فاجعه پشت در خانه هامان است.ما به صراحت و سرعت تبديل به دو ملت شده ايم.بخشی هراسان و نگران که فاجعه را ميفهمد اما يا چنان از شنيدن بوی بهبود دلسرد و دلمرده است که تن به فاجعه سپرده و يافاقد هر ابزار و وسيله ای برای اگاهی بخشی و يا تغيير مقدر اربابان شوم حماقت و تعصب ميباشد.و اکثريتی ديگر که هنوز در انتظار حضور نفت روی سفره هايش است و میپنداردکسی آمده که بعد از مدتها همه چيز های خوب را تقسيم ميکند....فاجعه همين جاست:مردمی تحقير شده که معتقدند حال که نداريم بگذار هيچکس نداشته باشد،مردمی که باور کرده اند آمريکا هيچ غلطی نميتواند بکند،ملتی که فکر ميکند غرب مثل سگ ازآقای احمدی نژاد ميترسد.فاجعه در چند قدميست.مصيبت به باورم اين نيست که حمله ای شودو حکومت به طرفة العینی منهدم گردد و فخراين هيمنه فرعونی که به ما رعايای سلطان فقيه مديد زمانيست فروخته ميشود چون برف در آفتاب تموز ذوب گردد.فاجعه انجاست که همين اندک عقلانيت و شعوری که در رگهای اين ملت جريان دارد در جريان تحريم های کشنده بر باد رود و همين اندک متاع انسانيت را ديگر سفلگان زمانه به دو جو نخرند و نفروشند.من نه از انحطاط -که مدتهاست گرفتار آنيم- که از سقوط بهمن وار شعور وشرف ميترسم.
باور کنيم که فاجعه در همين چند قدميست.عقلانيتی برای مواجهه با جهان در زمامداران ما ديده نميشود،گويا در نميابند که خطر به چه بزرگی و هيبتی، دستگاه خلافتشان را تهديد ميکندو به خدا سوگند که اگر من و تو اين چنين همسفر کشتی به گل نشسته انان نبوديم هيچ چيزی مفرح تر از تماشای غرق شدن اين سفينه نمرودی برايم نبود.
فاجعه داس مرگش را پشت در خانه هايمان تيز ميکند و ماهيچ کاری از دستمان بر نميآيد به جز دعا !
برای ايران دعاکنيد!
فاجعه .... لحظه لحظه هايمان با فاجعه زنده می شود و می ميرد .... اين است انتخاب ما .... ! ياد پست گربه اشرافی ام افتادم !!! پسرک می گفت اين کشور گربه نشان حکم يه بابای ثروتمند رو داره که واسه بچه هاش اينقدر مال و منال گذاشته که احتياجی نيست بر و بچس اون تن به زحمت زيادی بدن ! می گفت اين گربه اشرافی در مقايسه با سوسمارها اينقدر ثروت داشت ! که بچه هاش می تونستند لنگ در هوا با يه گوله کاموا به عيش و نوش بپردازند ولی يه سری از اين جک و جونور ها بدجوری به موهای تنش حمله ور شدند و اون رو از شرايط گربه اشرافی به يه گربه خيابونی تبديل کردند !
ReplyDeleteنمی دونم اون دسته ی دوم چند نفرند؟ نيک آهنگ کاريکاتوری کشيده بود که از احمدی نژاد می پرسيد که بالاخره چند نفر توی رفراندوم شما شرکت کردند؟ کاش ميشد غير از دعا کاری کرد. // دومن اينکه قابلی نداشت!!
ReplyDeleteالهی از اين خاک بگردان ره طوفان بلا را
ReplyDeleteدادا ... شما همچنان خوشبين مونده ای يا نه به اقليت پيوسته ای ؟ ........ اينطور که همه محافل صلح دوست جهان فرياد ميزنند . فاجعه ای که در راهه بسيار خوفناک است و حتی...... تصورش وحشتناک است .....و ما انبوه دست به آسمان برندگان ! .......واقعا کاری موثر تر از دعا نمی شود کرد ؟؟
ReplyDeleteتلخ تلخ تلخ تر از عسل ...
