تانکهای روسی ارتش بعث روی زمین شهرشان، میراژهای فرانسوی نیروی هوایی عراق در آسمان، بالای سرشان؛ محمد جهانآرا بود و زنان و مردانی با حداقل تجهیزات. هر کس هر کجا که بود با هر چه در توان داشت مقاومت کرد و شهر سی و چهار روز تن نداد به محمره شدن و خرمشهر ماند. بعد بیش از یکسال ، مردانی مخلص باز به خون خضاب بستند تا خونینشهر، خرم شود، ملتی شاد در خیابان احیای غرورش را جشن بگیرد و تاریکی از آسمان ایران تارانده شود. آنها نسل سوم خرداد بودند.
بیست و هفت سال بعد، شادیمان عزا، پاداش سکوتمان گلوله، تاوان رایمان باتوم شد. یکسال گذشت و ما هنوز بیرقهامان برقرار، سینههامان ستبر و جنونمان متبرک است. زیرا ما هر جا که بودیم با هرچه که در توان داشتیم به جنگ علیه اهریمن ناامیدی برخاستیم تا گل را جانشین گلوله و ترانه را جایگزین تفنگ کنیم. ما نسل دوم خردادیم
زنده باد نسل دوم خرداد.زنده باد.
ReplyDeleteسلام و از قلم زیباتون ممنون.
ReplyDeleteما نسل دوم خردادیم و این را اثبات خواهیم کرد.
کاش انصاف و عشق و مهربانی بر پایه چیزهایی بنا می شد که حقانیتی دو چندان می یافت.
وبلاگتون رو در پست های که روزانه می خونمشون قرا دادم البته با اجازتون.
به امید آزادی
ديروز "دوم خرداد" رو تونستم بدون اشك به پايان ببرم اما امروز نميشه نميتونم.
ReplyDeleteنميتونم اون شاديهاي هميشگي سوم خرداد رو كه چند سالي با دوم خرداد براي خودش جشني شده بود فراموش كنم.
اون "ممدي نيستي ببيني " رو كه ابتداي صبح خوندم، ديگه بغضم سبك نميشه.
مرسي كه مثل هميشه به ما روحيه و اميد ميبخشي.
می شه زندگی کرد با این دوم خرداد... می شد زندگی کرد با اون دوم خرداد ها... واقعا نمیدونستیم چه جای خوبی داریم...
ReplyDeleteمادر یکی از دوستام میگفت وقتی خرمشهر آزاد شد مردم واسه برگشتن خاک کشورشون ریختن تو خیابون تا شادی کنن اما عصر همون روز انگار حکومت نظامی باشه با تفنگ و شلیک هوایی مردم رو مجبور به برگشتن به خونه کردن. حتی فکرشم مسخره اشت!!! از اون موقع هم معتقد بودن این مملکت ماله ما نیست
ReplyDeleteآقای تلخ مثل عسل این خبر تلخ را خوانده اید؟
ReplyDeleteکردزنگنه به مهر اعلام کرد:
آغاز فروش شرکتهای دولتی به خارجیان / اولین شرکت را مذاکرهای میفروشیم
مدیرعامل سازمان خصوصی سازی از آغاز واگذاری سهام شرکتهای دولتی به خارجیان خبر داد و گفت: اولین شرکت را با روش "مذاکرهای" به شرکتهای خارجی میفروشیم.
غلامرضا حیدری کردزنگنه در گفتگو با مهر از برنامه فروش سهام شرکتهای دولتی مشمول اصل 44 قانون اساسی به خارجیان خبرداد و گفت: طی هفته جاری سهام یک شرکت نفتی به صورت مذاکره ای به متقاضیان خرید از کشور سوئیس در صورتی که جلسات با موفقیت به نتیجه برسد، واگذار می شود.
