کولر به سلامتی باد سردی مينوازد...يک ابله موسيقی ترکی گوش ميکند انهم انقدر بلند که من مطمئنم اگر اسرافيل همين الان در ان صور کوفتيش بدمد ما در شرکت اصلا خبر دار نميشويم...من گلويم جيز است و احساس ختنگی عاطفی ميکنم...کار نداريم...حال نداريم...همه وبلاگهای موجود در فهرستمان را هم تورق فرموده ايم...حوصله مان سر رفته...اينجا به اين حقير سراپا تقصير پول يا مفت ميدهند تا من برايشان وبلاگ بنويسم و بخوانم و تازه اخر برج غر هم بزنم...قادعتا بايد خوش بگذرد ولی به من خوش نگذشته...شرکت دچار جنگ داخلی ميان فراکسيون کرد ها و فراکسيون ترک هاست...من بی طرفم ولی دقيقا مثل اون سه تا بدبخت فيلم« سرزمين هيچکس»دنيس تانويچ بين طرفين مخاصمه گير کرده ام و هر دو طرف الات حربشان را به سوی من نشانه گيری کرده اند-باز جای شکرش باقيست که فقط الت حربشان است نه الت ديگری و باز هم جای شکرش باقيست که به سبک فيلم فوق الذکر زير ماتحتم مين ضد نفر کار نگذاشته اند ...ادم خوب که فکر ميکند ميبيند از چه نعماتی برخوردار است...ساعت بی پدر مادر پنج نميشود که نميشود...تصميم گرفته ايم همين جور بنويسيم تا چيزمان به بطالت نگذرد-وقت منظور-اسرار ازلی دارد بر ما مکشوف ميشود...به نظر شما اسرار ازلی مرد است يا زن ...من باب محرم و نامحرمش میپرسم که مجبور نشويم ان دنيا جواب نکير و منکر را بدهيم...جسارتا من نميفهمم تو اين قبر زپرتی که ميت بدبخت هم تنهايی به زور جا ميشود نکير و منکر را چه جوری ميچپانند کنارش...حالا نميدانيم نکير مرد است يا زن و خاطر مبارکمان همچنان نااسوده است...اصلا من نميدانم چرا ذهنم در قسمت مذکر و مونث بودن خلق الله گریپاچ کرده...احتمالا به خاطر تعدد الات نشانه گيری شده به سمت اين حقير است ...عجب...داريم چت ميکنيم هی دارد بيشتر يک چيزهايی بر مامکشوف ميشود...حيرتا...
مواظب خودت باش برادر ...اینجوری که از تعدد آلات نشانه گیری شده ( اُه ! عجب گروه اسمی خفنی، تازه معنی تیترت رو می فهمم !!!) حرف می زنی ،به نظر میاد اوضاع خیلی خیط باشه ! :)
ReplyDeleteعجبا ....حيرتا!
ReplyDeleteای بابا.............فکر کنم دچار ياس فلسفی شدی آقا امير...........ببينم به پوچی فکر کردی...........يا فکر کردی به پوچی رسيدی!.........
ReplyDeleteخیلی با حالی امیر آقا. کلی خندوندونی منو، خدا بخندونتت. پیروز باشی
ReplyDeleteخوش خزعبلاتی بود . يه راه زير زميني هم واسه فرار از حربه های ترکی و کردی .
ReplyDelete........ پيدا کن .
ReplyDeleteخزعبلات به توان n؟؟؟؟ باز خوبه يه عنوان براش گذاشتی! من که اونقدر چرت نوشتم که عنوانی هم نيافتم! .... در ضمن از اين خزعبلات باز هم بنويس ... خوشمان آمد :)
ReplyDeleteراستی سلام! داش امير پايه ای يه قرار با دوستان بگذارم؟ ( آخه ابولی اجازه داده باهاتون بيام بيرون!)
ReplyDeleteشرکتتون کارمند نميخواد؟!!!
ReplyDeleteپول مفت ميگيری؟ از گلوت پائين ميره؟؟ بيکاری خوبه که برو حالشو ببر..
ReplyDeleteمن اصولن از اینجور خزعبلات خوشم میاد. به خصوص که توی شرکت منتظر ساعت ۵ باشم.
ReplyDeleteعجب! اين پولا خوردن نداره داداش~! ;)
ReplyDeleteاسرار ازلی رو نمی دونم ولی این نکیر و منکر باید از جنس مخالف میت باشه دیگه !!!
