Wednesday, May 18, 2011

چرا باید از سید محمد خاتمی حمایت کرد؟

سید محمد خاتمی از آشتی ملی گفته است و پیشنهاد کرده است«اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد»همان طور که می شد حدس زد باران ناسزاست که بر سر سید نازل شده است. از نیک آهنگ کوثر تا اقتدارگرایان در توهین به خاتمی از هم سبقت جسته اند. شاید بد نباشد از خودمان بپرسیم کسی راه حل مسالمت آمیزی برای عبور از بحرانی که اکنون گرفتار آنیم دارد؟ کف مطالبات جنبش دموکراسی خواهی ایا امروز با سقف توانایی و قدرت فعالینش تناسبی دارد یا شوربختانه هنوز این سقف از آن کف پایین تر است؟ خاتمی قبلا یک بار آزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت احزاب و گروه ها، انتخابات ازاد و سالم و پایبندی به روح قانون اساسی را شرط حضور در انتخابات دانسته بود و پیشنهاد اکنونش برای آشتی ملی قطعا در راستای همان شرایط قبلی است. از دوستان منتقد می پرسم این خواسته ها که کف مطالبات ما هستند آیا جز در فضای اشتی امکان طرح می یابند؟ ایا می شود به نظام چنگ و دندان نشان داد و مسالمت آمیز به دموکراسی گذر کرد؟ آیا ما که با گوشت و پوست مشغول هزینه دادنیم باید عنان اختیار را به دست دوستان خوش نشین در آن سوی مرزها بدهیم؟
شخصا از هر توافقی که حاکمیت را به انتخابتی آزاد برای شوراها و مجلس نهم راضی کند. باعث ازادی زندانیان سیاسی شود، آزادی فعالیت احزاب و گروه ها را در بر داشته باشد حمایت می کنم. در مقابل این امتیازات شاید تضمین عدم شرکت یک کاندیدای اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری آتی در ازای تشکیل یک دولت اشتی ملی متشکل از نیروهای نزدیک به محمدباقر قالیباف حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی، به رسمیت شناخته شدن خط قرمز های نظام توسط جنبش سبز در ازای تلاش آگاهانه برای رفع تحریم های خارجی و حذف محترمانه عناصر تندرو در تریبون های نمازجمعه شورای نگهبان قوه قضاییه و نیروهای نظامی و انتظامی  ، الزامی باشند. می فرمایید همین کف مطالبات نیز پذیرفته نمی شود؟ عرض می کنم حتی اگر یک درصد شانس پذیرفته شدن وجود داشته باشد هزینهء سیاهچاله ای که به سمتش می رویم و این فضای نفرت متقابل که بین حامیان حاکمیت و جنبش سبز وجود دارد به گمانم چنان ترسناک است که هیچ فرصتی را برای توسل به آن یک درصد نباید از دست داد... خاتمی را تنها نگذاریم     

1 comment:

  1. عجیب اینکه من سالی یه بار میگردم تا این وبلاگ رو پیدا کنم. و نمیدونم چرا هر سال اینکارو میکنم. فکر کنم یه خاطره ای یه جایی تو اون زمانها که این وبلاگ رو هر روز میدیدم گم شده.
    امضا:
    یک مرغ سحر

    ReplyDelete