Tuesday, September 13, 2005

خزعبلات به توان n

کولر به سلامتی باد سردی مينوازد...يک ابله موسيقی ترکی گوش ميکند انهم انقدر بلند که من مطمئنم اگر اسرافيل همين الان در ان صور کوفتيش بدمد ما در شرکت اصلا خبر دار نميشويم...من گلويم جيز است و احساس ختنگی عاطفی ميکنم...کار نداريم...حال نداريم...همه وبلاگهای موجود در فهرستمان را هم تورق فرموده ايم...حوصله مان سر رفته...اينجا به اين حقير سراپا تقصير پول يا مفت ميدهند تا من برايشان وبلاگ بنويسم و بخوانم و تازه اخر برج غر هم بزنم...قادعتا بايد خوش بگذرد ولی به من خوش نگذشته...شرکت دچار جنگ داخلی ميان فراکسيون کرد ها و فراکسيون ترک هاست...من بی طرفم ولی دقيقا مثل اون سه تا بدبخت فيلم« سرزمين هيچکس»دنيس تانويچ بين طرفين مخاصمه گير کرده ام و هر دو طرف الات حربشان را به سوی من نشانه گيری کرده اند-باز جای شکرش باقيست که فقط الت حربشان است نه الت ديگری و باز هم جای شکرش باقيست که به سبک فيلم فوق الذکر زير ماتحتم مين ضد نفر کار نگذاشته اند ...ادم خوب که فکر ميکند ميبيند از چه نعماتی برخوردار است...ساعت بی پدر مادر پنج نميشود که نميشود...تصميم گرفته ايم همين جور بنويسيم تا چيزمان به بطالت نگذرد-وقت منظور-اسرار ازلی دارد بر ما مکشوف ميشود...به نظر شما اسرار ازلی مرد است يا زن ...من باب محرم و نامحرمش میپرسم که مجبور نشويم ان دنيا جواب نکير و منکر را بدهيم...جسارتا من نميفهمم تو اين قبر زپرتی که ميت بدبخت هم  تنهايی  به زور جا ميشود نکير و منکر را چه جوری ميچپانند کنارش...حالا نميدانيم نکير مرد است يا زن و خاطر مبارکمان همچنان نااسوده است...اصلا من نميدانم چرا ذهنم در قسمت مذکر و مونث بودن خلق الله گریپاچ کرده...احتمالا به خاطر تعدد الات نشانه گيری شده به سمت اين حقير است ...عجب...داريم چت ميکنيم هی دارد بيشتر يک چيزهايی بر مامکشوف ميشود...حيرتا...

38 comments:

  1. مواظب خودت باش برادر ...اینجوری که از تعدد آلات نشانه گیری شده ( اُه ! عجب گروه اسمی خفنی، تازه معنی تیترت رو می فهمم !!!) حرف می زنی ،به نظر میاد    اوضاع خیلی خیط باشه ! :)

    ReplyDelete
  2. عجبا ....حيرتا!

    ReplyDelete
  3. ای بابا.............فکر کنم دچار ياس فلسفی شدی آقا امير...........ببينم به پوچی فکر کردی...........يا فکر کردی به پوچی رسيدی!.........

    ReplyDelete
  4. خیلی با حالی امیر آقا. کلی خندوندونی منو، خدا بخندونتت. پیروز باشی

    ReplyDelete
  5. خوش خزعبلاتی بود . يه راه زير زميني هم واسه فرار از حربه های ترکی و کردی .

    ReplyDelete
  6. ........ پيدا کن .

    ReplyDelete
  7. خزعبلات به توان n؟؟؟؟ باز خوبه يه عنوان براش گذاشتی! من که اونقدر چرت نوشتم که عنوانی هم نيافتم! .... در ضمن از اين خزعبلات باز هم بنويس ... خوشمان آمد :)

    ReplyDelete
  8. راستی سلام! داش امير پايه ای يه قرار با دوستان بگذارم؟ ( آخه ابولی اجازه داده باهاتون بيام بيرون!)

    ReplyDelete
  9. شرکتتون کارمند نميخواد؟!!!

    ReplyDelete
  10. پول مفت ميگيری؟ از گلوت پائين ميره؟؟ بيکاری خوبه که برو حالشو ببر..

    ReplyDelete
  11. من اصولن از اینجور خزعبلات خوشم میاد. به خصوص که توی شرکت منتظر ساعت ۵ باشم.

    ReplyDelete
  12. عجب! اين پولا خوردن نداره داداش~! ;)

    ReplyDelete
  13. اسرار ازلی رو نمی دونم ولی این نکیر و منکر باید از جنس مخالف میت باشه دیگه !!!

