Tuesday, February 27, 2007

پروسه رشد فرديت ۱

لازم نیست خیلی زمان بگذرد تا ما انسانها در یابیم تفاوتهای کم و بیشی با سایر هم نوعان خود داریم و شاید هیچکداممان نتوانیم به یاد بیاوریم نخستین بارکی از خود پرسیدیم«من کیستم و اینجا چه میکنم».پاسخ دو سوال بالا تقریبن معرف ویژگی انسانی هستند که میشود فردیت نامگذاریش کرد.

کارل گوستاو یونگ روانشناس شهیر،پروسه رشد فردیت را اسطوره بزرگ زندگی بشر در عصر مدرن میداند و بر لزوم طی این طریق برای نایل شدن به خویشتن خویش آدمی تاکید میورزد.

انسان از هنگامی که نخستین بار مفهوم «من» را در میابد،در واقع به بخشی از فردیت خود آگاه شده و دریافته با تمام شباهت های که به همنوعان خویش دارد اما دارای چنان تفاوتهای آشکار و پنهانیست که «من» را در مقابل «ما» معنی دار میکند.بسیاری از ما در همین مرحله آگاهی از من میمانیم و در دام منیت ها گرفتار میشویم اما برخی دیگر سفری را آغاز میکنند که پایانی برایش مصور نیست.پروسه ای که در آن مفهوم فردیت چنان رشد میابد که به گفته اریش فروم«انسان این امکان را میابد که همانند خدایان گردد»!

پروسه رشد فردیت ،اودیسه ای حماسی است که در آن قهرمان سفر نه اولیس که فرد فرد ما هستیم.میتوان هر گز سفر نکرد و گرفتار عادت و نارضایتی باقی ماند و میتوان دل به دریا زد و جدایی از جمع را پذیرفت،به استقبال مخاطرات ناشناخته سفر روح رفت و به تشرف شناخت «من»واقعی رسید و سپس با بازگشت به میان جمع مشوق سفر عده ای دیگر شد

شاید تا بحال دریافته باشید که هدف غایی پروسه رشد فردیت، بارور کردن استعداد های شخصی و منحصر به فرد هر انسان و تعالی مفهوم «من» است،چنان که این «من» صرفن با دیوار های شیشه ای خواسته های روح هر فرد تعریف گردد نه آنکه در حصار سنگی اجبارهای جامعه،خانواده و عقده های فروخورده شخصی محصور شود

در پست بعدی به مخاطرات شروع این پروسه و همچنین مضرات عدم آغاز سفر میپردازم

18 comments:

  1. خوندم اميرمثل هميشه خوب بود

    ReplyDelete
  2. 1.امير جان تعريف ت از فرديت بر چه اساسي ست ؟ گفته هاي يونگ ؟  تعاريف ديگري هم از فرديت شده احساس كردم خيلي سريع از وادي فرديت رد شدي . خودت بهتر از من مي دوني كه براي "تفسير" (يا بگيم )"گفتگو" (كه بحث انگيز نشه) درباره يك موضوع نخست بايد مفهوم و ريشه واژه را بررسي كرد سپس تعاريف مختلفي كه از اين واژه به دست داده شده . وتاريخ پيدايش واژه را معرفي كرد و باز مي دانم كه خوب مي داني كه از نخستين طليعه هاي شكافتن موضوع فرديت دوران طلايي يونان باستان است . كاش گذري هم بر آن سو مي كردي . تا اين جا براي فرديت . من اين همه موشكافي ميكنم براي اين ست كه قراره اين جا حرف هاي گنده گنده زده بشه وگرنه اگر منظورت معرفي چيزهايي بود كه تازگي با هاشون آشنا شدي . يك ايول مي گفتم و رد مي شدم . اما دلم نمياد حيفه اين بحث .

    ReplyDelete
  3. 2.يك جاي مطلب پارادوكس هست . جايي كه درباره گذار از فرديت ( خاهشن ؛ موضوع فرديت كاملن از مبحث منيت ، اونم شكل اسلامي ش كه الان تو ذهن همه ما رسوخ كرده كاملن جداست ) و سفر گفتي كمي گنگ است باز هم تكرار مي كنم اگر اين ها يافته هاي توست . بايد ماخذ بندي شوند . هر جا هم كه نظرت هست بايد گفته شود كه اين جا هم نظر خودم است . و اگر تمامن مكتب يونگ است از آغاز بدانيم بهتر است .

