جستجوی حقیقت گاه جهنمی درون ما بر میانگیزد.
دانته برای رسیدن به بهشت، ناگزیر از دوزخ گذشت. بهشت آسان، برکتی لرزان است و
اقامت در بهشت شایستۀ آنی است که جرات عبور از جهنم را دارد. گاهی جایی در زندگی،
میان روایتهای متناقض گرفتار میشویم، میان آنچه که دل میگوید، عقل میبافد،
میان ناصحان بیرونی، روایتهای متقاطع نابرابر. من هربار، در چنین موقعیتی گرفتار
شدم، به سراغ تماشای راشومون رفتم. کوروساوا در این فیلم از زبان شخصیتهای فیلم
روایتی مختلف از رویدادی واحد را بیان میکند. همۀ شخصیتها دروغ میگویند و دروغ
نمیگویند. هر کس فقط بخشی از واقعیت را بیان میکند و آن که میخواهد به حقیقت
اگاه شود میان این تناقض مکرر، تکه تکه خواهد شد، رنج خواهد کشید. چه کسی درست میگوید؟
اصلا آیا کسی هست که راست بگوید؟ یادم نیست کجا خواندم که حقیقت نزد همه است. برای اینکه حقیقت چیزی را
بدانی مجبوری همۀ روایتها را بشنوی، به همپوشانیشان نگاه کنی، بگذاری قلبت قاضی
عقلت باشد، مغزت دلت را بسنجد و مهمتر از همه با هیولای تردید مواجه شوی. ماندن
با تردید، نشستن در آتش رنج است. بهشت پاداش آنی است که میتواند با تردید بماند
تا زمان گذشتن برسد. این همه از حقیقت نوشتم، حالا تو بخوان عشق. جستجوی عشق،
تمنای بهشت است و جستن جهنم. این است که عاشقان را هماره در آتش میبینی، آتشی که
میسوزاند، آتشی که تطهیر میکند. جستجوی عشق گاهی جهنمی درون ما بر میانگیزد و بیطاقت،
همان بازنده است.
سلام دوست عزیز خسته نباشی بابت وبلاک خوبت.سوالی داشتم.چطور اون عکسی که نوته تلخ مثل عسل رو بالای صفحه ات آپلود کرده به عنوان وبلاگ.ممنون اگر جواب بدی
ReplyDelete