ما به کی باید پناه ببریم از دست اینها؟
امیرحسین جان سلام
ReplyDeleteخیلی وقته که اینجا رو میخونم از منش و مراقبت فکری و سیاسی
خوشم میاد آدم متعادل کم گیر میاد که قبل از بیان احساسات کمی هم فکر کنه ! به هر حال,من یکی ممنون و امیدوار با خیلی از نوشته هاتم , با احترام به امروز و نوشته تو و میدونم که میدونی و چون خیلی ها اینجا رو میخونن ازت خواهش میکنم چیزی بنویس برای شرف جنبش دانشجویی که دوباره انداختنش تو انفرادی
مادرش دردمندانه صدامون کرده جون کسی از مسئولین تا این لحظه نه صداشو شنیده و نه حرکتی انجام داده
امیرحسین ,مجید توکلی در همین لحظه که تو اینو میخونی بیمار و معترض و امیدوار تو سلول انفرادیه ! تو اعتصاب غذا تا نمیدونم کی ! با مشکل حاد ریه و ....
امیرحسین صدامو میشنوی؟
فکر می کنی واقعا" روزی می آد که ترانه را جایگزین تفنگ کنیم؟
ReplyDeleteمن خودم به همه امیدواری میدم در حالی که حال خودم از همه خرابتره. خدا کنه یه روزی آرزوهامون رنگ حقیقت بگیره و ما هم مثل مردم پاریس بعد از خروج ارتش رایش شادی رو مهمون دلهامون کنیم.
با مهر
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست .
ReplyDeleteمن هنوز باور دارم که میتونیم " صد واقعه چون دوم خرداد بسازیم. "
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteعالی بود. نسل سوم خرداد خیلی بهم چسبید.
باز هم سلام
ReplyDeleteبا اجازه شما رو توی لیست پیوندهام گذاشتم.
دیر نیست...
ReplyDeleteدور هم نیست...
ye payame khususi gozashtam..hanuz pasokh nadadin!!!i
ReplyDeleteمی دونی..........تو همیشه از واقعیت هایی حرف می زنی که همیشه ازش می ترسم........فرق می کند خرداد با خرداد...
ReplyDeleteچه کنم///؟؟؟/
اولین رای ام را به خاتمی دادم یادمه پسری که او هم رای اولی به نظر میامد ازمن پرسید اسم کوچیک اقای خاتمی چیه و من گفتم محمد . حق ما این نبود .حق گرفتنیه
ReplyDeleteما همه نسل جنگیم///بجنگ تا بجنگیم
ReplyDeleteسلام، خرداد خرمشهر با خرداد تهران مشابه است در آزادی خواهی و متضاد است در جهت.
ReplyDeleteتقاص چه را می دهیم... همسنگر!
ReplyDeleteداره آروم جون می ده نسلی که مرگو فهمیده!نمی دونم چرا اما آزادی بوی خون می ده:(
ReplyDeleteمی مانیم تا همیشه دوم خردادی
ReplyDeleteدوستان, نامه مجید توکلی رو که بخاطرش الان توی انفرادی در بدترین شرایط ممکنه است و ماحتی تصورش رو هم نمی تونیم بکنیم حتمن بخونید دانشجونیوز نامه رو منتشر کرده سایت گویانیوز هم تازه توی خروجیش قرار داده. نامه کاملن راهبردی و روشنگره و فکرکنم حداقل کاری که میتونیم بکنیم تا کمی از شرمندگی ما نسبت به این آزادیخواهان واقعی کم بشه اینه که اصلن بدونیم اینا واسه چی دارن اینجوری خودشونو به آب و آتیش میزنن.
ReplyDeleteآقای امیرحسین اگه حال کردی یه مطلب راجع بهش بذار فقط واسه آگاهی خواننده های وبلاگت. مرحمت زیاد.
من که دارم دیونه میشم, یه سال گذشت! حالم خیلی بده! یه نگاه به روزنامه های این روزا بنداز, با ورزنامه های اون سالا که قابل مقایسه نیست هیچ! دردناکه, آدم حس تحقیر شدن بهش دست میده!
ReplyDeleteدر این جنبش جز پیروزی نمیبینم وقتی عیسی سحرخیز به جعفر پناهی گفت اعتصاب رو بشکون تا برای نسل بعد فیلم بسازی از زحمات نسلی که این آزادی رو براتون به ارمغان آورد وقتی بهمن قبادی هم به پناهی همینو گفت تا فیلم بسازه برای آیندگان که چه گذشت در زندانها و درایران که اکنون اینجا هستید وقتی مجید توکلی در انفرادی و یه هفته اعتصاب غذا و زیرشکنجه با اطمینان از فردایی بهتر و ایرانی آزاد می گه. من جز کامیابی نمیتونم چیز دیگه ای ببینم.