    ReplyDelete
  14. هی رفيق پايه جمعه کوه هستی ؟

    ReplyDelete
  15. خدا قبول کنه اخوی که تونستی يه جنگ واقعی رو ببينی .والا دروغ چرا تا قبر آآآآ من جز جنگ قياث آباد هيچ جنگی نديديم به مرگ سانچو!

    ReplyDelete
  16. اما در خصوص سوالت در مورد جنسيت نکير و غيره و ذالک . بابا يه نگاه عميق بکن به اسمه << نه + ..ير>>پس مطمينا مورد ذکر شده از خواهران ارزشی می باشد :))

    ReplyDelete
  17. سلام، امیدوارم که ما رو نمی بینی بهت خوش بگذره..

    ReplyDelete
  18. در ضمن" چگونه بر شما مونث یا مذکر بودن جنبنده ای محرز می شود؟ "  اگر با لامسه باشد بنابر احوط خالی از اشکال نیست واگر با بینایی بوده  درست نمی باشد و احتیاط واجب بر ترک آن است اگر کشف موضوع  مبنی بر شهادت یک مرد بالغ یا دو مرد نا بالغ یا چهل زن مسلمان یا چهارصد نامسلمان اهل کتاب باشد استعمال آن مانعی ندارد ولی اگر بر طبق حس ششم بود بهتر است عده نگه دارد ولی  بقیه ی اقسام حرام یقینی است و باید ترک شود.

    ReplyDelete
  19. سلام امير جان.من خوبم.تو چطوری؟خوش باشی

    ReplyDelete
  20. خيلی خووب بود!ينی با نمک بود

    ReplyDelete
  21. تو دنبال مار می گشتی ؟ مار که تو رو ببينه در ميره .

    ReplyDelete
  22. والا از مونث و مذکر بودنشون خبری در دسترس نیست.حالا مگه چه فرقی میکنی از زیر کفن؟؟؟در ضمن این فرکسیون ها رو به حال خودشون رها کن وگرنه به عناد و دشمنی متهم میشی!!!!!!

    ReplyDelete
  23. چاکر داداشمم هستم.تو خوبی؟

    ReplyDelete
  24. نکير و منکر...آآآآه فرقی نداره بابا دو تايی ميان که خواهر و مادر...ولی خودمونيما بدجور خزعبلات بود مرد.

    ReplyDelete
  25. داش اميرو .. چرا بعضی ها اينجا ديگه پيداشون  نيس ... ؟

    ReplyDelete
  26. واه چقدر غر زد:دی (من فکر می کردم فقط خودم بلدم غر بزنم ولی تو منو از رو بردی)

    ReplyDelete
  27. آخه چی بنويسم... واقعا اين دوستانت معجزه اند که تونستند برات کامنت بزارند دم همه تون گرم

    ReplyDelete
  28. حقيقتش اين آپت رو نخوندم اومدم بگم لينکت رو گذاشتم و دارم می رم همين! تا بعد.........

    ReplyDelete
  29. حالا شما فرض را بر جنس مخالف بودن بگذاريد جناب در اين دنيا که ما از عاشقان دلسوخته کام نيافته بوديم اميدا که در قبر به وصال معشوق برسيم ‌‌‌( البت نوشتم ايهام داشت يه جورايی تيریپ عارفی شد!!)

    ReplyDelete
  30. معلومه حسابی حوصله ات سر رفته ها؟........

    ReplyDelete
  31. چقدر چسبيد اين خزعبلات! منم دچار اين احساسات ميشم واي در اون شرايط هيچوقت وبلاگ نوشتنم نمياد.

    ReplyDelete
  32. سلام! حـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيرتا!!  :)  ... يه پيشنهادم داشتم: لطفا اون توان ـ n ارو  زيادترش کنيد...وقتشم اگه بيشتر شه که عاليه !! .... خزعبلاتشم پر رنگ تر شه لطفا :)) ....

    ReplyDelete
  33. برو ببين اون يکی امير چرا حالش خوب نيست !!!!!!!

    ReplyDelete
  34. اگه تلخيت مثل عسله شيرين بودی چی می شدی؟!!!

    ReplyDelete
  35. هر بار بي آنكه به در واژه هايم بكوبد
    ابري مي آيد
    خودش را در اتاقم فرو مي كند و
    آواز زلف خيسي را برايم مي آورد
    بي قرار عاشقانه اي.
    بي اجازتي حتي
    هر روز
    دو سه موج

    اين بار هم اينجوری بود انگار....

    ReplyDelete
  36. تو که حالت از من خراب تره امير جان

    ReplyDelete
  37. سلام..... تو خيابون نوفل لوشتا هست..ولی آدرس دقيقش رو بايد بگيرم...چون تو يه کوچه بی نام و نشونه...........

    ReplyDelete
  38. چگونه روحم را باز دارم
    روحم را به تو می سپارم
    به هفت خوانی بیا که برایت حرفی تازه دارم

    ReplyDelete