1- تیرماه سال نود دو، برندهء یک مناقصه شدیم در وزارت ورزش و جوانان به مبلغ یک میلیارد و یکصدو پنجاه میلیون ریال تمام. کالا تحویل و تایید فنی شد. دو ماه دیگر میشود سالگردش و اگر شمای خواننده یک ریال از آن پول را دریافت کردهاید بندهء کمترین هم پول گرفتهام. البته جای تشکر دارد که در تمام این مدت دوستان در وزارت ورزش با روی گشاده با من برخورد داشته و حتی عذرخواهی کردهاند. مورد داشتهایم شبیه این در شرکت مگاموتور که طرف مربوطه گفته به حراست میگویم راهت ندهند که ببینم چه غلطی میکنی
2- پانزدهم فروردین نودو سه، به شرکت انقال گاز قیمت دادهایم. دوست نازنین مسوول پروژه دیروز آمده تاییدیه داده، خدمت حضرتش عرض کردم دلار آن وقت بوده 3050، حالا شده 3350 و من باید به نرخ روز پول حواله کنم، نمیشود. خیلی شیک به من فرموده کالا را تحویل ندهی در تمام شرکتهای انتقال گاز میگذارمت در لیست سیاه. من؟ تازه میخواستم برایش بگویم غیر از نرخ ارز، دولت تدبیر و امید ناگهان خوابیده و بیدار شده و تعرفهء واردات گمرکی برای 48 قلم کالا - از جمله تجهیزات کامپیوتری که وارد میکنیم - را از چهار درصد به هشت درصد افزایش داده یعنی صد در صد- همان بحث شیرین شیب ملایم و اینها- خب دوست گازی ما چنان گازی از روانم گرفت که زبانم بند آمد و کلام منعقد نشد
3- دو مناقصهء بزرگ در گمرک برنده شدیم به سال نود و دو. امسال رفتیم برای عید مبارکی، دوستان فرمودهاند دیگه اینطرفا پیداتون نشه. عرض کردهایم چرا؟ فرمودهاند حراست شما را تایید نکرده، گفتهام مگر حراست تابحال با ما جلسهای داشته یا ابهامی مطرح کرده یا مدارکی گرفته که به این نتیجه رسیده ما صلاحیت نداریم؟ فرمودند خیر ولی گفتند ندارید. خاضعانه عرض کردم امکانش هست با دوستان حراست جلسهای داشته باشیم؟ فرمودند نخیر، همین
4- نکتهء بامزهای هست در نظام مقدس جمهوری اسلامی: فرق نمیکند دولت اصلاحطلب باشد یا اصولگرا یا معجزه هزارهء سوم یا تدبیر و امید؛ در همهء این دولتها بخش بدبخت خصوصی، مرغ عروسی و عزاست. سرمان را میبرند و خیلی که نازنین باشند قبلش دوقطره آب میریزند به حلقمان و میگویند ببخشید
ای بابا.
ReplyDelete