Saturday, February 4, 2006

دست از سر ما برداريد آقايان

لطفادست از سر ما برداريد اقايان!حاصل تمام های و هوی و باج دادن های مکرر شما به قدرت های درجه چندمی مثل روسيه و چين حاصلی جز گزارش پرونده ايران به شورای امنيت نداشت.جهان ستيزی دون کيشوت وار شما همه جهان را عليه يک ملت متحد کرد،ما در چند قدمی فاجعه ايم و دلم ميخواهد بدانيد ما شما را مسبب اين نابودی خواهيم دانست.هر ايرانی که آماج بمب های آمريکايی قرار گيرد شما مسووليد،هر کودکی که به خاطر تحريم جان بسپارد خونش به گردن شماست،هر خانواده ای که متلاشی شود مسببی جز شما ندارد.


کودکيمان را در ناامنی انقلابتان،نوجوانيمان را در عزای جنگتان و جوانيمان را در حقارت مدام سازندگی و اصلاحاتتان نابود کرديد.به خاطر خدا دست از سر اين ساليان بازمانده زندگيمان برداريد.ما غرور ملی،اورانيوم غنی شده،ام القرای اسلام بودن و...را نميخواهيم.همه آن چه ازين دنيا برايمان تبديل به ارزو شده اين است که بتوانيم با اندکی امنيت برای آينده هامان برنامه ريزی کنيم.غرور ملی برای ما نه در غنی سازی اورانيوم که در روزی است که دخترانمان برای لقمه ای نان خودفروشی نکنند.افتخار ما نه به تاسيسات نطنز و اصفهان و اراک،که به مدرسه هايی است که بايد ساخته شوند تا هزاران کودک خيابانی به جای سر دادن تلخ ترين نغمه های روزگار پشت نيمکت هايش بنشينند و بسازند آينده اين خاک محنت زده را....


هنوز فرصت باقيست.اسلاف شما نوشيدن جام زهر را آنقدر به تعويق انداختند که هر انچه که به قيمت شهادت برومند ترين فرزندان اين خاک بدست آمده بود بر باد رفت،.دل به وسوسه های دون کيشوت های قداره بند اطرافتان نسپريد.به ملا عمر فکر کنيدکه استشهاديون القاعده هم برايش مفر نشدند و به صدام که دروغ پردازی های سعيد الصحاف هم ذره ای از تلخی واقعيت نجاتش نداد.


ميدانم که هر چه مصيبت است باز برای ماست.شما دلارهای نفتی را خرج ميکنيد و تحريم هم ذره ای آزارتان نميدهد حتی انقدر خواهيد داشت که گروه های ضربت اطرافتان را چماقی کنيد برای سرکوب اين ملت خسته،اما نه به خاطر خودتان که به خاطر هزاران بی اينده خسته چون خودم استدعا ميکنم دست از زور آزمايی با جهان برداريد.ما ميخواهيم عاشق شويم،برای آينده برنامه ريزی کنيم و ...خلاصه اش کنم زندگی کنيم. لطفا دست از سر ما برداريد،قسم به خدای ايران که اين جنگ،جنگ ما نيست!

45 comments:

  1. داد اگر داد تو و ، ناله اگر ناله ی من، آن که به هیچ جا نرسد فریاد است.

    ReplyDelete
  2. سلام . آی اين روضه حال ميده برای منبر شهادت آقا امام حسين .

    ReplyDelete
  3. اه اين شهرزاد از کجا پيداش شد

    ReplyDelete
  4. هاهاها هاااااااااااييييی دَدَم جان ديدی چه چوب راش روسی ای تومون فروکردن . هاهاهاهايييی ديدی اين چشم تنگهای سولاخ گشاد چينی چيجوری بهمون تپوندن . ديدی اگه ديدی به آخونده بگو که حاج آقا جون ريدی . هاهاهاهاييييييييی برو تو نخ آواز گوشه ی ممل . دلت خوش . دمت قيژ . من برم هرچی دقدلی از اين اوزون برون دارم کانورتش کنم به فش خوار مادر و ناموسی برای حضر ات . فدات داداش

    ReplyDelete
  5. مثل اينكه شما هم بوي جنگ رو باور كردي ... اين است خاطره متولدين نيمه دوم ۵۵ : كودکي مان را در ناامنی انقلاب ،نوجواني مان را در عزای جنگ و جوانيمان را در حقارت مدام سازندگی و اصلاحات نابود شد . چند وقت پيش به آق بابام مي گفتم يادته وقتي هنوز ۷ ماه بيشتر نداشتم تو انقلاب ۵۷ منو شركت داديد ؟ فكر كنم خودم همين نقش رو واسه نسل بعدي داشته باشم ! گفتم هه كشك هر انقلابي كه شد نهايتش سلطه قدرت بر مردم است !!! ........ مملكتي كه با دو قطره بارون و برف دچار سيل و بدبختي مي شه و اگرم نياد بازم بدبخته چه به اتم !!!

