کتاب هفته:غزل غزل های سلیمان،ترجمه م.روان شید،انتشارات ویستار:غزل غزل سلیمان مجموعه شعریه منسوب به سلیمان نبی...جادوی غریبی داره این مجموعه شعر ها با خودش.تا اونجا که میدونم بخشی ازین مجموعه رو احمد شاملو ترجمه کرده،شنیدم که سید علی صالحی هم بازسرایی از این مجموعه داره.یغما گلرویی هم ترجمه ای داره که مجوز چاپ پیدا نکرد.پیگیر داشتن این کتاب بودم تا ترجمه معرفی شده بالا رو تو شهر کتاب یافتم،خریدم و خوشم آمد.تنانگی غریبی داره این مجموعه شعر...پایش در زمین است و سرش در آسمان.وصف معشوقی اثیری،آنیمای بی نقص.جادوییه از اعماق اعصار غزل غزل های سلیمان:زیبایی تو/زیبایی..و جهان درون پیراهن توست/که سبز میماند!
شعر هفته:تنها بدین خاطر که دوست بدارم زاده شدم/خدای من این را میدانست/و پدران و مادرانی که/بدین سبب به زحمت هزار ساله افتادند/تنها برای آنکه دوست بدارم ،آمده ام(آسیه امینی-مجموعه شعر هی تو که رفته ای)
فیلم هفته:غرور و تعصب:ساخته جو رایت در سال ۲۰۰۵ یکی از بهترین اقتباس های سینمایی از یک اثر مشهور ادبیه.احتمالن میدونید که غرور و تعصب نوشته جین اوستین یکی از کلاسیک های ادبیات انگلیسه و جو رایت شجاعت زیادی به خرج داده برای ساخت فیلمی از روی این کتاب به عنوان اولین تجربه سینماییش،اما این تجربه نخست خیلی خوب از آب در اومده.دشواری گفتن دوستت دارم و شکوه این جمله سحر آمیز رو در فیلم و بخصوص بازی خوب کایرا نایتلی میشه خوب خوب دید
آهنگ هفته:این آهنگ سارا برایتمن...به حرم قلب من خوش آمدی
وبلاگ هفته:فقط مینویسم...دوست داشتنی و سر راست مینویسد که غنیمتیست این روزها
پست هفته مرتبط:این پست امیراحمد
پست هفته غیر مرتبط:واقعن مامانته؟آخی
درنگ هفته:دوستت دارم نویسنده امیراحمد
سرمو که بلند می کنم، آینه میگه ... تیغ نو میندازم تو خودتراش و با آب داغ می کشم روی صورتم. روی گونه م، بناگوش، بالای لب، چونه، زیر گلو، درست روی سیب آدم، آینه دوباره میگه... دستمو گم می کنم.همیشه همین جا رو می برم. درست سیب آدمو که وقت گفتن می لرزه. سرمو که بلند می کنم ساعت میگه... لباس، شونه، ادکلن، آینه! فکر می کنم به الفبا. حرف های ساده، واژه های تر، جمله ی آزادی! در می زنی. باز می کنم؛ توئی که شال سرخ سر کردی و سیب گلوی سفید بالای گره شل سرخ می لرزه. سلام... سبابه م رو می کشم روی گونه، بناگوش، بالای لب، چونه، زیر گلو، درست روی سیب آدم میگم دوستت دارم... لحظه ها و کائنات صامت میشن و بعد، شکل گوله های نور می ریزن دورمون. آزاد میشن، آزاد میشم... زنده باد آزادی منم از من! سبابه تو می کشی روی خراش گلومو میگی دوستت دارم... آزاد میشیم. جمله که نه، این شاه کلید، ورد اوراد، اسم شب، گذر واژه، صلای سما، مانای مانایی، رهای رهایی... دوستت دارم یعنی رهایی از قید من و تو، ایستادن روی پله ی بالای بالا، فرافکن شدن به کائنات. زنده باد دهانی که گویای دوستت دارم هاست، زنده باد آزادی
دوستشان دارم های هفته:
نویسنده:عباس معروفی:باز هم تعریف کنم برایتان که من و گردون مدیونیم به معروفی و گردونش...بنویسم از سمفونی مردگان یا آن یکی که من بیشتر دوست دارم:فریدون سه پسر داشت...نویسنده محبوب من است معروفی با اینکه برخی از نظرات سیاسی اش را اصلن قبول ندارم ولی جسارتش،توان بالای سازماندهی فرهنگیش و در عین حال نویسنده ماندنش را تحسین میکنم.یکسری شعر دارد توی وبلاگش به اسم مجموعه عین القضات نخوانید از کیسه تان رفته.یکسری از معرکه ترین دوستت دارم های شعر فارسی را من بین اشعار او یافتم.اشعاری که خیلی دلی اند،خیلی
بازیگر:محمدرضا فروتن:شب یلدا را ندیده اید؟شرمنده ام که به عرضتان میرسانم فروتن را ندیده اید.دو تا دوستت دارم بینظیر دارد فروتن در این فیلم:اولیش را میگوید:«دوست دارم خره»و دومیش را نمیگوید و آن که نمیگوید وقتی فیلم تمام میشود فکر کنم برای سالهای طولانی میماند در جانتان.