ReplyDeleteپس حضرتعالی هم تنها راه حل پيشنهاديتان دعاست... پيشنهاد ميکنم برای حصول اطمينان از فرج دعايتان بر امامزاده ای دخيل شويد يا کفگير بر ته ديک آشی بساييد. (اين هم از ادبيات مورد علاقه شما امير خان).. راستی بدين وسيله خضور خود در وبلاگستان را اعلام ميداريم!
ReplyDeleteمراد از حضور- حضور مجدد بود.
ReplyDeleteبرات متاسفم که نه منظورمو فهمیدی نه به خودت زحمت دادی به مغزت فشار بیاری.ای ابله
ReplyDeleteخیلی ناراحت کننده است. اگر جنگی بشه تقریبا همه دنیا بهم می ریزه. اوضاع بدتر از قضیه صرفا کمبود انسانیت و غذا خواهد بود. امیدوار باید باشیم که اتفاقی بهتر رخ بده. نمیدونم دیگر برای کاری کردن هم دیر شده :(
ReplyDeleteچرا!!!میتونیم سنگ ساب بهش بديم داسش تیز تر شه!!!همون کاری که تا حالا کرديم!!
ReplyDeleteسلام:
ReplyDelete....خواستم بگم :
اميدوارم ......
ديدم نيستم !
نگفتم.
خوش باشی رفيق.
ميترسم...ميترسم..ميترسم...... کار از دعا کردن هم به رد شده .... ديگر از دست دعا هم کاری بر نمی ايد ...میـــــــــــــــــــــــــترسم...
ReplyDeleteمنم همون کامنتی که واسه نميدونم گذاشتم اينجا هم مبزارم ديگه!
ReplyDeleteای خــــــــــــــدا!!
ReplyDeleteآن ادم هايی که سرزنش می کنند که چرا می ترسيم همان ها هستند که فکر می کردند جنگيدن برای شهيد شدن است نه دفاع کردن و حسرت می خورند که چرا روی مين نرفته اند.ـالبته اگر کل حرف ها شون از سر حماقت باشه نه سياست ـ ما مردم معمولی نگران شام و ناهار مان هستيم يک ماه بعد از تحريم نگران پول صد جور قسط ٫نگران اجاره خانه٫ ما بی خيال پول نفت فکر می کنيم که اگر دو تا بمب در تهران بيفتد آيا حقوق سر ماه را خواهيم گرفت .آيا بچه ما از مدرسه زنده بر خواهد گشت ؟ آيا با اين همه درس خواندن برای کنکور به يک باره دانشگاه ها تعطيل نخواهد شد و باقی سال های جوانی ما به علافی نخواهد گذشت؟آيا به جای عروسی نبايد برای برادرم ختم انعام بگيرم؟ ما گناه ما اين است کهزندگی را دوست داريم.در ضمن به نظر خداوند تصميم گرفته به هر ترتيب شده اين ملت را سر عقل بياورد حتا اگر شده به دست جناب بوش .دعا می کنم در اخرين لحظه آن جام شوکران را يکی سر بکشد.
ReplyDeleteحسابي ما رو ترسوندي كه امير جان ...
ReplyDeleteالبته 100 البته حق با شماست ، در ضمن 5و6 خط آخرو خيلي دوست دارم ...
سلام . فعلا ولنتينو عشقه داداش . کادو خريدی؟
ReplyDeleteو به ياريت محتاجيم پروردگارا........
ReplyDeleteسلام. اولا اينکه راست ميگی کاشکی آدم بتونه هر روز ولنتاين بگيره به نظر من که خيلی قشنگه ولی جدی ميگم خيلی از روزهای من به همين شکل ولنتاين می گذره وقتی ببينی کسی که باهاته برات ارزش و احترام قائله وقتی دستش رو تو دستش می گيری و باور می کنی که دوست داشتن دروغ نيست وقتی به صداقتش ایمان داری بيشتر از این ها آدم چی می خواد امير؟ دوم اين که لعنت به اونايی که همين يه ذره آرامش ظاهری رو هم ازمون گرفتن و ما رو در انتظار اون روزهايی گذاشتن که توصيفشون کردی . می بينی که چی شد؟ الان نفت بر سر سفره هامونه و داريم هر شب نون رو توش خيس می کنيم و سق می زنيم. بفرما نون و نفت و نوشابه!!!