    ReplyDelete
  6. سلام امير نازنين. درست چيزي رو نوشتی که من ميخواستم بگم. واسه همينه که چيزی واسه گفتن ندارم. منم فقط يه امنيت ساده ميخوام. همين! شاد باشی.

    ReplyDelete
  7. امير متنت خيلی تکانم داد. اما اون کسايی که بايد تکون بخورن، ککشونم نمی گزه. ماتحتشونو سفت چسبوندن به صندليهای پر از ريا و تکبر و استبدادی که بوی گندش بينی همه رو آزار ميده. حيف اسم آقايان که به اونا خطاب کردی. به قول شريعتی ميگه  "هميشه يه سری انسانهای بيگناه با يک سری انسانهای بيگناه ديگه که اصلن اين دو طرف همديگه رو نميشناسن بدون اينکه بدونن برای چی، با هم ميجنگن به دستور رهبرانی  که هم همديگه رو ميشناسن و هم ميدونن برای چی ميجنگن." من نميخوام بهش فکر کنم! همين :(

    ReplyDelete
  8. امير امير امير .جانا سخت از زبان ما می گويی.

    ReplyDelete
  9. سلام دوست عزيز..یادشعر ٬قصه شهرسنگستان٬ اخوان افتادم...و زندگی رو آرزو کردم!!

    ReplyDelete
  10. بعضی وقتا که خيلی اعصاب خورده با خودم ميگم بايد دست چرکی رو بريد ... مردم خودمون که عرضش رو ندارن بذار بقيه اين کار رو بکنن !!!!

    ReplyDelete
  11. اينا نوفهمن.هيچی نوفهمن..........

    ReplyDelete
  12. داش امير اينا نوفهمن.

    ReplyDelete
  13. آقا دست از سر ما برداريد.....

    ReplyDelete
  14. حرص خوردن بی فايدس رفيق

    ReplyDelete
  15. واقعا که هرچه مصيبت است برای ما هست!!!!

    ReplyDelete
  16. مانده ام خیره به این گره های کور گلوله نخ.
    حالا گیرم هم که نشستیم به باز کردن این همه گره, این همه نخ. این همه پریشانی.
    ای ی ی...

    ReplyDelete
  17. داداش! بازم مثه هميشه اونچه به جايی نميرسه فرياده ... و بازهم مردم تاوان رو خواهند داد .. //

    ReplyDelete
  18. حالا جالب اينه که اون غير متعهدها!!‌يه مش پا پتی گداتر از خودمون به قول خودشون گروه نم!!! زودتر از همه نم زدن تو شلوارشون!!!! // تو رو جون حاجی ببين چه بدبختيم ما که کشورای هوادارمون گدا گشنه های سوری و کوبای فسيل و ونزوئلای جهان چهارميه!!

    ReplyDelete
  19. جالبتر هم اينه واسه چک و چونه ها و دادن انواع و اقسام باجها تونستيم ۲۴ ساعت قطعنامه رو عقب بندازيم! ولی اخرشم هند واسه بار دوم بيلاخ نثار همه قراردادامون کرد و چين با رای مثبتش بيلاخ گنده تری نثار لاريجانی کرد که هفته پيش ازش قول گرفته بود!!!!!!!!!

    ReplyDelete
  20. در صحنه حاضر ميشويم و بار ديگر انزجار خود را از همه جهانيان ابراز ميکنيم. همه با مه دشمن هستند. با مشتهایی که قبلا ۱۰۰ بار گره زدیم و حالا دیگه گره اش  باز نمیشود . ملت شريف ما ملت خمپاره است. ملت توپخانه است. ملت خاکریزهای پر از خاک است.... برادر از که هراسيده ای؟ دونت وُری!  وعده ما  ۲۲ بهمن ماه   خیابانهای تهران وشهرستانها.  ضمنا مجلس زنانه همانروز برگذار میگردد.

    ReplyDelete
  21. لشکر توران به قلب سرزمين ما رسيد   . . . . . .

    رستم و گودرز کو اسفندياران را چه شد

    ReplyDelete
  22. سلام. من همچنان ميگم می ترسم. من همينطوری دنبال امنيت برای زندگی کوچيک و ساده خودم می گشتم اما حالا اوضاع طوری شده که هر لحظه تمام تنم بايد بلرزه چون مطمئنم اگه جنگی پيش بياد همه به اسم حفظ ارزش های ملی و برای اينکه اون دنيا به بهشت وارد بشيم مجبوريم سينه سپر کنيم. من نمی خوام نه خودم نه عشقم نه خانوادم نه دوستانم و نه هيچکدوم از اونايی که دوسشون دارم وارد بهشت بشيم.

    ReplyDelete
  23. امير اينجانب معترف است شايد اين پستت رو ۱۰ بار بيشتر خوندم.نمی دونم چه سری توشه .هی می خونم هی فکر می کنم و هی خودمو نسل خودمو و کل ايران رو تو اين چند خط کشف می کنم.نمی دونم . من سيب زمينی منش هم احساس خطر می کنم پس بايد خطر بس بزرگتر از اون باشه که من بتونم تصورشو کنم. هنوز هم حالم بده

    ReplyDelete
  24. کاش ميشد اين نامه را همه ی دنيا بخوانند. کاش ميشد اين نامه را همه ی ما امضا کنيم...