ReplyDeleteهی رفيق پايه جمعه کوه هستی ؟
ReplyDeleteخدا قبول کنه اخوی که تونستی يه جنگ واقعی رو ببينی .والا دروغ چرا تا قبر آآآآ من جز جنگ قياث آباد هيچ جنگی نديديم به مرگ سانچو!
ReplyDeleteاما در خصوص سوالت در مورد جنسيت نکير و غيره و ذالک . بابا يه نگاه عميق بکن به اسمه << نه + ..ير>>پس مطمينا مورد ذکر شده از خواهران ارزشی می باشد :))
ReplyDeleteسلام، امیدوارم که ما رو نمی بینی بهت خوش بگذره..
ReplyDeleteدر ضمن" چگونه بر شما مونث یا مذکر بودن جنبنده ای محرز می شود؟ " اگر با لامسه باشد بنابر احوط خالی از اشکال نیست واگر با بینایی بوده درست نمی باشد و احتیاط واجب بر ترک آن است اگر کشف موضوع مبنی بر شهادت یک مرد بالغ یا دو مرد نا بالغ یا چهل زن مسلمان یا چهارصد نامسلمان اهل کتاب باشد استعمال آن مانعی ندارد ولی اگر بر طبق حس ششم بود بهتر است عده نگه دارد ولی بقیه ی اقسام حرام یقینی است و باید ترک شود.
ReplyDeleteسلام امير جان.من خوبم.تو چطوری؟خوش باشی
ReplyDeleteخيلی خووب بود!ينی با نمک بود
ReplyDeleteتو دنبال مار می گشتی ؟ مار که تو رو ببينه در ميره .
ReplyDeleteوالا از مونث و مذکر بودنشون خبری در دسترس نیست.حالا مگه چه فرقی میکنی از زیر کفن؟؟؟در ضمن این فرکسیون ها رو به حال خودشون رها کن وگرنه به عناد و دشمنی متهم میشی!!!!!!
ReplyDeleteچاکر داداشمم هستم.تو خوبی؟
ReplyDeleteنکير و منکر...آآآآه فرقی نداره بابا دو تايی ميان که خواهر و مادر...ولی خودمونيما بدجور خزعبلات بود مرد.
ReplyDeleteداش اميرو .. چرا بعضی ها اينجا ديگه پيداشون نيس ... ؟
ReplyDeleteواه چقدر غر زد:دی (من فکر می کردم فقط خودم بلدم غر بزنم ولی تو منو از رو بردی)
ReplyDeleteآخه چی بنويسم... واقعا اين دوستانت معجزه اند که تونستند برات کامنت بزارند دم همه تون گرم
ReplyDeleteحقيقتش اين آپت رو نخوندم اومدم بگم لينکت رو گذاشتم و دارم می رم همين! تا بعد.........
ReplyDeleteحالا شما فرض را بر جنس مخالف بودن بگذاريد جناب در اين دنيا که ما از عاشقان دلسوخته کام نيافته بوديم اميدا که در قبر به وصال معشوق برسيم ( البت نوشتم ايهام داشت يه جورايی تيریپ عارفی شد!!)
ReplyDeleteمعلومه حسابی حوصله ات سر رفته ها؟........
ReplyDeleteچقدر چسبيد اين خزعبلات! منم دچار اين احساسات ميشم واي در اون شرايط هيچوقت وبلاگ نوشتنم نمياد.
ReplyDeleteسلام! حـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيرتا!! :) ... يه پيشنهادم داشتم: لطفا اون توان ـ n ارو زيادترش کنيد...وقتشم اگه بيشتر شه که عاليه !! .... خزعبلاتشم پر رنگ تر شه لطفا :)) ....
ReplyDeleteبرو ببين اون يکی امير چرا حالش خوب نيست !!!!!!!
ReplyDeleteاگه تلخيت مثل عسله شيرين بودی چی می شدی؟!!!
ReplyDeleteهر بار بي آنكه به در واژه هايم بكوبد
ReplyDeleteابري مي آيد
خودش را در اتاقم فرو مي كند و
آواز زلف خيسي را برايم مي آورد
بي قرار عاشقانه اي.
بي اجازتي حتي
هر روز
دو سه موج
اين بار هم اينجوری بود انگار....
تو که حالت از من خراب تره امير جان
ReplyDeleteسلام..... تو خيابون نوفل لوشتا هست..ولی آدرس دقيقش رو بايد بگيرم...چون تو يه کوچه بی نام و نشونه...........
ReplyDeleteچگونه روحم را باز دارم
ReplyDeleteروحم را به تو می سپارم
به هفت خوانی بیا که برایت حرفی تازه دارم