الیزه بود انگار که برای بار اول لزوم نوشتن زنان از تمایلات جنسی و لذت هایشان را مطرح کرد.بعد چند تا وبلاگ دیگر هم پشت سرش اعلام نظر کردند و مخالفین هم پشت بندش به صحنه آمدند.عمده حرف مخالفین این بود که این حیطه خصوصیست و نباید عمومی شود،یا ممکن است بدآموزی داشته باشد و یا حتی نوجوان های ۱۶ ساله را به انحراف بکشد.به نظرم استدلال مخالفین خیلی شبیه تلقی جمهوری اسلامی از عرصه فرهنگ است-به بهشت میبریمتان حتی اگر خودتان نخواهید-تک تک این استدلال ها قابل بحث و رد کردنند از نظر من.اگر نوشتن از مسائل جنسی خصوصیست وبلاگ هم یک رسانه عمومی نیست.کسی مجبور به خواندن وبلاگ کسی نیست.برای بار هزارو نمیدانم چندم:وبلاگ تلویزیون یا رادیو نیست ارزش ها و قواعد خاص خودش در آن حاکم است.معتقدم که همان روزی که به اسم مصلحت جلوی نوشتن بلاگر ها را گرفتیم میتوانیم همزمان ناقوس مرگ وبلاگ را هم به صدا در آوریم.در باب بد آموزی انحراف نوجوانان و اینها هم باید بگویم واقعا نمیدانم حضرات نمیبینند اطرافشان را یا سرشان را کرده اند توی برف.بیشمار سایت و وبلاگ به زبان فارسی و انگلیسی در محیط اینترنت وجود دارند که حتی برای غریب ترین تخیلات جنسی قابل تصور هم خوراک تهیه میکنند.بدیهی است که اگر کسی به دنبال این تیپ اطلاعات باشد با یک سرچ ساده به هر چه که میخواهد میرسد.بازار پ.و.ر.ن.و گرافی و نویسی هم که به شدت داغ است.انصاف بدهید این بخش ماجرا که چند تا وبلاگ به انحراف میکشانند کسانی را بسیار بی پایه و سست است.ته ماجرای این مخالفت ها به نظرم حسرت این است که چرا بعضی ها با خودشان و بدنشان انقدر راحتند و از آن مینویسند و ما نه که بنویسیم که حتی در عرصه عمل هم مشکل داریم با خودمان.ماجرا تعارف بردار نیست که اکثریت قریب به اتفاق ما حاصل تربیت های سنتی هستیم که در آن روابط جنسی و حتی بدنمان تابو بوده و حرف زدن از آن حتی از بردن نام لرد ولدمورت در هری پاتر هم ممنوع تر است.اینطوری همه ما مواجهیم با یک اسمش را نبر کبیر!با این تربیت سنتی می آییم میرسیم به جایی که باید به واسطه بدنمان لذت ببخشیم و لذت بستانیم و هیچ چیز برای ارایه نداریم و هیچ آموزشی ندیده ایم و جز مزخرفات وهم آمیز رفرنسی برای درستی و غلطی نداریم.نتیجه اش میشود همین که ۶۵ درصد طلاق ها بنا به آمار قوه قضاییه همین حاکمیت ریشه در بحران های جنسی بین زوجین دارند.حالا در این میانه هر تلاش سازنده ای برای آشتی ذهن مدرنمان با والد سنتی را باید به فال نیک گرفت و از آن حمایت کرد.پس اگر فکر میکنید نوشتن از رختخوابتان درست است بنویسید حضرات!
پی نوشت ۱:به عنوان نظر شخصی اینطور بی واسطه نوشتن از تجربیات جنسی را دوست ندارم.از نظرم ناسوتی کردن یک امر لاهوتی و حرمت زدایی از چیزیست که باید حریم داشته باشد اما این صرفن نظر من است و اخلاقیات من.همانقدر که من حق دارم این بخش از زندگیم را نگه دارم برای خودم،دیگران هم حق دارند بنا به اخلاقیات خودشان این بخش از زندگیشان را بنویسند آشکار و بی پرده.کاش از یک جایی شروع کنیم دست برداریم از تحمیل اخلاق و اصولمان به یک دیگر و بپذیریم هر کس مثل من نیست الزامن وقیح یا از آن سو امل محسوب نمیشود
پی نوشت ۲:بدیهیست که فرق میگذارم بین آگاهی دادن جنسی و وصف تجربیات شخصی.اولی به نظرم نه تنها مفید که واجب است و دومی به نظرم مطابق پی نوشت بالا یک امر سلیقه ای محسوب میگردد
بعله باید از خیلی چیزها حرف بزنیم. اصلا لازم است درباره خیلی چیزها حرف بزنیم. اما فکر نکنم لازم باشد با همه درباره احساسات جنسی مان حرف بزنیم یا جار بزنیم من از این مدل خوشم میاد و از اون مدل خوشم نمیاد. یا اصلا این ماجرا رو تبدیل کنیم به یه جور ژست و پز روشنفکری. یه زمانی اگه به همچین احساساتی کوچکترین اشارهای میکردی ج... بودی حالا اگه ازش حرف نزنی و بگی حریم خصوصی منه املی.
ReplyDeleteامیر جان با حرفهای تو کاملا موافقم، این چیزهایی که گفتم رو اصلا درباره مطلب تو ننوشتم کلا درباره فضای غالب این روزهای این دنیای مجازی نوشتم. البته قبول دارم این انرژی که این همه سال جمع شده انگار این روزها به حالت انفجار رسیده به خصوص که حق مسلم ما هم هست.