    ReplyDelete
  25. من به عنوان يک ايرانی، دوست دارم دانش هسته ای داشته باشيم... اما جنگ را دوست ندارم...

    ReplyDelete
  26. لعنت به هر چی نامرده

    ReplyDelete
  27. حق مطلب رو به بهترين وجه ادا کرديد. فکر کنم حرف دل خيلی ها رو زديد. ما هنوز ۱۵ سال پيش رو از خاطر نبرده ايم. اون روز های ترس و درد و داغ و قحطی و بدبختی حاصل از جنگ رو. هنوز دممون به بازدم نرسيده دوباره... آره لابد ما اونقدر مرفه بی درد شده بوديم که صحبت از آزادي، پيشرفت، تکنولوژی و... می کرديم که لابد ما را چه به اين حرفها. انگار ما را همين بس که نگران نيازهای اوليه مان باشيم و در آرزوی زنده ماندن. همينه که می گن هر چی سنگه مال پای لنگه. آدم بدبخت هميشه بدبخته. کاش می شد کاری کرد. دلم نمی خواد بشينم و منتظر بمونم ببينم چه بلايی می خوان سرمون بيارن. نمی دونم چی کار می تونيم بکنيم؟

    ReplyDelete
  28. امير امير امير! پس تو هم دلواپسی!

    ReplyDelete
  29. به جان خودت این متن رو برای یه جایی، روزنامه ای بفرست، همه بخونن

    ReplyDelete
  30. آن آرامش دست نايافته آن عدل گم شده .این حماقت فراگير ٫اين اضطراب مداوم.از بس خفه خون گرفتيم نفس مان بند آمد.

    ReplyDelete
  31. و چاره جز بيچارگی نبود...

    ReplyDelete
  32. سنگو زدم به شيشه اين تازه اوليشه! بازم مثله هميشه ايران برنده ميشه .. ايران برنده ميشه! بچاها مچکريم بچاها مچکريم! ./// ! ميجنگيم ميميريم ! سازش نمیپذيريم! //

    ReplyDelete
  33. يا ايها المسلمون اتحدوا! اتحدوا!

    ReplyDelete
  34. هنوز گيجم ....

    ReplyDelete
  35. فکر کردن به مسالهای که فکر تو رو هم مشغول کرده ديروز و امروز من رو هم خراب کرده.... چند روزيه بد جوری تو فکرم.. ولی نای صحبت کردن ندارم....

    ReplyDelete
  36. انگار حرفايی که گفتی از ته ته دل نگران من بود....نفست حق جان برادر

    ReplyDelete
  37. دست از سر ما برداريد آقايان!!!
    لطفآ «ما» رو از اول اين تيتر بر داريد...فک کنم بعد اين همه وقت بايد فهميده باشيد که وسعت «ما»ی شما تا کجاست !!!
    موضوع دين و انقلاب و جنگ و جوانی نکرده شما نيست!حرف حرف يه غروره ... غرور يه ملت!

    ReplyDelete
  38. اميرم . اميرکم . چقدر اين نوشته ملموس و عزيزه . چقدر زنده گی که در پی شی دور و خواستنيه . چقدر ......... بماند !

    ReplyDelete
  39. راستی اين سه نقطه نويس پايين هم خوب فکاهی يه ها . از اونور ميگه ما رو بردار . از اينور خواست خودش رو می کنه خواست ملت . ... به اين ملت !!!

    ReplyDelete
  40. به اين آقاي سه نقطه بگيد آخه برادر من شما حالا همه مسائلتون حل شده همه غرورهاي مليتون اقناع شده همين مونده بمب اتمي ساختن ؟ ببينم چطور وقتي كه آزادي مذهب ، آزادي پوشش و ... هزاران حق ديگه از ما پايمال ميشه غرورتون درد نميگيره اما براي اينكه سلاح هسته اي درست كنيد كه باهاش براي اين و اون شاخ و شونه بكشيد يكهو غرورتون عود ميكنه ؟

    ReplyDelete
  41. سلامبرامير. ايرانی بودن يعنی همين، از ابتدای تاريخ تا ...

    ReplyDelete
  42. آره عزيزم خواست ملت!...هنوز مدت زيادی از رای ۱۸ميليونی رئيس جمهورتون نگذشته!...برو آرشيو همين جا و دوران انتخابات رو مرور کن قطعآ به مطالب فکاهی تری ميرسی!...در ضمن اينقد نترس مطمئن باش هنوزم مثل قبل به ميزان کافی سوراخ هست که در موقع ضرورت بچپين توش!!!

    ReplyDelete
  43. خطاب به اون کسی که اسمشو ننوشته، اگه يه دور ديگه با دقت تر اين پست رو بخونی می فهمی که اين غروری که می گی خيلی وقته از بين رفته.

    ReplyDelete