ReplyDeleteواقعا آدم دهنش وا ميمونه...اينايی که رفتن راهپيمايی ۲۲ بهمن...از دارالمجانين اومده بودن؟!!!!!احمدی نژاد ميرزمد...اسراييل ميلرزد!!!!!!!!!!!!!!!!
ReplyDeleteقبلآ گفتم بازم ميگم نترس آقا پسر ... مطمئن باش هنوزم مثل قبل به اندازه کافی سوراخ هست که در موقع ضرورت بچپين توش!!!
ReplyDeleteطرف ميگه: در زمانی که می توان شهيد شد مرگ بی شهادت ننگ است!!! خيلی ها هم قبول می کنند و سينه سپرانند!!!! حالا تو بگو ، راست نمی گند که تا ..فراوونه!!!!!/کلامت رو قبول ندارم که گفتی:و اکثريتی ديگر که هنوز در انتظار حضور نفت روی سفره هايش است ، گفتیم نفهم نگفتیم هیچی نفهم که!
ReplyDeleteآخ رفيق من ..... چی برات بگم که اين خانه .......
ReplyDeleteسلام.البته اون اکثريتی کهازشون نام بردی فکر ميکنم که اقليت هستند نه اکثريت !چون می شه احساس رتسو اط اين که چی می خواد پيش بياد و احساس های ديگه رو!از حرفهاشون فهميد!در مورد تحريمی هم که ممکنه گريبانگيرش بشيم زايد فکر نکن...اگه هم بخواد تحريمی بشه از تحريم فرهنگی شروع ميشه که اون هم به نوبه خودش بده ...با تحريم اقتصادی عراق راه به جايی نبرد چون سران و دولتمردان چيزی از اون تحريم نفهميدند که هيچ بلکه به ديکتاتور خود بيش از پيش ادامه ميدادن در مورد ايران هم همين طوره...تحريمی ميشم که مستقيما بره رو اعصاب رژيم!
ReplyDeleteزايد=زياد
ReplyDeleteمعجزه ای بايد...
ReplyDeleteميگم نکنه آقا ملت ايران رو ديده و پيش خودش گفته حيف اينها بميرن بهتره شهيد بشن ؛ گزارش تصويری اش رو با سردار کاظمی ديدی ؟
ReplyDeleteباس ببخشيد يه غلط ديکته ای داشتم --- آقا= آغغغغغغغغغا
ReplyDeleteجديدا بدجور از اون چيزی که خواهد اومد می ترسم ... آخه ميدونی توی بازی دو سر باختيم ... هر چی بشه فاجعه ست ... انصافا به هيچ عنوان حالتی يا اتفاقی برام متصور نيست که بشه بهش اميدوار بود ... از هر طرف نگاه می کنم جز یاس احساس دیگه ای بهم دست نمی ده !!!!
ReplyDeleteهنوز نفهمیدی اینا بازی سیاسیه!...همه دنیا رو یه عده آدم سیاسی گذاشتن سر کار اونوقت ما داریم زور الکی میزنیم
ReplyDeleteاينها همه بازی . ملت بيچاره اين وسط سياه شدن.
ReplyDelete// ...که اگر من و تو اين چنين همسفر کشتی به گل نشسته انان نبوديم هيچ چيزی مفرح تر از تماشای غرق شدن اين سفينه نمرودی برايم نبود...// من خیلی خوشحالم که با شماها تو یک کشتی هستم. این برام افتخاره. جدی میگم. خوشبین هستم. آرام هستم. یه جورایی بیخیالم. ولی از تو کشتی به گل نشسته ای که همه مسافرانش نگرانند به نظرم هنوز زندگی زیباست و اقیانوس از اون هم زیباتر و مسافران این کشتی هم همه دوست داشتنی هستند از اون ناخدای احمقش بگیر و برو جلو تا من و تو که مسافران بی گناه کشتی هستیم همه نازیم. نه؟ من گاوم آیا؟
ReplyDeleteمن برگشتم آدرسم رو بذارم اگه کسی خواست فحشم بده اينجا نگه
ReplyDelete