Monday, September 6, 2010

جستجوی ایمان در جایی که نیست

کاستن امرقدسی به اخلاق به گمانم همان‌اندازه ناقص است که کاستن آن به فقه و یا آن‌طور که این روزها باب شده به قوانین فیزیک و جستجوی خداوند در بیگ‌بنگ...پروژه ایمان، نیاز بشر به معنویت و دین- تاکید می‌کنم مقصودم از دین نه صرفن هیچ‌یک از مذاهب شناخته شده بشری که ایمان به الوهیتی معنوی است- در باورم فراتر از اخلاق و فقه و فیزیک است، جنسش چیز دیگری است که یا به گفت نیاید یا من هنوز گفتن و نوشتنش را یاد نگرفته‌ام. در هر حال فقط می‌دانم مقوله ایمان حوزه‌ای متفاوت با همه این حرف‌ها دارد که نادیده گرفتنش ماحصلی جز اشتباه در استنتاج نخواهد داشت، مثل تمام این حرف های چند روزه در باب بیگ بنگ و هاوکینگ

15 comments:

  1. وبلاگهاتون باز نمی شد این چند روز نگران بودم

    ReplyDelete
  2. موافقم.خدا حس غریبی داره. با غم و اندوهت هم موافقم.

    ReplyDelete
  3. سلام
    نوشته تان خوراک این روزهای من است. حیفم آمد چیزی نگویم. شریعت و ارباب شریعت، موجب تهی شدن دین از درونمایه ی حقیقی اش هستند. البته چندان نمی پسندم که دین صرفن به رابطه ای شخصی و در حوزه ی خصوصی تقلیل یابد که دیگر دین نیست و از اثرگذاری درست هم دور می شود.
    فعلن

    ReplyDelete
  4. ممنون! حرف دل یه فیزیکی رو زدین! :)

    ReplyDelete
  5. و البته شاید نیاز ما و از جنس ما که در بدو تولد زیر گوشمان اذان گفته اند و خدا خدا خواندند نه همه...می دونی فکر می کنم مث چی می مونه؟ مث این که بعد از سی و دو سال زندگی الان بهم بگند: از سر راه اوردنت و پدر و مادرت واقعی نیستند،آدم یه دفعه گم میشه،چیزی از پدر و مادر بودن اون ها کم نمیشه اما آدم کم میاره...ما هم همین طوریم ماهایی که از اول همه چی مون رو به خدا وصل کردیم حالا نمی تونیم بگیم نیست حتا اگه فیزیکی عقلی منطقی ثابت کنیم که نیست باز هم نمی تونیم بی خیالش بشیم/.
    کسی که از ابتدا این قدر براش خدا خدا نکردند باور کن مث ما نیست و راحت بی خدا و با خودش داره زندگی می کنه ،اندازه ی ما هم کم میاره نه بیش تر نه کم تر/.

    ReplyDelete
  6. آدمی در وجود خودش این کشش رو داره که به سمت یک نفری حرکت کنه که بر همه چیز این دنیا مسلطه و قدرتی فراتر از همه داره

    ReplyDelete
  7. من فعلن فقط دوست دارم بشنوم دراین موارد و نظری ندارم اما نمیشه اینقدر کمش کرد و کوچیک! اگه مطالبی از این دست داری تو وبلاگت لینکش رو بذار امیرجان.

    ReplyDelete
  8. Wie sind die Tage schwer!
    An Keinem Feuer Kann ich erwarmen,
    Keine Sonne lach mir mehr,
    Ist alles leer,
    Ist alles Kalt und ohne Erbarmen,
    Und auch die lieben klaren
    Sterne schauen mich trostlos an,
    Seit ich im Herzen erfahren,
    Daβ  Liebe sterben kann

    ReplyDelete
  9. به نظرم شما تعریف امر قدسی رو نمی دونید و  عبارت امر قدسی در متن شما صرفا جنبه ی تزیینی دارد ...

    ReplyDelete
  10. دین همه اش اخلاق نیست مسلماً ولی من فکر می کنم هدفش اخلاقه!

