tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post4731575000172870014..comments2023-10-06T07:37:08.238-07:00Comments on تلخ مثل عسل: اغوا : نگاه مردانهUnknownnoreply@blogger.comBlogger13125tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-21940965835638055412009-05-20T08:40:00.000-07:002009-05-20T08:40:00.000-07:00این درست تفسیر یک شب منه. وقتی داشت گریه می کرد و ...این درست تفسیر یک شب منه. وقتی داشت گریه می کرد و هم زمان از تمام سینه نفس که فقط نمی کشید ،، بو یی شبیه جان می کشید و دستهایش در خلا ’ دنبال کشیدن طرح تنی از آبرنگم بود و زبان اش هنوز آنقدر شجاع نبود که بتواند بگوید مال من باش و بجایش فرصت خواست تا مکث کند و در پایانی اضطراری کادر را با زجر گفتن "شب خوش عزیزکم" ببندد.<br>اغوا هدیه کردنی است. بی لفاف و بی مناسبت. مثل باران که گهگاه آسمان را که نم کافی باشی ، میل باریدن می کند. آنکس که اغوا می کند هیچوقت گناه کلمه هایش را نه تقاص می دهد و نه می بخشد و نه فراموش می کند.خانم ثابتیjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-21427794886241285532009-05-20T06:58:00.000-07:002009-05-20T06:58:00.000-07:00عاشق این تیکه ی این متن شدم: و طرفه آنکه عمق اغواگ...عاشق این تیکه ی این متن شدم: و طرفه آنکه عمق اغواگری مردانه را میزان تماس مرد با روح زنانه درونش، با زنانگی جاودانش تعیین می کندمریمjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-66672544539899028682009-05-20T17:18:00.000-07:002009-05-20T17:18:00.000-07:00چه نگاه زیبایی به زن!!!شب شعر شور و شراب همه با هم...چه نگاه زیبایی به زن!!!<br>شب شعر شور و شراب همه با هم شاید بشوند زن!سمانهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-79431546930044841912009-05-20T17:15:00.000-07:002009-05-20T17:15:00.000-07:00من هم ممنونم ...من هم ممنونم ...سیدوnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-392460584007820852009-05-20T04:32:00.000-07:002009-05-20T04:32:00.000-07:00لطیف زیبا شاعرانه و مثل نسیم صبحگاهی خنک بود و نوا...لطیف زیبا شاعرانه و مثل نسیم صبحگاهی خنک بود و نوازشگرنسرینjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-19204576573881925902009-05-20T03:14:00.000-07:002009-05-20T03:14:00.000-07:00من به این پستت از طرف بنیاد نگین اسکار میدم.یه سری...من به این پستت از طرف بنیاد نگین اسکار میدم.یه سری مشکلات یا بهتر بگم سوالاتم جواب داده شد.نگینjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-87203422954848109172009-05-20T02:22:00.000-07:002009-05-20T02:22:00.000-07:00کیف کردم...کیف کردم...میناjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-25396574177833985322009-05-20T02:17:00.000-07:002009-05-20T02:17:00.000-07:00دو بار با کیف خوندمش.,دو بار با کیف خوندمش.,elham*javascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-61061741536036135332009-05-20T00:53:00.000-07:002009-05-20T00:53:00.000-07:00معرکه بود خیلی. این خیلی یعنی خیلی ها...معرکه بود خیلی. این خیلی یعنی خیلی ها...نسیمjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-83193949807003893202009-05-19T15:11:00.000-07:002009-05-19T15:11:00.000-07:00سلام. . . مطلبت عالی بود . منم به روزمسلام. . . مطلبت عالی بود . <br>منم به روزممانیjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-45964748765667349422009-05-19T13:36:00.000-07:002009-05-19T13:36:00.000-07:00توي اين روزهايي كه دوست داشتن آدمهاي واقعي اينهمه ...توي اين روزهايي كه دوست داشتن آدمهاي واقعي اينهمه سخت و كشنده شده براي ديوانه نشدن چاره اي نيست جز پناه بردن به فضاي مجازي و آدمهاي مجازي... <br>امير عزيز مهم نيست چي مي نويسي فقط خوشحالم كه مي نويسي و من هرروز مي تونم توي اين صفحه آبي مجازي حرفهاي مجازيت رو بخونم و بتونم مجازي يه نفر رو قبول داشته باشم مجازي يه عده رو دوست داشته باشم ...<br>براي اينهمه حقيقت مجازي! ممنون جدا و واقعا و عميقا(...)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-40314379272029347912009-05-19T11:02:00.000-07:002009-05-19T11:02:00.000-07:00ضمن اینکه الان می تونم به جرات به خودم اجازه بدم ا...ضمن اینکه الان می تونم به جرات به خودم اجازه بدم این آقای راستگو رو نادیده بگیرم و اعلام اول شدن کنم!عرفانjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-64888310162189229222009-05-19T11:01:00.000-07:002009-05-19T11:01:00.000-07:00الان که دارم حکایت اغوا و اغواگری رو توی قاب آبیت ...الان که دارم حکایت اغوا و اغواگری رو توی قاب آبیت می خونم مدام فکرم میره توی نگاه های اغواگرانه ی دنیل دی لوئیس تو فیلم بار هستی (با این ترجمه مشکل دارم)... و این جا عوض کردنها و تغییر وضعیت دادنها، این صید و صیاد شدن همای توأمان همه و همه برام یه مصداق عینی دارند... از اون پستها نوشتی که به قول خودت ارزش چند بار خوندن رو داره اربابعرفانjavascript:void(0)noreply@blogger.com