سلام.من دیوانه فکر هم می کنم گاهی وقتها! فکر کردم که برای یه مساله به این مهمی...که حتی در رسالات آقایان صفحات زیادی در جهت تعیین میزان گناه به آن اختصاص داده شده چرا نباید در مورد بهینه سازیش اطلاع رسانی بشه البته و صد البته ما ایرانی هستیم و شرم و حیای ایرانی همه جا زبانزده و رعایت حریم ها خیلی مهمه....!
ReplyDeleteمن هم کاملا باهات موافقم
ReplyDeleteمی دونی امیر سالیان قبل که انقدر دسترسی به اطلاعات راحت نبود این ایده که چیز زیادی به بچه ها گفته نشه می تونست عملی باشه!اطلاع پیدا کردن از صکس مال سن های خیلی بالاتر از حالا بود.
ReplyDeleteاما توی این دوره که حتی بچه های 10 ساله (این و خودم دیدم)خیلی بیشتر از من 27 ساله می دونن!(خیلی بیشتر.)دیگه کارگر نیست که هیس هیچی نگین ممکنه نوجونی هوس کنه!
حالا توی خونواده ها پدر و مادر ها مثل نسل پدرها و مادر هاشون می خوان اون حیا باقی بمونه ولی انفجار اطلاعات خیلی قوی تر از این حرف هاست.
ReplyDeleteحالا بحث اینکه گفته بشه یا نشه؟
ReplyDeleteبه نظرم کسی نمی تونه واسه بقیه تعیین تکلیف کنه.اگه مادری نگران بچه هاش می تونه انقدر قوی و خوب اون ها رو اونجوری که می خواد تربیت کنه که اصلن خودشون دنبال این جور مسائل نرن!
به بقیه مربوط نیست که آروم برن و بیان و حرف نزنن که شاید خاطر بعضی ها مکدر بشه.
هر وقت چیزی تابو شده یا منع شده به همون نسبت هم حساسیت روش زیاد شده.
بالاخره این تابو می شکنه حالا چه اینجوری چه فرداها یه شکله دیگه!
من موافقم باهات شدیداً از هر جهت
ReplyDeleteگاهی حریم که هست اتفاق ها زیباترند.مثل لباس که کنجکاوت می کند بدانی زیرش چه کیفیتی است.درست می گویی
ReplyDeleteوبلاگهایی از این قبیل رو که دیشب نگاه میکردم امیرجان احساس کردم این طرز نوشتن داره وارد روند روشنفکری میشه که مثل خیلی سم های روشنفکری دیگه می مونه ...یه تب تند که فقط اثرات مخرب داره... تجربیات جنسی هر کسی به خودش مربوطه هر کسی هم میتونه بنا به دلایل شخصی و اعتقاداتش بنویسه اونا رو یا ننویسه اما استفاده از این روند برای تریپ روشنفکری گذاشتن چیزیه که من زیاد توی این وبلاگا می بینم... و یه چیز دیگه اینکه موافق ازادی فکر و اندیشه ادمها هستم اما این هم تا وقتی که نخواد جامعه رو تحت تاثیر قرار بده و افکار منفی رو پخش نکنه قابل احترامه... اگه قرار باشه ازادی اندیشه کسی برای کسی خطر افرین بشه کاملا مخالفت میکنم...تکبیر :دی
ReplyDeleteچند تا موضوع تو ذهنمه واسه نوشتن(البته همیشه هزار تا موضوع تو ذهن دارم) اما وقت تایپ ندارم. چند تاش هم یونگیه. این روزها هم باید بچه مثبت باشم سر کار...راه حل پیشنهادی نداری؟
ReplyDeleteهمینطوره که می فرمایید
ReplyDeleteنرگس جان!حرفت یه ذره شبیه جمهوری اسلامی نیست؟تشویش اذهان عمومی و غیره؟باهات مخالفم که آزادی بیان یا قلم محدود شه با همچین نگرانی هایی
ReplyDeleteبه نظرم منظور نرگس چیز دیگه ای بوده امیر جانم . فکر کنم نظرش اینه که با این اداهای روشنفکری مخالفه . که به نظرم ادای چیزی رو درآوردن برای جلب توجه خیلی مضحکه.
ReplyDeleteنرگس خاتون!فرض کن بنده صاحب قلم چیزی نوشتم.به نظر کسی خلاف واقع آمد.به نظر من درستش این است که آن سمت ماجرا هم بتواند قلم بگیرد دستش و نظرش را راحت و بی دغدغه بگوید و خلاص.نه اینکه بنده را فیلتر کنند.هوم؟هر کسی مسوول خودش است و نه مسوول ذهن دیگران.
ReplyDeleteزمانی بوف کور هدایت را سانسور میکردند یا مجوز چاپ نمیدادند چون بخاطر خواندنش جوانان خودکشی میکنند...ببین استدلال را.بدیهی است آن کسی که بوف کور میخواند و خودکشی میکند بدون بوف کور هم دیر یا زود ترتیب خودش را میدهد.
ReplyDeleteدر ادامه عرض میکنم سانسور کلن چیز کثیفی است.مطمئن باش اگر در یک سیستم بدترین محتویات سانسور شوند دیر یا زود فریاد رسی برای سانسور بهترین محتویات هم نخواهد بود
ReplyDeleteسلیقه امیر جان..هر وقت یاد بگیریم به سلیقه ی اطرافیانمون احترام بذاریم این مشکلات حل میشه..هر کس به اندازه ی کنار دستیش اختیار داره که سبک زندگیشو خودش انتخاب کنه..
ReplyDelete