۱-يادم باشد اين دفعه که از آفريدگار معظم باران خواستم ضمن مشخص کردن زمان گرينويچ ،طول و عرض جغرافيايی را هم خدمتشان عرض کنم که باران به جای پونک در اقدسيه نازل نشود...اما خدا جان!ما راست قامتان جاويد تاريخيم وهمچنان چشم انتظار باران!
۲-ابراهيم حاتمی کيا و فيلم هايش را دوست دارم.با توقع زياد و حس مثبت نشستم به تماشای به نام پدر اما حاصل کارش اين دفعه فيلميست گسسته که برخی شعارهايش به شدت نخ نماست.مانيفستی سياسی که شعار هايش از شدت مستقيم گويی، فرصت لذت بردن از سينما را به شدت از بيننده سلب ميکند.حاتمی کيا در مصاحبه ای گفته بود موقع کارگردانی به نام پدر، زخمی توقيف فيلم به رنگ ارغوان بود و به شدت عصبی.اين عصبی بودن بيشتر از هرچيزی خودش را در فيلم نشان ميدهد.جز چند ديالوگ خوب من که توشه ای از فيلم نياندوختم.
۳-به شدت و با حداکثر سرعت دارم از آدم به دور و دورتر ميشوم.برای خودم هم جالب است که چقدر ديگر حوصله هيچکس را ندارم وتا چه حد دلبسته ام به پيله تلخ تنهاييم...اقرار ميکنم اين مساله ميترساندم!
حالت چطوره . ولش کن اين حاتمی کيارو . شير شاه عاليه به خدا . بخصوص قسمت سومش. راستی مگه شب رو پشت بوم می خوابی . پاتو با طناب به پايه کولر ببند . من ميدونم تو توی خواب هميشه ميری تو آفسايد. بپا پسر بابا.ساعت ۱۸.۵۵ دقيقه يه روز تخ.. سر کار .. ياد ۶۹ نارمک بخير از بس يبکار بوديم عاشق شديم. يادش بخير . الان به هرکی ميگم ۳۳ سالمه از من فرار ميکنن.دلم برای دلم تنگ ميشود گاهی ......
ReplyDeleteدلم ميخواد سر رسيد هاتو خط خطی کنم . گاهی.
ReplyDeleteاين هم . سه گانه عصر چهارشنبه
ReplyDeleteخاک تو سر اين دل صاحب مرده.
گاهی.
هيچ وقت يادم نميره روزی رو که چقدر تو سرما لرزيدم تا بتونم به نام پدر رو ببينم . اون موقع فيلم به نظرم قشنگ اومد شايدم به خاطر اينکه خودم رو قانع کنم که چند ساعت لرزيدن و به تبعش تب کردن ارزش داشته به نظرم جالب اومد . اما با اين وجود دوست دارم يه بار ديگه با يه حس ديگه ببينمش و اين بار قضاوت کنم..... پيله ی تلخ تنهايی گاهی با ارزش ترين گنج محسوب ميشه
ReplyDeleteمگه بارون اومده؟
ReplyDeleteچرا اينقدر بیحوصله شدهای؟...پستهای قبلیات رو هم خوندم...
ReplyDeleteاقا اگه اين ادم گريزيت درمان شد روششو به من بگو که سخت به کارم مياد...
ReplyDeleteسلامبرامير.
ReplyDeleteما به باران اين ماه از سال عادت کرديم، معمولا به اين باران بی موقع تو مناطق ما ميگن قوره شوران! چون بعد از اين باران قوره ها ميرسن و ...
راستی نمیخوای تبريک بگی!
اوچيکتيم
انسان گريزي به نوعي يک رشد ناگهاني و شديد است، وقتي از خودت فرار کني لاجرم کش مياوري و منبسط ميشوي :)
ReplyDelete۱-...
ReplyDelete۲-...؟
۳-... ...
۴...- نفس عميق
با بند ۲ مموافقم!
ReplyDeleteاز تنهایی مگریز، به تنهایی مگریز!
این رو مارگوت بیکل گفته.
امیر جون یه وقت نشی مثل بوئندیاها تو کتاب صدسال تنهایی!
سلام
ReplyDeleteلینک تو تو وبلاگم گذاشتم تا مطالبت و دنبال کنم
خوشحال می شم به وبلاگ منم یه سری بزنی!
تشکر - خدانگهدار