کتاب هفته:قربانی دیگرانیم و جلاد خویشتن،نوشته گی کورنو،ترجمه زهرا وثوق:تمام برنامه های مرا برای کتاب خواندن در عید بهم زد این کتاب.همه اش سیصد صفحه بود و فکر میکردم ۲-۳ روزه تمام میشود و میروم سر وقت خواندن کافکا در کرانه موراکامی اما نشد که نشد.یکی از بهترین کتابهای مربوط به روانشناسی تحلیلی بر مبنای بررسی روانشناختی اسطوره مصری ایزیس و اوزیریس.معرکه بود کتاب.تازه از یک افسردگی یک ماهه برخاسته بودم و داشتم دستاورد این سفر به درون را مزه مزه میکردم که این کتاب آمد و نشانم داد مسیر را درست رفته ام.با حوصله بخوانیدش و با حوصله تر به آن فکر کنید
شعر هفته:در غروب سرخ گونهات/آنجا که خورشید و ماه/در اقیانوس /غرق میشوند/هنگام که نگاهت را /میدزدی/در بیمرزی ملکوت/هنگام که سرت را/در بغلم پنهان میکنی/تاریک روشنای صبح//هنگام که تنم را نفس میکشی/دیدنی میشوی.
هر چقدر بعید/باز تو خدای منی/هر چقدر بعید/باز بر تنت/گل به گل جوانه میزنم/تا تمام شوی/تا تمام شوم«عباس معروفی-منظومه بلند عین القضات»
فیلم هفته:تاوانatonement:تا آنجا که میدانم جو رایت کارگردان تاوان تا قبل از ساختن این فیلم در کارنامه اش فقط یک فیلم دیگر به چشم میخورد:غرور و تعصب.همین که کارگردانی جرات کند برای فیلم اولش سراغ جین استین برود شاید نشان بدهد جنمش را.تاوان فیلم خیلی خیلی دوست داشتنیست و جو رایت خوب از پس شخصیت هایش و روایت سینمایی یک ماجرای تلخ عاشقانه برآمده.از آن فیلم هایی است که راحت یادتان نمیرود
وبلاگ هفته:دختر بودن:از تن و تنانگی مینویسد و خوب مینویسد.اگر ذهنتان خیلی توی تار عنکبوت اخلاقیات رایج گرفتار نیست خواندن بعضی پستهایش تصویری از یک ذهن زنانه درگیر احساس تن میدهد بهتان که کمتر جایی در وبلاگستان گیرتان می آید
پست هفته:این پست سفر به انتهای شب...خوشمان آمد
آهنگ هفته:شب سپید گوگوش.آهنگ شماره هفت لیست است.چه حسی داشت:برای تحمل روز سیاه به تو فکر میکنم/برای تصاحب رویای ماه به تو فکر میکنم
به جای درنگ هفته: سرزمین دل آدمی دیار غریبی است.سالها سیاحتش میکنی.جزیره هایش را یک به یک کشف میکنی،گرفتار میشوی،دچار میشوی،زمین میخوری،بلند میشوی و بعد از زمانی فکر میکنی که دیگر همه گستره دلت را میشناسی.خوبی ها و بدی هایش را ، زخمها و رنج هایش را و ظرفیت هایش را برای دوست داشتن...اما دل اگر دل باشد همیشه چیزی دارد برای شگفت زده کردنت.خشمی کهنه در برهوت تاریکیش و یا عشقی عمیق در خنکای واحه های سبزش.آن تپش قلب دیوانه وار دیروز نشانم داد که من هنوز نشناخته ام همه توان دلم را برای عاشقی کردن،یادم داد که دل بدهم به دل تو برای شهود شهر قلبم و خدا هم نمیداند چه لذتی دارد این!
پی نوشت برای درنگ هفته:دوست جان عزیز فرمایشتان برای درنگ هفته واصل شد.خدا قسمت کند زود زود یک درنگی بنویسم در آن باب چهل ستون چهل پنجره!
لینک وبلاگ دختر بودن برادر؟
ReplyDeleteدلمان تنگ رفته بود برای گردیدن در گردون
ReplyDeleteوبلاگی که گفتی فیلتره خان جان...
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteسال نو مبارک
ببخشید امسال برای اولین بار در تاریخ کارمندی ام روز 14 فروردین آمده ام سرکار و به همین خاطر تبریکات عید را هم دیرتر میگویم.
