تقدیر؟<br>فکر میکنم این فقط یه اسمه<br>وجود نداره اما انگار که هست مثل خدا<br>دلم نمی خواد باورش کنممهرنوشnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-65944471217945218362010-07-23T12:44:00.000-07:002010-07-23T12:44:00.000-07:00ماسه نفر بودیمتصمیم گرفتیمآنچه که روی پیشانی ی ما...ما<br><br>سه نفر بودیم<br><br>تصمیم گرفتیم<br><br>آنچه که روی پیشانی ی مان نوشته<br><br>پاک کنیم .<br><br>یک نفر خسته شد<br><br> زندگی قورتش داد<br><br>دومی<br><br>جاکش از آب درآمد<br><br> لابد روی پیشانی ی او نوشته بود<br><br>اما من<br><br> هنوز علافم<br><br>وبرای دخترم<br><br>هر وقت که خواست<br><br> پاک کن می خرم . / عباس گلستانی<br>------------------------------------------------------------------------<br><br>دوم مرداد هشتاد و نه-دهمین سالمرگ احمد شاملو -بامداد شاعر- بر همه اهالی اندیشه و شعر تسلیتسارا سراییjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-11315877042896049302010-07-23T05:28:00.000-07:002010-07-23T05:28:00.000-07:00مشکل همین گفتن سلام سرنوشته...نمیاد به دهنمشکل همین گفتن سلام سرنوشته...نمیاد به دهنستارهjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-88446851856352438832010-07-22T09:33:00.000-07:002010-07-22T09:33:00.000-07:00خب! زندگی همینه دیگهخب! زندگی همینه دیگهبرای طفلمjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-25026392913391963642010-07-22T06:36:00.000-07:002010-07-22T06:36:00.000-07:00از: سرنویسنده (پیشانی نبیسنده ی سابق)به: امیرحسینم...از: سرنویسنده (پیشانی نبیسنده ی سابق)<br>به: امیرحسین<br>موضوع: انذار و اخطار<br>علیکم السلام؛<br> و اما بعد، در راستای اصل پاسخگویی به شکایات ارسالی لازم است چند نکته را به شما مشترک گرامی یادآور شویم:<br>1- ما در توایم و با تو. با خود (ما) مجنگ!<br>2- کسی را یارای دستکاری در برنامه های ما نیست. ببینید فلک با آن همه دبدبه، در گوش دل خیام چه اعترافی می کند:<br>در گردش خویش اگر مرا دست بدی<br>خود را برهاندمی ز سرگردانی!<br>ما را نمی توان تغییر داد.<br>3- جهت اطلاع یادآور می شویم طبق بند صفر از اصل صفر اساسنامه ی سفر آفرینش شما تنها و تنها مجاز به کشف و کاربرد برنامه های ما (ژنوم، جنم) هستید. <br><br>خوش باشید و از برنامه های ما لذّت ببرید.<br>همه کاره ی شرکت سرنوشت ساز با مسئولیت مطلق<br>امضاء: مامحمدزمانjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-50673066493347668882010-07-22T17:25:00.000-07:002010-07-22T17:25:00.000-07:00نتیجه میگیرم که هیچ وقت بلند نمیشم.واقعا پذیرفتیش؟...نتیجه میگیرم که هیچ وقت بلند نمیشم.<br>واقعا پذیرفتیش؟neginjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-13795349858799410162010-07-22T03:48:00.000-07:002010-07-22T03:48:00.000-07:00یک نظریه فلسفی - عرفانی عقیده داره اتفاقاتی که انس...یک نظریه فلسفی - عرفانی عقیده داره اتفاقاتی که انسان برای تکامل روح به این دنیا آمده و درطی مراحل زندگی با گذر از سختی ها و آسانی ها آبدیده و کامل می شود.تکرار اتفاقات به این دلیل است که تو از آن اتفاق درسی را که باید بگیری نگرفتی پس آنقدر تکرار می شود و زخمیت می کند که چشمانت را برآنچه باید ببینی باز کند.پس درهر اتفاق خوب وبد باید به دنبال درس پشت سرش باشیم تا هم زودتر بگذرد هم تکرار نشود.یعنی نه باید خیلی از اتفاقات خوب خوشحال شد ونه از اتفاقات بد ناراحت شدباید به تعادل همیشگی رسیدسرورnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-11449124327811502482010-07-22T02:36:00.000-07:002010-07-22T02:36:00.000-07:00خیلی از اتفاقاتی که تو زندگی ما می افته و یا نوعی ...خیلی از اتفاقاتی که تو زندگی ما می افته و یا نوعی که تربیت میشیم از اراده ی ما خارجه.وقتی تولد ما خارج از اراده ی ماست پس خیلی چیزای دیگه هم به نقش ما تو زندگی میتونه مسیری بده که شاید دلخواه ما نباشه.ما فقط میتونیم از جایی که شعورمون رسید شروع به انتخاب و تفکیک خوب و بد از هم بکنیم.بعد میرسیم تازه به اینکه انتخاب قبلی درست بوده یا غلط و با توجه بهشرایطی که 20-30 سال گذشته ی زندگی ما بوجود آورده که همه بهش میگن قسمت و تقدیر ، شخصیت ما چه جوری شکل گرفته بعدش دنبال تکوندن خاک ناشی از زمین خوردن و ایجاد تغییرات بشیم.من به اینکه سرنوشت و میشه عوض کرد اعتقاد دارم اما اینکه گاهی این تغییرات به تاخیر می افته و ما دیر به این نتیجه میرسیم به دلیل ذهنیت هاییه که زندگی ،، خونواده و خودمون برای خودمون ایجاد کردیم و هر اتفاقی و میگیم سرنوشت ، تقدیر و .... وقتی فهمیدیم "من " از کجا " من " شده و ریشه های " من " از کجا شکل گرفته رویارویی با واقعیات راحتتره .