...همه شازده کوچولوهای زمين تنهايند.تنهايی سرنوشت محتوم انهاست.دلشان به سادگی ميشکند.متعلق به هيچ کجا نيستند.بعضی هايشان به لاکپشت حسودی ميکنند که هميشه خانه اش را بر پشت دارد.شازده کوچولو ها زود ميرنجند و بعضا سخت ميرنجانند.اخر انها قاعده بازی ديگران را نه بلدند و نه تمايل دارند که ياد بگيرند.اکثرا همه عمر در جستجوی ماری هستند که آنها را با جاری کردن زهر در رگهايشان به خانه برگرداند.
شازده کوچولو ها بيش از انکه اهلی کردن را دوست بدارند مشتاق اهلی شدنند.عاشق اينند که کسی اهليشان کند و وای به وقتی که اهلی کننده شان فراموش کند هر کس مسوول چيزی است که ان را اهلی کرده ان وقت دلشان هزار تکه ميشود و هر تکه نغمه غمگينی را در پس زمينه زندگيشان ساز ميکند.
شازده کوچولوها زود و زياد اشک ميريزند و زياد ميخندانند و سخت ميخندند.شازده کوچولو ها...
پی نوشت۱: شازده کوچولو رو يه بار ديگه خوندم.اين بار خيلی خيلی زياد ازش لذت بردم.
پی نوشت ۲: انگار ديگر هيچ کجا خانه نيست...
salam vagheaan vebe bahali dari.khili hamm ghashangh minivisi.rastii jedan migham khili esmet ghashanghe.shad v shitoon bashi.
ReplyDeleteسلام امير.اين شازده کوچولو رو چندين باز خوندم و هر توش چيزای جديد پيدا ميکنم.آدم اگه بتونه يه شازده کوچولو بشه زندگيش خيلی قشنگ ميشه مرد.
ReplyDeleteسلام دوست خوبم،وبلاگ زیبایی دارید با مطالبی زیباتر،امیدوارم روز به روز پربارتر از دیروز باشه که با قلم توانای شما حتما همین طور خواهد شد.موفق باشید.من تازه به جمع شما خوبان پیوسته ام،امیدوارم بتونیم برای هم دوستان خوبی باشیم و از دوستی با یکدیگر بهترینها رو بیاموزیم.خوشحال میشم که به من سری بزنید و و وبلاگم رو در جمع خودتون راه بدید واونواز تنهایی درآورید،پس منتظر حضور سبزتون هستم.زیاد منتظرم نذار.شاد باشی.
ReplyDeleteسلام.منم چندين بارشازده کوچولوروخوندم وچيزای جديد يادگرفتم....منم يه شازده کچولوی تنهام
ReplyDeleteامیر صد در صد ، نه دویست در صد ، نه هزار در صد با این تشریحت از شازده کوچولو ها موافقم . خیلی خیلی زیاد. خیلی زیاد . اصلا خیلی درسته . حسابی خوب توصیف کردی . خودم را دیدم .
ReplyDeleteدلم گرفت.... الان بهت زنگ ميزنم!
ReplyDeleteچی شده؟......... دنبال مار می گردی؟
ReplyDeleteمن آخه کتابو نخوندمش که .. نميدونم چيه .. شايد خوندمش ..
ReplyDeleteمنم شازده کوچولو رو دوست دارم...
ReplyDeleteشازده کوچولو...تو کتابای يک مرده پيداش کردم...
ReplyDeleteیاد این چند خط افتادم: شازده کوچولوی من شدی.../ شازده کوچولوی کسی بودم! - گور بابای همه ی هواپیماهای کره ی زمین- / هرچند.../ دیگر به آسمانی ها هم اعتمادی نیست.
ReplyDeleteسلام! خوبی اميرجان؟؟؟ نوشته هات جالبه! پاش نشستم و يه مرور سريعی کردم!موفق باشی و بابای ...
ReplyDeleteخونه؟! خانواده؟! ....برو بينيم بابا!
ReplyDeleteخانهء آدم تو دل اونايی که دوستش دارند.می دونم چی می گی ادم هر جا می ره دلش قرار نمی گيره . نمی دونه به کجای اين شب تيره بايد بياويزه...
ReplyDeleteیه مدتی بود فراموش کرده بودم « هر کس مسوول چيزی است که ان را اهلی کرده » ... یادآوری به جایی بود
ReplyDeleteحالا خونه کجاست؟ می گن خونه جايی هست که دل اونجاست.دل کجاست؟ من که نمی دونم.
ReplyDeleteخانه...........امنيت.......آرامش!!کاش همه جا خانه بود!
ReplyDeleteagar begam shazde kuchooloo ro hanooz nakhoondam faghat bahs haye adabi darbarash khoondam....! ama khob man ham vase khodam ye shazde hastam!!! ki be kie?!
ReplyDeleteسلام. منم عاشق شازده کوچولو هستم و منم هنوز و هنوز نتونستم جايی رو به عنوان خانه یا هر چی که بهش میشه گفت خونه پيدا کنم و هیچ جا احساس آرامش ندارم.چرا؟!کاش گل سرخ منم منتظرم بود برگردم به سيارم. اما حتی سياره ای ندارم.
ReplyDeleteامير اگه سال ديگه يه بار ديگه بخونی بيشتر از امسال لذت ميبری
ReplyDeleteسلام .. آهنگ زيبايی انتخاب کردی واسه وبلاگت...هرگز فکر نميکردم يک مرد هم ممکنه شازده کوچولو باشه
ReplyDeleteمن همين الان يه چيزی فهميدم:آهنگ ،مال وب تو نبود:)حالا يه چيزی درباره حرفات بگم؟:بزرگن.بهم سربزنی خوشحال ميشم..هرچند مدتهاست حرفای خودمو نمينويسم و تازگيها دارم به اين نتيجه ميرسم که گفتن هم بيفايده ست.
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteجالبه...منم شازده کوچولو رو همين چند وقت پيش خوندم...خيلی خيلی بيشتر از اخرين باری که خونده بودمش لذت بردم :).....در اينی که هيچ جا خانه (البته خانه ی خود ادم !) نيست که شک نکن... :)
ReplyDeleteشازده کوچولوها زود اعتماد می کنن واسه همين دل شون با تلنگری می شکنه.
ReplyDelete