١- احترام خاصی قائلم برای آدمهایی که کارشان را جدی میگیرند. آقای شین یکی از آن آدمهاست که فیلمنامه نویسی و به طور کلی سینما برایش جدی جدی است. یادم میآید که چنان با جدیت با آن ته لهجه شیرین کرمانشاهی در مورد ایرادات نوشتههای بچه ها بحث میکرد که انگار مسلمانی معتقد قرائت غلط آیهای از قرآن توسط فردی دیگر را تصحیح کند. دیشب قبل شروع فیلم مانی حقیقی، مجالی پیشآمد که حرف بزنیم و اقرار میکنم همان گپ ساده هم برایم مثل یک جلسه آموزشی فیلمنامه نویسی بود.
٢- قبل از اینکه ببینیم مهرجویی به روایت حقیقی چهجور کاری از آب درآمده، آقای توحیدی نازنین و مانی حقیقی از طرف خانه سینما خواهان آزادی جعفر پناهی و محمد رسولاف شدند. با خودم فکر کردم ما باید حتمن روزی بابت این همه تلاش برای افزایش تعداد حامیان جنبش سبز و تلاش شبانه روزی در جهت انسجام معترضین، از اعضای کابینه و شخص رییس دولت تشکر کنیم.
٣- چند سکانس اول فیلم به گمانم طراحی شدهاند تا تصور ما از داریوش مهرجویی به مثابه مرشد کامل و کاهن اعظم سینما زیر سوال برود و به چالش کشیده شود. وقتی میبینی و میشنوی که ارکستر حیوانات راه میانداخته یا ملافه روی سر میکشیده و مانند شبح ملت را میترسانده و...دیگر مهرجویی برایت خدایی در المپ سینما نیست، که آدمی است مثل همه، گیرم که هوشمند و فرهیختهتر. از همان ابتدا، مانی حقیقی تصویری جلوی رویت میگذارد که مهرجویی را انسان و نه اسطوره ببینی.
۴- معیاری دارم برای تشخیص خوب یا بد بودن یک اثر هنری. کار خوب، کاری است که در من شوق نوشتن ایجاد کند. احساس کنم خلاقیت اثر چنان فضا را دگرگون کرده که من هم میتوانم خلق کنم. فرقی ندارد آن اثر هنری از جنس سینما باشد یا ادبیات یا حتی یک تابلوی نقاشی؛ مهم تاثیری است که در روح من میگذارد و شریکم میکند در فرایند خلق. بعد از تماشای فیلم مانی حقیقی، تا مدید زمانی داشتم در ذهنم مینوشتم. تلخ بودم، تلخ مینوشتم؛ اما مینوشتم. به گمانم کار خلاقانه، سرخوش و جسور بود. مهرجویی به روایت مانی حقیقی را دوست داشتم.
بی خیال فیلم!!!!!!!!!
ReplyDeleteآقا این معیار شما برای تشخیص اثر هنری خوب یا بد بسیار بسیار خوب میباشد! بسی لذت بردیم از این هوشمندی و خوش فکری. خداوند حفظتان کند!
ReplyDeleteسلام امیر حسین.این آقای شین فیلمنامه نویس که همشهری منم هست فکرم رو مشغول کرده. نمیشه بگی کیه؟
ReplyDelete