    ReplyDelete
  4. 3.مباحثي كه به رشد دروني مي انجامد مباحثي ست كه تمام مكاتبي تا بحال بشر تجربه كرده در موردش راه كار و نظريه داده اند (كلمه ي فرديت بيشتر تنه مي زند به مفاهيم سكولار در حالي كه تو اين جا از رشد روح گفتي . مي دانم مي داني كه اگر منظورت يونگ است ، ايشان به هيچ وجه منكر ماورا نبوده . كاش بستر بحث را روشن كني و در مورد اين كلمه فرديت بگويي از كجا آمده ...

    4.به هر شكل بسيار سپاس تو اين روزها اين مباحث براي من كه يه جاي نفسه ...

    ReplyDelete
  5. برای عادله:سفر را اگر به شوق يافتن پنه لوپه ای بيرون از وجودمان آغاز کنيم نهايتش فقط خسران است و بس

    ReplyDelete
  6. برای شهرزاد:سعی کردم ساده بنويسم و اصطلاحات خاص به کار نبرم هر جايش که نامفهوم بود حرف ميزنيم

    ReplyDelete
  7. گلتن جان!ممنون از لطفت و وقتی که گذاشتی.اين پست و پستهای بعدی مقاله تحقيقی در مورد فرديت يا مبانی نظريات يونگ نيستندصرفن اسکيس ذهنی من محسوب ميشن در مورد مسائله ای که ذهنم رو مشغول کرده.

    ReplyDelete
  8. دلم نميخواد بحث آکادميک کنم.فرض کن من دارم بلند فکر ميکنم شماهم کمک ميکنيد که کج و معوجی هايش اصلاح شود

    ReplyDelete
  9. هر جا که مستقيم از کسی نقل قول بشه يا از متابی استفاده کرده باشم ذکر ميکنم و مابقی داستان برداشت شخصيه

    ReplyDelete
  10. باز هم برای گلتن:بين فرديت و فردگرايی سکولار تفاوت هست.هرچند من فردگرايی سکولار رو بخش ناقص پروسه فرديت ميدونم

    ReplyDelete
  11. من هم میدونم يونگ ماورا رو نفی نکرده فقط نميدونم چرا فکر کردی من ميخوام ماورا رو نفی کنم؟

    ReplyDelete
  12. اول می شويم م.

    در مورد سفر هوم .. به شرط آنکه پنلوپه و تلماکی در انتظار باشند و گرنه ارزشش را ندارد .

    ReplyDelete
  13. البته که من نگفتم شما ماورا رو نفی کردی . بحث فرد و فرديت مبحثی ست که گفتم از اون جايی که ذهن و گوش پر شده از شعار های تکراری سکولار حول ش گفتم که بپرسم تا با تاکیدت روشن بشه که اين متفاوته با اون فرديت که تا حالا می شناختيم !

    ReplyDelete
  14. منظور منهم همان پنلوپه درون بود.

    يعنی اين سفر اگه با هدفی از پيش تعيين شده  برای بدست آوردن چيزی یابه قول تو همان رشد فردیت باشه خوبه وگرنه باز هم به قول تو جز سرگردانی نتیجه ای نداره و ره به ترکستان است .

    ReplyDelete
  15. موضوع جالبيه مخصوصا که اينروزها ذهن من رو هم خيلی مشغول کرده تو که نمیخونی و چیزی نمینویسی برام! .با فکر کردن بلند هم بيشتر موافقم تا بحث آکادميک کردن .خيلی مشکلات ممکنه با حرف زدن حل نشن ولی لا اقل ميفهميم که مشکل داريم!!

    ReplyDelete
  16. من ياد زمانی افتادم که نمی دونم چند سالم بود اما ناگهان دريافتم که من دارم حرف می زنم بی آنکه لب هايم تکان بخورد.

    اين خيلی کشف جالبی بود. لحظه ای که هيچوقت يادم نميره. برام عجيب بود. چون صدای خودمو به وضوح می شنيدم. حالا ها ديگه فکر هام صدا ندارن. نمی دونم چرا.

    ReplyDelete
  17. جا خالی ميدهيم!

    ReplyDelete
  18. حصار سنگی اجبارهای جامعه،خانواده و عقده های فروخورده شخصی !!!! خوب می فهمم!

    ReplyDelete