ReplyDeleteتاواریش خان جان ! تلخ مثل عسل سوای رسالت اصلیش جائی ست برای خبر گرفتن ما از حضرتعالی ، .... کجائی ؟ سوم خردادی که هنوز ..... نصفه شبی قاط بزنم خوبه ؟ هی ما هیچی نمیگیم .... استغفرالله !
ReplyDeleteخدا کند بیست و هفت سال بعد نوشته های نسل اول خرداد امیدوارانه تر و پیروزمندانه تر و آزادانه تر از این باشد
ReplyDeletesalam khobi webloge kheyli khobi dari mesle dafe ghab matalebesh kheyli ghashange va sheratam vaghean khob bodl mamnon misham be manam ye sar bezani va linkam koni
ReplyDeleteهی !
ReplyDeleteاین خیلی خوب بود !
واقعا چسبید !
و تاریکی از آسمان ایران تارانده شود...
ReplyDeleteرای دادیم مثل خیلی های دیگر و به امیدی که مثل خیلی های دیگر نسبتاً زود نامید شد. نه ... چیزهایی هم به دست آمد. مثلاَ من فهمیدم که جو زدگی چیز خوبی نیست. فهمیدم که حرفها را با عیار زیبایی و برانگیزانندگی نمی سنجند. فهمیدم که عینک آبی زدن باعث آبی شدن درخت نمی شود. فهمیدم که پیاده شطرنج سیاسی بودن چه معنایی دارد و البته خیلی چیزهای دیگر. افسوس می خورم که این چیزها را قبلش نمی دانستم. شاید به لحاظ سنی بتوانم خودم را از نسل دوم خرداد بدانم. به خاتمی هم که رای داده ام. اما راستش را بخواهی نه آن رای را افتخاری برای خودم می دانم و نه اصولاَ پدیده دوم خرداد را قابل مقایسه با پدیده سوم خرداد.
ReplyDelete... بگذریم. انصاف باید داد که شما دست کم آن نسل سوم خرداد را - لااقل در حدی که پاسدار وطن بوده اند - هم می بینید. همین خوب است.
امیرخان شرمنده،میدونم که آدم بعضی وقتها نوشتنش نمیاد یا نمیتونه بنویسه یا ... ، ولی کاش حداقل یه جوابی به یکی از کامنت ها میدادید که خیالمون راحت بشه حالتون خوبه.تقصیر ما نیست خودتون بد عادتمون کردید،چیزی هم که این روزها زیاده دلیل برای نگران شدنه .
ReplyDeleteامیر حسین نگران شدیم واقعا
ReplyDeleteخبر بده از خودت.
شد 5 روز
ReplyDeleteدو متن پیش اومدم این همه واست قصه گفتم که بنویس
کجایی؟
شد 5 روز
ReplyDeleteدو متن پیش اومدم این همه واست قصه گفتم که بنویس
کجایی؟
چرا؟ سوم خرداد تا الان 1:50 بامداد 9 خرداد هیچی؟! 6 روز شد؟! قبلاَ نوشتنتون نمیومد 1 اثری از خودتون میگذاشتید اما حالا چرا هیچی اثری نمیابیم؟ توقع ما رو بالا بردید دیگه. امیدوارم خوب باشه حالتون.
ReplyDeleteکجایی امیرحسین؟چرا پس نمی نویسی؟
ReplyDeleteآخرین سنگر سکوته
ReplyDeleteخیلی حرفا گفتنی نیست...
آخرین سنگر سکوته
حق ما گرفتنی نیست...
خیلی زیبا و اثر گزار بود
ReplyDeleteمن اهل رویش و دیدارم و / تا مغز استخوانم سبز است /من می طپم /من مثل ابر می بارم /من روشنم /و مثل قطره قطره باران در آفتاب /می رقصم /من با تکه های چوب و کاغذ و پرواز /پل می سازم /چه کنم /من از جنس بودنم
ReplyDeleteیکی به من بگه من بیست و سه ساله چه کنم با اهریمن ها یی که محاصره ام کرده اند از شش جهت به وبم سر بزن . درد منو از ورای متن اقرار کن و خموش باش دریاب!!!
ReplyDelete