Wednesday, April 11, 2007

روزنوشت يک مثلن مرد مسدود

۱-روز خوشی بود،از آن روزهایی که ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند تا خلق آدم خوش مستدام بماند.

۲-عمری بود از شنبه پستهای«پروسه رشد فردیت» را ادامه میدهم.احتمالن دو پست در مورد والد و بالغ و بعد بحث شیرین ازدواج.

۳-نمیدانم حرفی برای گفتن نیست یا حرف هست و مجال گفتن نمیباشد،در هر حال دچار انسداد مجاری وبلاگ نویسی شده ام

۴-امشب مهمان عزیزی دارم که پس از مدتها مهمان این حقیر سراپا تقصیر است:قرار است من باب اثبات خدمتگزاری سانچو برایش چاچا برقصد تا شاید کمی بی مرامی های روزگار از خاطرش برود

پی نوشت ترقص آمیز:شما کلاس رقص مردان در تهران سراغ ندارید یا سی دی  که اموزش رقص بدهد؟(قربان قدتان لطفن از خردادیان و روحی ساوجی نفرمایید اقلکم دلم میخواهد سالسا و رومبا یاد بگیرم)

5 comments:

  1. به ساز کی می‌خوای برقصی دوست عزيز؟

    ReplyDelete
  2. يه جوری ميگی دچار انسداد شدی که انگار قراره فردا گردون رو بپيچونی

    ReplyDelete
  3. خوب تقصير من نيست. درست وقتی می خوام کامنت مشروح بذارم همه چی خراب می شه. کامنت برای پست اخراجی ها رو هم که به خودت گفتم. اينم واسه رفع تکليف گذاشتم. نه برای تو . گاهی کامنت می ذارم که احساس کنم هستم

    ReplyDelete
  4. حيف نيست اين قر کمر بابا کرمی وطنی را  که می خوای   رقص اجانب بی ناموس مخصوصا از نوع آمريکای جنوبی که سوابق بی ناموس شان اظهر من شمس است را ياد بگيری؟حيا کن مرد.

    پ.ن درگوشی: اگر جايی باشه يا سی دی باشه به منم می دی؟

    ReplyDelete