به هر حال ایمدورام سالی سرشار از سلامتی و شادی پیش رو داشته باشید و همانطور که در ابتدای سال حس کرده اید این سال واقعن یک سال دوست داشتنی و زیبا برایتان باشد
سلام امیر جان. بعد از کلی چرخیدن رسیدم به اینجا. اول فکر کردم بی حواسم و تو وبلاگ رو به روز کردی و من نفهمیدم. بعد رفتم تو وبلاگ بلاگفات همین رو نوشتم. بعد از نوشتن دیدم گردون آخرت مال دو اسفند بوده. بعئ یادم اومد تو از اول تو رشین بلاگ می نوشتی. خلاصه تا دلت بخواد گیج بازی درآوردم.
ReplyDeleteاینطور که از پست قبلی ات پیداست نشستی و داری کیف بازی رو می بری. حالا ببینیم اخرش شیری یا روباه.
شاد و خرم باشی دوست من
حاضر
ReplyDeleteبه به آقا...به به!
ReplyDelete59 هفته از گردون هات گذشته!! ایول داداش! گردون هات یه مجموعه دوست داشتنی هستن!
ReplyDeleteهمچنان لذت خوندن گردون...
ReplyDeleteمی خواستم مفصل درباره " وبلاگ هفته " بنویسم . اما مختصرش می کنم . مسئله گیرکردن توی تارعنکبوت اخلاقیات نیست . مسئله حتی اون وبلاگ هم نیست . همه آزادند توی وبلاگشون هرچی می خوان بنویسن. مسئله تو هستی دوست عزیز من که با این انتخابت حالا مطمئن شدم هیچی از دنیای زنان نمی دانی . لطفاَسعی کن زنان را بشناسی . یکی بودن با تن و بدن و روح تعاریف دیگه ای داره . با زنان مختلف صحبت کن . معاشرت کن . آنوقت می تونی آدمهای بیمار و آدمهای راحت را از هم تشخیص دهی . یک ذهن زنانه را هم از یک ذهن به ظاهر زنانه می توانی تشخیص دهی . باز هم تکرار می کنم .... مسئله اخلاقیات نیست که من هم به هیچ وجه قبولش ندارم .
ReplyDeleteبرای نازی:به نظر من آنجور تنانگی که در وبلاگ هفته هست یک بخشی از زنانگیست.حالا شاید نظر های مان در مورد زنانگی متفاوت باشد
ReplyDeleteبه جای درنگ می خونم و دلم ضعف میره. فشارم هم که پایین.خدا رحم کنه
ReplyDeleteوبلاگ "دختر بودن" رو خوندم ... جذابیت زیادی داشت واسم ... نه به خاطر تنانگیی که در متن ها موج می زند که گرایشات درونیم طوری است که این تنانگی ها جذابیت جنسی برایم ندارد ... از این همه راحتی با بدنش خوشم اومد ... آدمی که با خودش و خواسته هاش راحت تر باشه می تونه با دیگران هم راحت تر باشه ... ممنون بابت معرفی این وبلاگ
ReplyDeleteبرای نازی:دنیای زنانه مثل دنیای مردانه یا دنیای شاعرانه یا دنیای کودکانه معنای محصلی ندارد که مثلا بشود از گفتگو با ده تا دختر یا شاعر یا کودک آن را استخراج کرد.این دیگر چه تلقی ساده دلانه ای است؟این عناوین را ما بر متن ها الصاق می کنیم تا بتوانیم بهتر آنها را بفهمیم. مثلا اخوان دنیای سهراب سپهری را دنیای زنانه می داند بدون اینکه لازم باشد خالق ان دنیا زن باشد.مرز میان زنانگی و مردانگی و دیگر گی ها آنقدر ها هم که شما گمان می کنید روشن نیست.اگرنه تا کنون یک مرکز آماری چیزی با استخراج مولفه هایش خیال همه را راحت کرده بود. اما همه ی اینها به کنار....به چه مجوزی به دیگران برچسب بیمار میزنید؟می دانید که ریشه ی فاشیسم همین است.اول به دسته از از متفاوت ها برچسب بیماری میزنند و بعد تیغ جراحی بر می دارند تا جامعه ای "پاک"بسازند.
ReplyDeleteبرای اینکه لال از دنیا نرم
ReplyDeleteبه به !
به به !
امیر عزیز پیشنهاد من برای این بود که بیایید به زور شادیهایتان را با ما قسمت کنید . مرسی معرکه است هم اتفاقی که افتاد هم این به جای درنگ
ReplyDelete