Sunday, April 8, 2012

استانبول استانبول ما داریم میاییم

یعنی من جای دوستان با بصیرت بودم از این بلوایی که بر سر محل انجام مذاکرات هسته‌ای رخ داد خجالت می‌کشیدم. گفتیم استانبول؛ بعد نخست‌وزیرشان آمد تهران چیزهایی گفت مطابق با مناقع ملی کشور خودش که ما را خوش نیامد. یکی گفت نمی‌رویم استانبول، دیگری فرمود به جاش پاشین با خانم بچه ها بیاین بغداد یا بیروت یا اصن همین دمشق خودمون، سومی درفشانی کرد که اصولگرایی حکم می‌کند برای گرفتن حال اردوغان با آمریکا مذاکره نکنیم اون یکی گفت نه بالعکس بکنیم خلاصه در میانهء این واویلای بصیرت، آقای اردوغان آمد در تلویزیون ترکیه و سرتاپای ما را قهوه‌ای کرد و خرید نفتش را از ایران بیست درصد کاهش داد و این طوری که بنده بررسی کردم فقط فحش ناموسی نداد که آن هم احتمالن بخاطر تربیت خانوادگیش بود. بعد از 48 ساعت ناگهان دولتمردان معزز تصمیم گرفتند که مثل بچهء آدم بروند استانبول مذاکره. من بی بصیرت، من ابله، من نادان! یکی از شما ارزشی های با بصیرت به من بگوید این فتح‌الفتوح شما را کجای دلمان بگذاریم؟
پی ‌نوشت: تعارف که با هم نداریم هر چه آبرویتان بیشتر برود من خوشحال‌ترم منتها دارید آبروی ایران را می‌برید، بد هم دارید می‌برید...این درد دارد

No comments:

Post a Comment