tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post9196921425482338667..comments2023-10-06T07:37:08.238-07:00Comments on تلخ مثل عسل: قصهUnknownnoreply@blogger.comBlogger9125tag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-30725840758101354252009-01-11T16:49:00.000-08:002009-01-11T16:49:00.000-08:00این حال تو رو هم من خوب میفهمماین حال تو رو هم من خوب میفهممآزادهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-54086758189852139862009-01-11T01:48:00.000-08:002009-01-11T01:48:00.000-08:00سالار بالاخره راهی شد.سالار بالاخره راهی شد.بیتاnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-9250539388615769502009-01-10T15:53:00.000-08:002009-01-10T15:53:00.000-08:00این خوبه که قصه خودش خودنویسی می کنه.این خوبه که قصه خودش خودنویسی می کنه.سیامکjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-38400133088205495122009-01-10T15:14:00.000-08:002009-01-10T15:14:00.000-08:00امیر ! پنش تا پست تو یک روز؟ فکر کنم رکورد باشه ها...امیر ! پنش تا پست تو یک روز؟ فکر کنم رکورد باشه ها...کتایونjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-37957805400522387132009-01-10T14:17:00.000-08:002009-01-10T14:17:00.000-08:00من همیشه از نداشتن خلاقیت رنج میبرم...ایشالله موفق...من همیشه از نداشتن خلاقیت رنج میبرم...ایشالله موفق بشینرگسjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-12311920346324152612009-01-10T09:21:00.000-08:002009-01-10T09:21:00.000-08:00راجع به قمه زنی منم شنیدم و اتفاقا توی خیابون طالق...راجع به قمه زنی منم شنیدم و اتفاقا توی خیابون طالقانی اخوی گرامی ام با چشم خودش دیده بود که عده ای به قمه مشغول بودند که با دیدن پلیس مخصوص این عمل زشت و مسخره، فرار نمودند...<br>به نظر من هم خیلی سخته نظر دادن ولی این کار چون ضرر جانی داره باید جلو اش را گرفت. تازه آبروی دین هم برده می شه. هیچ امام و پیغمبر و خدایی هم اینو قبول نداره که طرف ضرر ببینهعاطفهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-81501079264932069892009-01-10T09:18:00.000-08:002009-01-10T09:18:00.000-08:00موفق باشی اما شدیدا می فهممت. یادمه یه روز اومدم ک...موفق باشی اما شدیدا می فهممت. یادمه یه روز اومدم که فقط بنویسم اما لایه های ناخودآگاه اونم کودک درونم شروع کرد به نوشتن. بماند که به قول دوستان نویسنده ام شد یکی از بهترین داستانهام اما برای خودم کلی حرف داشت از شکوه ها و ناراحتیهای کودکیم!<br>بازم موفق باشیعاطفهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-85251208727967464682009-01-10T07:53:00.000-08:002009-01-10T07:53:00.000-08:00حتی گاهی وقتا فک میکن این چه نثریه که من در کامنتا...حتی گاهی وقتا فک میکن این چه نثریه که من در کامنتای خودم به کار میبرم . فر اگزمپل :تو را اذیت می کنم .<br>بعد تو همون جمله یهو می نویسم :از این عکسا میذارم .<br>امیدورام متوجه منظور شده باشن جماعتدیواjavascript:void(0)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1313028133685071734.post-17106959338272367852009-01-10T07:51:00.000-08:002009-01-10T07:51:00.000-08:00خدا نکند عزب اوغلی باشی جوان . ولی من همش از این ع...خدا نکند عزب اوغلی باشی جوان . ولی من همش از این عکسا میذارم که من باب بدجنسیم تو را اذیت کنم . <br>. من تا به حال تجریه ی قصه نوشتن نداشتم و این من رو محروم می کنه از درک این موضوعات :(دیواjavascript:void(0)noreply@blogger.com