گلواژه ی عشق برق نگاهت ، سبزی یاد خدا همراهت ، شکوه لاله زاران در پناهت ، بوی خوش یا س در کلامت ، مهر و محبت خداوند ، پشت و پناهت ! ... امیدوارم از متنم خوشت بیاد . چون خودم اونو گفتم . منتظر قدمت در کلبه ی همسفر نسیمم . روشنایی بخش محفل من باش . یا حق
سلام امير جان...دير اومدم می دونم...من از چيزی که نوشتی خيلی خوشم اومد اما از نوشته ی قبليت حرصم گرفت....شماها شانس آوردين که داور يادش رفت سوت پايان بازی را بزنه و توی وقتی که تموم شده بود گل برتری زديد:((
سلام ... خدانکنه سر دوراهی بمونی ... راستی حماسه روز جمعه رو هم تبريک ميگم ... اين چند روزه هرچی دنبال رفيقای پرسپوليسيم گشتم پيداشون نکردم ... وقتی آرش سيگارچی با اون جرمش ۱۴ سال بايد بره بهترين حکمی که برای تو ميشه داد اينه که اعدامت کنن ... از الان گردنتو چرب کن ... موفق باشی
سلام . بيخيال داداشی . اس اسي هارو چه به اين فيلسوفانه بحث نمودن . نکنه بردتون گيجتون کرده (اون شکله نيش تا بناگوش باز) اوه برم . بای
ReplyDeleteسلام رفیق..... واییییییییییییییییییییییی چی نوشتی ..... کولاک کردی با نوشتنت....وقت کردی یه سری به من بزن
ReplyDeleteراست ميگويی چقدر زود فراموش ميشويم و
ReplyDeleteو چقدر زود دير می شود.
ReplyDeleteوای يادم رفت ادرس بگذارم. اين هم ادرس تنبل خان( الکی)
ReplyDeleteمثل سوهان روح ميمونه...واي نه!!!!!!!!!اگه اشتباه كرده باشيم چي؟
ReplyDeleteهی پسر ايول داری ها
ReplyDeleteهوم ؟
ReplyDeleteو امیر شاعر می شود... فکر نمی کنی اگه بودمی دانم/ می روم/ می خندم/ می میرم. بهتر نبود؟ بعدش هم... نه دیگه همین.
ReplyDeleteهمه ميدانيم. درد در رگهای همه مان يورتمه رفته است. از معجزه تردید ساده نگذر دوست. رسم تمام دوراهی ها هم لبخند زدن و مردن نيست.
ReplyDeleteدوراهی را مردن سزاوار نيست. نيست
ReplyDeleteبگذار برگردم خودم جراحيت ميکنم و اين استخوان را در می اورم.اينطوری نميشه.
ReplyDeleteميدو نی ترديد بدترين مرضيه که به اين راحتی درمان نميشود چون يکی از عوارضش عذاب وجدان است.
ReplyDeleteداداش امير به دل نگير حرف هايم را . گاهی اوقات بايد يکی بعضی حرف ها را بزند امير يا شايد هم حتی فراتر از همه اينها برود.
ReplyDeleteگلواژه ی عشق برق نگاهت ، سبزی یاد خدا همراهت ، شکوه لاله زاران در پناهت ، بوی خوش یا س در کلامت ، مهر و محبت خداوند ، پشت و پناهت ! ... امیدوارم از متنم خوشت بیاد . چون خودم اونو گفتم . منتظر قدمت در کلبه ی همسفر نسیمم . روشنایی بخش محفل من باش . یا حق
ReplyDeleteسلام امير جان...دير اومدم می دونم...من از چيزی که نوشتی خيلی خوشم اومد اما از نوشته ی قبليت حرصم گرفت....شماها شانس آوردين که داور يادش رفت سوت پايان بازی را بزنه و توی وقتی که تموم شده بود گل برتری زديد:((
ReplyDeleteولی لاتی تو بايد جلوی چشات رو بگيره عزيز
ReplyDeleteجلوی چشات رو بگير تا اونها هم جلوی چشاشون رو برای تو بگيرن
من هم با تو موافقم
ReplyDeleteعاليه
متن پايينی اشتباهيبرای تو نوشتم عذر خواهی می کنم
سلام ... خدانکنه سر دوراهی بمونی ... راستی حماسه روز جمعه رو هم تبريک ميگم ... اين چند روزه هرچی دنبال رفيقای پرسپوليسيم گشتم پيداشون نکردم ... وقتی آرش سيگارچی با اون جرمش ۱۴ سال بايد بره بهترين حکمی که برای تو ميشه داد اينه که اعدامت کنن ... از الان گردنتو چرب کن ... موفق باشی
ReplyDeleteجهان ما به دو چيز زنده است :
ReplyDeleteاولی شاعر
دومی شاعر
شما هر دو را کشته ايد
اولی خسرو گلسرخی
دومی خسرو گلسرخی
داشتم تو وبلاگت چرخ ميزدم يهو چشمم خورد به اين مطلب!واقعا خيلی باحال بود!انتخاب توپی بود!ايول!
آقا من با اين آبجی کوچيکم بد موافقم..يعنی با اون آبجی کوچيکم..ميدونی که؟
ReplyDelete