مجله دنیای تصویر هم لغو امتیاز شد.فکر کنم بعد از هفت سال باید عادت هر ماه خواندنش را ترک کنم.این همه از ثمرات آزادی ۳۶۰ درجه.واقعیتش من دارم بیخود غر میزنم.بیخود وقت تلف میکنم.این مملکت همین است.این مردم همین جورند.این سیستم حکومتی هم با نفت بشکه ای صد دلار اصلن بنده را به تخمش هم حساب نمیکند.
اقرار میکنم برای اولین بار در همه زندگیم خسته ام از امیدوار بودن...صد تا راه حل که نداریم یا باید بگویم همین هست که هست.گور پدر فرهنگ و سیاست و آزادی مثل بز سرمان را میاندازیم پایین و نانی به کف میاوریم و به غفلت میخوریم یا باید بگذارم بروم.باید زود به این سوال جواب داد،زود زود زود!
من اینقدر الان دلم خونه و عصبی ام که ترجیح می دم نسبت به ژستهای سیاسی واکنش خفه خونانه اتخاذ کنم!
ReplyDeleteژستهای سیاسی همان پستهای سیاسی بود که به مدد سیستم ... تخیلی پرشین بلاگ چنین درج شد و اینها
ReplyDeleteامیـــر جان هیچ نگران نباش
ReplyDeleteبزودی بجاش مجله ای زیباو جالب تحت عنوان
حـــــق مسلم ما !
با مقالاتی خاص و بکر از راه میرسه.
خاک بر سر صغیر و کبرشان...
ReplyDeleteکبیرشان...
ReplyDeleteخوب پس برادران غیورم هر دو می خوان ترک دیار کنند. می دونی امیر این وسط من دلم برای ایران میسوزه که پای رفتن، یعنی پای در رفتن نداره.
ReplyDeleteاگه خوب فکر کنی می بینی تو هم مثل ما چند سال پیش به این نتیجه رسیدی. ولی نخواستی باور کنی... حق هم داشتی. واقعا باید اگر تو ایران می مونی اصلا به سیاست و آزادی و این چیزا فکر نکنی.
ReplyDeleteمن که تقریبا دارم خودم رو قانع می کنم که باید رفت
ReplyDeleteمن می خوام برگردم! شما کجا می خواین برین؟
ReplyDeleteتاب می خوریم بین رفتن و ماندن همه مان ...
ReplyDeleteسلام..
ReplyDeleteاینجاکور ترین اونیه که می بینه!
یاحق
... .
ReplyDeleteدیگر حس تعلقی نیست
حتی حس تعلق به خود!!!
ولی گویی در این تناقض ها کم کم سعی می کنیم خو نماییم !
سعی می نماییم!!!
ببین من قصد روضه خونی ندارم فقط از یک حس حرف می زنم. بچگیم توو امریکا گذشت همین شد همه ی سال های حضورم توو ایران غریبگی حس کردم و آرزوی رفتن داشتم. هم اروپاش رو چشیدم هم امریکاش رو. اینجا بیش از چندین خانواده بسیار نزدیک فامیل درجه یک و دو دارم. ایران جای زندگی نیست اما اینجاها هم یک جوری هستی. همیشه یک چیزی داره میلنگه! اگر واسه نسل بعدی اومدن است، اوکی بد نیست شاید هم خوبه، اما اگر واسه رهایی است، همیشه یک چیزیت توو اون ایران ویران شده میچسبه و خودت اینجایی. تازه منی که این حرف رو می زنم 20 و چند سال منتظر شدم تا برگردم و هرگز هم ایرانی اونی که واسه بقیه بود واسه من نبود! ولی با همه ی این ها باز هم شاید هر کس خودش باید امتحان کند!
ReplyDeleteدمه نوروز و اینجا هیچ بوی نوروز نمیده!
امیدورام هر جا می روید بتونید ریشه بدونید و احساس خوب بیشتر داشته باشید.
http://www.rajanews.com/News/?25553
ReplyDeleteبازم...
اه!بی خیال!
من در همین سال 86 بود که به این سوال خود پاسخ قطعی دادم می رم حتی برای چند سال درس خوندن هم که شده باشد
ReplyDelete. به طورکلی نمی دونم چرا تو هم به سان بنده افکار منفی دورت را گرفته اند و ول نمیکنن
چی بگم داداش
ReplyDeleteامیر جان؛ اینکه بخوای بری یا بمونی یک مساله ی کاملن شخصیه، ولی هر تصمیمی که بگیری ریشه ها رو نمیشه قطع کرد ، میشه؟
ReplyDeleteهمه ی این برنامه ها واسه اینه که ما هم بذاریم بریم تا باخیال راحتر و بیدردسر تر به اهدافشون برسن ،هم مردمی که تو ازشون مینالی و هم حکومتی که آزادی رو اونجور که میخواد تفسیر میکنه!
ReplyDeleteهمه ی این برنامه ها واسه اینه که ما هم بذاریم بریم تا باخیال راحتر و بیدردسر تر به اهدافشون برسن ،هم مردمی که تو ازشون مینالی و هم حکومتی که آزادی رو اونجور که میخواد تفسیر میکنه!
ReplyDeleteای بابا هی می گیم می گذره و هی نمی گذره.
ReplyDeleteگزينه ي دوم صحيح مي باشد! بلا ترديد. بعد از سالها دارم سعي مي كنم ايده آليست نباشم. ايده آليستي نتيجه اي نخواهد داشت در جايي كه هر كس تنها و تنها كلاه خود را مي چسبد. اگر امكان رفتن باشد هيچ دليلي براي نرفتن نمي بينم..
ReplyDeleteگذاشتن و رفتن... من به این رای میدم هرچند خودم توان روحی اش رو ندارم....:)
ReplyDeleteچه سوال سختییییی
ReplyDeleteآره دادا... منم فکر می کنم اینجا دیگه چیزی نداریم که براش بجنگیم. یعنی اصلا دیگه مفهوم وطن برام فرق کرده. وطن جائیه که توش احساس آرامش و آزادی کنی. نه! خوب که نیگا می کنم می بینم تو زمین مادریم، تنهام...
ReplyDeleteیعنی این آخرین پست سالت خواهد بود؟. دلمون می خواست یه پست شاد و شنگول بنویسی اونجا روبوسی کنیم و نوروز رو تبریک بگیم برادر جان!
ReplyDelete