به گمانم روح هر مردی رازهایی در باره زنان دارد که ذهن آگاهش از آنها مطلع نیست. ناگهان میبینی دلت رفته برای زنی و نمیدانی چرا. دلت میخواهد لمسش کنی، تنش را، روحش را، دلت میخواهد بگویی بیا بنشین روبرویم میخواهم تماشایت کنم، دلت می خواهد...
بارها پیش آمده که چنین فضایی را تجربه کرده، خود را در حالی یافتهام که جذب میدان ناشناس مغناطیسی زنی شدهام بدون آنکه بدانم چه در او مرا این همه جذب کرده...حتی شده شدید جذب زنی شدهام که با تمام معیار های زیبایی شناسایی ذهن خوداگاهم در تضاد بوده...چند بار که نشستهام و کندوکاو کردهام که جذب چه شده ای مرد، دیدم قصه حکایت یک لبخند، یک لمس کوچک، یک جور لباس پوشیدن خاص، کرشمه کوچک چهره یا مسائلی در همین حد بوده اما میلی که پشتش آمده هیچ تناسبی با محرک نداشته است...بعد می دانی آدم ها از یاد میروند و تنها وقتی به یادشان می آوری که همان لمس کوچک دست ها، پشت چشم نازک کردن شوخ طبعانه یا ملاحت لبخند ناغافل از ناکجا فضای ذهنت را پر میکند تا تو بمانی یک راز، رازی که فقط روحت از آن خبر دارد
این نبجربه یا خیلی مردونست یا خیلی امیرانه
ReplyDeleteنبجربه=تجربه
ReplyDeleteخیلی مردانه، یک جور تجربه ی خاص خاص مردان
ReplyDeleteجالب بود. ولی یه جور حس مردانه است.
ReplyDeleteمن خیلی مردانه بودنش رو تکذیب میکنم. چون خودم هم تجربهاش کردم
ReplyDeleteحسی که در این پست جاری بود را دوست داشتم.
ReplyDeleteو شهامت اعتراف، آن هم توسط یک مرد برایم جالب بود و زیبا.
تصور می کنم اغلب مردها کمتر اینگونه می اندیشند و بیشتر جذب ظواهر امرند تا عمق روح یک زن.(تنها تصور می کنم آن هم اغلب مردها نه همه!!!)
و این حس حتا نا تمام مانده اش هم در شما قابل تحسین است.
وقتی روح را تربیت می کنی تازه می بینی خودت هم ایراداتی داری و آنوقت است که پشت هر چهره ای زیباییهای نهفته را می بینی ، زیباییهایی که در توصیفشان برای بیشتر اطرافیانت عاجزی و ناتوان.
روراست بودن آدمی با خودش تکلیف تمام حس ها را معلوم می کند.
اما می شود تنها با یک خاطره هم زیست ، همین...
حالا از نگاه یه زن :
ReplyDeleteوقتی استواری و ثبات یه مرد رو می بینی. وقتی هدفمندی و درایتش، متحیرت می کنه. وقتی حتی خشونتی از سر مهر از رگ گردن مردی می زنه بیرون برای حمایت اطرافیانش و ...دلت می خواد سرتو بذاری رو شونش و یا از دستش آویزون بشی و کرشمه ای براش بیای که روح زنانه منو ببین. عطر زندگی رو استشمام کن. دستمو بگیر!
داداش جان ببخش فضولی زنانه کردم. می خواستم بگم زن هم اینجوریاست و جالبه که حتی اگه خودش ببینه اما بیشتر دلش می خواد دیده بشه!(البته که همه اینگونه نیستند)
این تجربه زنونه هم هست...فقط معیارهای مردونه اش زنونه میشه...ولی اصل همینه
ReplyDelete20 ایضا
گاهی شده یک ادمی هیبت و ظاهری جذاب نداشته نباشه اما به دلم نشسته .بیشتر که از خودم پرسیدم چرا.دیدم برای شخص من" اخلاق ومنش ادمهاست که برام اونا رو ستودنی میکنه..من عاشق کسی میشم که بزرگ باشه..کسی که بتونم عمق روحشو احساس کنم.
ReplyDeleteو کسی که تو عمق روحشو حس کنی..وقتی نگاش میکنی تنها از نگاه کردن به چشمای زیبای اون نیست که لذت میبری از حس کردن معصومیت درون وجودش داری لذت میبری.باورش میکنی باوری که دروغ نیست چون این معصومیت یا هر چیز خوب دیگه توی نگاه تو نیست..توی وجود طرف تو بوده و تو کاشف وجودش شدی.
ReplyDeleteبله
ReplyDeleteبله
بله
دقیقا همینه
ولی کسی ندونه بهتره.
se magnifique!!!!!
ReplyDeleteبگذاریم که احساس هوایی بخورد
ReplyDelete...
بگذاریم غریزه پی بازی برود
...
سهراب
غرق این وبلاگ شدم و دارم تا اونجا که میتونم پستهاشو میخونم
ReplyDeleteلینک میکنم تا گمش نکنم