فريدون تنکابنی تو کتاب محشرش«يادداشت های شهر شلوغ»نوشته بود ويژگی دموکراسی های شرقی اينه که به مردم اصرار ميکنند نظرشونو بگن ولی بعدن از ابراز نظر مردم ميرنجندو پدر صاب بچه رو در ميارن.به قول دوستان ملی مذهبی ما در ايران آزادی بيان داريم ولی آزادی بعد از بيان نداريم.حالا حکايت ماست.اصرار ميکنيم باهامون حرف بزنن بعدش به تريج قبامون برميخوره...
پی نوشت نا اميد کننده:هدايت گفته بود يه زخمايی هست که مثل خوره از درون دخل روح ادمو ميارن.بنده جسارتا بهش اضافه ميکنم يه زخمايی رو انگار هر کاری بکنی نميتونی از شر اثرشون خلاص بشی.جاشون زشت و زننده و مهوع هميشه برات ميمونه.
پی نوشت اميدوار کننده:ارجاعتون ميدم به فيلم شب يلدای پوراحمدو ديالوگ پريای زخمی و حامد زخمی تر:«....زخمای آدم سرمايشن.سرمايتو با کسی شريک نشو...»
پی نوشت سانچويی:ای ارباب سرمايه دار مرفه بی درد زالو صفت!!!
اولا مفتخرم که اولم !..... چه ريتمی پيداکرد
ReplyDeleteثانيا ، ... آخییییییییی، ديگه اول نيستم .......(شرق و دموکراسی)؟؟ پیاز با چای شیرین ؟؟........ يه جاهائی دز اين سرمايه ميزنه بالا ، عین سرمايه های طاهر دلشدگان که ميگفت : گر زحال دل خبر داری ،بگو / ور نشانی مختصر دانی، بگو /مرگ را دانم ولی تا کوی دوست / راه اگر نزدیکتر دانی ،بگو ... ولی ظاهرا درمان بعضی از زخمها همین یه راه رو بیشتر نداره !
ReplyDeleteنداره جان برادر...نداره...به سبيلت که الان تو همين لحظه اکنون عجيب آنم آرزوست!
ReplyDeleteببين زخم مشترک يه جورايی مثل درد مشترک می مونه ديگه ... من کاری به شريک شدن سرمايه با کسی ندارم که تازه توی اينشم حرفه خوب با ديد سوسياليستی شريک نشدن سرمايه که اصلن جور در نمياد ولی از اين که بگذريم قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی...من درد مشترکم. مرا فرياد کن...
ReplyDeleteافتخار لوتتتی ها زخم و زيلی هاشونه !
ReplyDeleteای قربون دهنت سانچو که حرف دل يه ملتو زدی!!
ReplyDeleteدر زندگی زخمهايی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا ميخورد و ميتراشد اين زخمها را نميشود بکسی اظهار کرد چونعمو ما عادت دارند که...
ReplyDeleteواقعا هون آزادی بعد از بيان مهمه که چی؟...نيس!
ReplyDeleteوقتی اين زخمها چرکی بشه که ديگه هيچی!!
ReplyDeleteزخمهايم را به تو پيشکش می کنم . اين بهترين چيزی است که زندگی به من داده است چرا که هر کدام انها نشانه گامی به پيش است (رولان )
ReplyDeleteمن دوست دارم به زخم های قديمی اينجوری نگاه کنم امير ...
ReplyDeleteچتونه همتون درب و داغون هستيد؟ راهش همينه؟ که وقتی توی اينجور شرايط گير ميکنن بايد همش نا اميد باشن؟ من طرفدار هيشکی نيستم. من زندگيم رو ميخوام. حق منه. باید یک راهی باشه....
ReplyDeleteهمينجوری الکی اومدم تو اين صفحه، نميدونستم هم کجاست، بابا تو که امير خودمونی، راستی چرا به ما سری نميزنی؟
ReplyDeleteاين احساس به نظر می رسه از اون گذشتنی هاس...دل بد مکن.
ReplyDeleteوقتی سرمايه خيلی بالا بره ديگه آدم نمی دونه چه جوری خرجش کنه!
ReplyDeleteاگر درد جامعه رو داری .اگر رنج مردم زخم خوردت کرده
ReplyDeleteباید بهت بگم که این زخم کاریه باهاش بساز
البته یادت نره که:
در این وادی هر که مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند
اين سانچو هم که همش داره ارباب رو تاييد ميکنه و لی لی به لالاش ميگذاره! امير از بس سخت ميگيره. بی خيال باش ديگه!!
ReplyDeleteعجيب احساس سرمايه داری می کنم ...
ReplyDeleteهی هرچی ميام يه چيزی راجب اصل پستت بگم از بس تحت تاثیر اين پی نوشت عاليت قرار ميگيرم زبونم بند مياد! بابا ايول! فتبارک الله ! احسنت!
ReplyDeleteصحيح ! زخمها سرمايه هم نباشند پشتوانه محکمی هستند. راستی من همچنان مشکلctrl+f5دارم .بايد با آنا يه جلسه هماهنگی بزارم...دلمم واسه سانچو تنگيده بود.خوب شد صداش در اومد.
ReplyDeleteبسيااااااااار اميدوار شدم!!!
ReplyDeleteبا من مسافری ست/ هم روزگار من/ يخ کرده، بی رمق/
ReplyDeleteافسرده خسته تن ... برادر دلم برات تنگ شده.
سلام. اين که اثر بعضی زخم ها تا ابد روی آدم می مونه از لطف و مهربونی خداست تا يادمون باشه عامل ايجاد اون زخم رو هميشه از خودمون دور نگه داريم و به جاش دنبال مرحم باشم. شاد باشيی
ReplyDeleteاينم از زندگی که چه زيبا بود و چه زيبا هست .
ReplyDeleteتا آن زمان که پرده بر افتد چها کنند ....
ReplyDeleteسلام.اخه ميدونی چيه ما از همه بيشتر حاليمونه پس حرفهای نامربوط ديگران بايد به ما بر بخوره!!امريکا هم هيچ غلطی نمی تواند بکند..
ReplyDeleteميگم ها اين کتاب که نوشتی مجاز يا غير مجاز ؟ نريم تو کتاب فروشی اسمش بگيم بگيرن ببرنمون . يا برادران بريزن سرکون بخوان ارشادمون کنن.
ReplyDeleteخلاصه کلام (انرژی هسته ای حق مسلم ماست)
ReplyDeleteخيلی فلسفی بود امير جان....زخم همه جورش زخمه......
ReplyDelete