«ما سینه سوخته ایم دایی جون»...با خودم فکر می کنم کلمه ها، هرچقدر هم رام و مطیع، هرگز نمی توانند راوی بوی سوختگی دل باشند. اینجوری می شود که آدم به یاد دایی فقیدش می افتد و آن لحن پر حسرتش وقتی که می گفت ما سینه سوخته ایم.
داشتم بدو بدو میرفتم که برسم به جلسه ی دفاع دوستم بعد بهو یکی از بچه های ایرانی گفت" شنیدی پرسپولیس برد؟" بعد باورت میشه همون لحظه در حال بدو بدو با اون همه اضطراب به خاطر دوستم اولین چیزی که اومد تو ذهنم صاحب این صفحه ی ابی بود... وای که گاهی ادم چقدر درگیریا و نگرانیاش عجیب و مجازی و غیر قابل توجیه میشن به ظاهر!
خدا بیامرزتش. بچه حلال زاده نبینمت دل سوخته
ReplyDeleteداشتم بدو بدو میرفتم که برسم به جلسه ی دفاع دوستم بعد بهو یکی از بچه های ایرانی گفت" شنیدی پرسپولیس برد؟" بعد باورت میشه همون لحظه در حال بدو بدو با اون همه اضطراب به خاطر دوستم اولین چیزی که اومد تو ذهنم صاحب این صفحه ی ابی بود...
ReplyDeleteوای که گاهی ادم چقدر درگیریا و نگرانیاش عجیب و مجازی و غیر قابل توجیه میشن به ظاهر!