    ReplyDelete
  11. نمیدونم نوشته هاتونو باید نقد کرد یا  باید تماشا کرد و گوشه ای ایستاد ... این پست ها مسیر زندگی شماست...اگرچه سه خط اول امر قدسی رو دین دونستید و توی دو خط اخر نوشته تون امر قدسی مفهوم عمیقتری به نام ایمان  اسم گذاری شده... و جایگاه دین و ایمان به نظرم متفاوته.
    پستتون رو بارها خوندم احساس میکنم دارین راجع به مفهوم عمیق تری به نام ایمان صحبت میکنید. .شاید دین  یکسری دستور العمل باشه از فقه و درستکاری و اخلاق ..توی دین توصیه شده واسه پیدا کردن خدا واسه اینکه بهش مومن بشیم و باورش کنیم. باور کنیم قدرتشو..برای اینکه ایمان بیاریم بهش..در اسمان ها و زمین گردش کنیم..با قوانین خلقت اشنا بشیم بوسیله ی علومی که در اختیار داریم که فیزیک هم یکی از علومه..همه یک راه واسه مومن شدن به خدا ندارن یکی داشمنده و با علمش به خدا پی میبره و بهش مومن میشه یکی بیسواده و توی زندگی خصوصیش با بازی های روزگار مومن میشه به خدا..همه میرسیم به ایمان.امیر حسین عزیز به نظرم مقوله ی ایمان حوزه ی متفاوت با  این حرفها نداره.مقوله ی ایمان مغز این حرفهاست  .ما با این حرف ها با فیزیک با همین اخلاق  به ایمان میرسیم . البته خیلی ها هم با همین اخلاق

    ReplyDelete
  12. خیلی ها هم با همین اخلاق و فقه و فیزیک از خدا دور میشن تازه کافر میشن بهش !هرکس یه جوره.هرکس به مقتضای طبیعتش  و حال و روزی که داره به یک وسیله  به خدا مومن میشه.اما این اینده ی روشنه پیش روی همه ی ماست..همه مومن میشیم بهش. هرکس یه جور.مثل داستان موسی و شبان.

    ReplyDelete
  13. یکی با استنتاج به خدا میرسه یکی به طور شهودی  خدا رو درونش پیدا میکنه..یکی مخلوطی از شهود و استنتاج داره. .نوشتی نادیده گرفتن ایمان ما حصلی جز اشتباه در استنتاج نخواهد داشت.امیر حسین عزیز حتی با نادیده گرفتن ایمان.با تکیه بر استنتاج بر همین علوم تجربی هم به خدا میرسیم و وجودشو اثبات میکنیم..وجود خدا رو ثابت میکنیم یعنی همین ایمانی که تو وجودمون بود و نادیده اش گرفته بودیمو..وجودشو ثابت میکنیم...وجود ایمان دورنمونو..

    ReplyDelete
  14. مرسی بابت این متن قشنگتون. من خودم اتفاقا به سرم زده بود یه متن بنویسم در این مورد که نمی شه یه چیز معنوی(غیر مادی) رو به زور با قوانین مادی اثبات کرد یا عدم وجودشو نتیجه گرفت. خواهشم از شما اینه که از این مطالب بیشتر بنویسید. من به شخصه قلم خوبی ندارم ولی تاثیر نوشته های شما واقعا بی نظیره!

    ReplyDelete
  15. رضا قاری زادهSeptember 13, 2010 at 4:50 AM

    و پرهیزگاران مؤمن کسانی هستند که به غیب ایمان دارند . و غیب ، غیب بالذات است که به هیچ چیز و هیچ چیز و هیچ چیز آشکار نمی شود الا به تعقل و به گمانم به همین دلیل است که تنها مسیر رسیدن به ایمان عقل است و اشرف مخلوقات انسان که به زیور عقل آراسته شده است . به گمان منطقی ترین راهش راهش اینه که هر چیز را همانجایی بجوییم که در آنجا قرارداده اند .

    ReplyDelete