نه؟گلچهرهjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-84032613421455242642010-07-22T05:14:00.000-07:002010-07-22T05:14:00.000-07:00سرنوشتتان پر باد از هر آنچه نیکوست..سرنوشتتان پر باد از هر آنچه نیکوست..بنفشnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-62108509346392909582010-07-22T05:13:00.000-07:002010-07-22T05:13:00.000-07:00تحسین می کنم دیدتان را ،و بگذارید چند کلامی من نیز...تحسین می کنم دیدتان را ،<br>و بگذارید چند کلامی من نیز سخن برانم آنهم از آنچه در زندگیم تجربه کردم ، در مدت بسیار کوتاهی شاید کمتر از یک سال ، و در آستانه ی سی سالگی...<br>مدام از تقدیرم می نالیدم و مدام روزگار بدتر از پیش می شد و من تنها به ناله ها می افزودم و دیگر هیچ...<br>آن دستی که بیرونم کشید از این ورطه ،دستان ِ به آخر راه رسیده ی خودم بود و بس ، فهمیدم مفهوم سرنوشت را در کنار اختیار ، و شروع کردم به جریان یافتن در مسیر کائنات و نه تداخل با آن.<br>تمامی کائنات همچون رودیست که نام این کلیت تقدیر و سرنوشت است ، ما در این رود هر راهی را می توانیم انتخاب کنیم و حتا عکس مسیر برانیم اما تنها باید مراقب باشیم تا با دیواره ها تداخل نکنیم ، پس اختیار هم مفهوم یافت.<br>من اینک آرام تر از هر زمانی با روی باز به استقبال هر آنچه بر سر راهم قرار می گیرد می روم و چون هماره خود را به دست این جریان می سپرم معجزات بسیار در این مدت کوتاه دیده ام.<br>ما لایق بهترینها هستیم به شرطی که از خود نرانیمش.<br>کتاب "درمان با عرفان" نوشته ی دکتر وین دایر را به همه پیشنهاد می کنم ، از خواندنش پشیمان نخواهید شد.<br>پرگویی مرا ببخشید.<br><br>سبنفشnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-5281506158977062882010-07-21T15:01:00.000-07:002010-07-21T15:01:00.000-07:00روزگار به آدم درس می ده. اگه درس رو یاد نگیری رفوز...روزگار به آدم درس می ده. اگه درس رو یاد نگیری رفوزه می شی و دوباره درس می ده. دوباره و دوباره... که خیلی هم دردناکه ولی راهش اینه که مسئله رو حل کنی.MehraNjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-47679589986636912142010-07-21T14:50:00.000-07:002010-07-21T14:50:00.000-07:00فروید هم بهش میگه مکانیزم تکرارفروید هم بهش میگه مکانیزم تکرارسانازjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-4637577694259384602010-07-21T14:28:00.000-07:002010-07-21T14:28:00.000-07:00دقت کردی که از سی سالگی که گذشتی هر چند ماه که می ...دقت کردی که از سی سالگی که گذشتی هر چند ماه که می گذره هی، دائما یک چیز جدید در مورد خودت می فهمی که می پذیری؟<br>هی قبول می کنی اتفاقات رو؟ هی یک جور دیگه می بینیشون؟<br>امیر دقت کردی توی این سال ها چقدر آروووم شدی؟<br>بزرگ شدن چه شکلیه؟<br>این رو هیچ کس تعریف نکرده؟هدیهjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-33473811040221995052010-07-21T11:05:00.000-07:002010-07-21T11:05:00.000-07:00اگر بدانی که روز خرفهم شدنمان مصادف شده است با هم ...اگر بدانی که روز خرفهم شدنمان مصادف شده است با هم تعجب نمی کنی؟ همون پدیده ی همزمانی ای که یونگ میگه بین من و تو زیاد اتفاق میفته! البته به صورت کاملاً یکطرفه! از قدرت روح به شدت متعجب شده ام!حواس پرتnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-2569578776974312642010-07-21T09:33:00.000-07:002010-07-21T09:33:00.000-07:00بازم در عجبم از اتفاقایی که کاملا مشابهند و برای ا...بازم در عجبم از اتفاقایی که کاملا مشابهند و برای افراد مختلف میافتن ! چقدر زندگی ها تکراریه ...مرجانnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-351286272532696082010-07-21T09:17:00.000-07:002010-07-21T09:17:00.000-07:00داغ دلم تازه شد با این پست...میدونید که کلاس یونگ ...داغ دلم تازه شد با این پست...میدونید که کلاس یونگ رو تعطیل کردن و ما موندیم تو خماری :((((((پریساnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-59561521648014499872010-07-21T08:29:00.000-07:002010-07-21T08:29:00.000-07:00اول از همه که جدا کیف کردم از آن جمله آخر. آدمها ...اول از همه که جدا کیف کردم از آن جمله آخر. آدمها وقتی از خودشان اراده نشان میدهند من لذت میبرم از شاهدشان بودن. / دوم این تکرارها را فروید که مفصل توضیح داده یونگ چیزی درباره ریشههای ناخودآگاهیشان ندارد؟ / قدیمها که سایکیک کار میکردم استادمان جمله معروفی داشت. میگفت زندگی معلم بیرحمی است وقتی زخمی میزند باید درسش را بگیری وقتی نگرفتی دفعه بعد سختتر زخم میزند.سانازjavascript:void(0)noreply@blogger.com