کارگردان:رایدلی اسکات:محبوب ترین کارگردان در بارگاه ملوکانه ما همین شخص شخیص ایشان است.انقدر فیلم خوب در ژانر های مختلف دارد که نمیدانم روی کدام تاکید کنم اما در هر حال این فیلم آخرش،یک سال خوب،یک عاشقانه آرام خیلی دوست داشتنیست.از دست خودم در رفته چند بار این فیلم را دیده ام.مثل آرام بخش اعصاب در موردم عمل میکند.هر فیلمی از این کارگردان گیرتان آمد ببینید کیفیتش با تضمین من
و دیگران:محمد نوری:به طرز غریبی دوست داشتنیست این خواننده کهنسال مان.چقدر خاطره و تسکین دریافته باشیم از بین آهنگهایش خوب است؟به عنوان پیشنهاد ویژه امروز برای شنیدن دلاویز ترینش را پیشنهاد میکنم:دوستت دارم را با من بسیار بگو/دوستم داری را از من بسیار بپرس
هرکاری میکنم پرشین محترم امان لینک دادن نمیدهد.اگر نشد در نهایت لینکها بر قرار بمانند.بروید به آدرسhttp://amirane.blogfa,com لینکها آنجا هم برقرارند
می یای با هم دخل این پرشین بلاگ رو درآریم ؟ داره دیوونه ام می کنه !
ReplyDeleteببین هر بار که امیراحمد به نوعی در گردون تو دست داره... من دو تا گردون حسابش میکنم..بعدشم نمردیم یه بار ما از قبل فیلم هفته رو دیدیم..الان بدین جهت ذوق مرگ می باشیم...
ReplyDeleteاها راستی من بی اجازه اقای معروفی همه شعرای آرشیوش رو کشیدم بیرون شده سه تا فایل وورد جورواجور...گفتم بدونید که من چه گنجی دارم :دیییییی
ReplyDeleteوای چه نوشته ای نوشته این امیر احمد. ای ول عشق ای ول ولنتاین!
ReplyDeleteمنم از بازی فروتن خوشم میاد اون خره گفتنش هم که مثل اصفهانیاست معرکست. منم هر کی و که خیلی دوست داشته باشم همینجوری می گم!
واي اين غزل غزلهاي سليمان عاليه
ReplyDeleteامان از این درنگ هفته.......عالی!
ReplyDeleteسلام اول! من نمیدونستم که یه میت آخر هفتهآی دارم! چه خوشگل و اعتراف میکنم آخر هفتهها یا آخر هفته نیست نه؟ همین گردوناتون از نوشتههای من کلی بهتر و مفیدتره! میگن عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد همینه!غرض اینکه یکی نوشتههای منو کپی میکرد توی وبلاگش عینن! بعد از کشف و اینا امروز یه نفر برا من کامنت گذاشته که نوشته ی آخرش نوشته ی والنتاین شماست و منم دیدم درست میگه نمیدونم سر جاشه الان یا نه ولی من تو ریدرم دارم مو نمیزنه نوشته رو بیهیچ کم و کاستی گذاشه! گفتم در شمن سلام خبرم بدم. وبلاگ مذکورم اینه: http://morvarid_5ta.persianblog.ir/#53
ReplyDeleteو پست شما دراین آدرسه: http://morvarid_5ta.persianblog.ir/post/54
خب اگه پشیمون و اینا بود آدم ناراحت نمیشد ولی باورکنید پررو تر ازین حرفاست که بشه چشم پوشی کرد وگرنه من از در دوستی رفتم اولش
من فکر کردم این ور نیومده اون ور کامنت گذاشتم نگین چه گیجه! آقا اشتباس دیگه پیش میاد!
ReplyDeleteوای شب یلدا... فکر کنم از بس همه جا گفتم دیگه همه بدونن من چقدر عاشق این فیلمم!
ReplyDeleteاول اول اول
ReplyDeleteاین یکی دو روزه اینجا چه بوهای خوبی میاد
ReplyDeleteایول که روی پرشین رو کم می کنی
ReplyDeleteنوشته ی امیر احمد و می خوام دوباره و دوباره بخونم...
ReplyDeleteعجب عاشقانه آرامی. عجب برادرایی دارم من. از بس که شما دو تا عشقولی هستید من همه اش شک می کنم نکنه واقعا تو بیمارستان عوض شده باشم. ولی چه خوب اگر هم این طور شده باشد.
ReplyDeleteخب آقای تلخ مثل عسل من طی یک اعلامیهی اخمولانه به شما اعلام میدارم که خیلی آدم بدجنسی هستید که یواشکی این ور و آون ور میروید و رد نمیگذارید تا آدم پایش به اینجاها بکشد. البته من گمانم در لیمبوسیتی دیده بودم اسمتون رو انی وی شما الان محلکوم تشریف دارید و میتونید حرفی نزنید چون اگه بزنید علیهتون در ددادگاه استفاده میشه و اینا و ازین صوبتا و من ختم میکنم کلام رو با احترام به آزموسیس همینطوری الکی. کم پیداست یه ذره ما هم دنبال فصل مشترک و اینا و چقدر چرت و پرت گفتم نه؟
ReplyDeleteهمین دیگه دو نقطه آشنایی و لبخند به گشادی تمام پهنای صورت
منظورم این بود که خیلی عشقولانست، وگرنه عشق که آخر نداره!
ReplyDeleteمرسی از این همه اطلاعات..
ReplyDeleteکاش می شد تو رو شبای امتحان بذارم تو جیب لباسم و با خودم ببرم تا همه ی درسام رو بخونی برام توضیح بدی!
حیف شد واقعا!
چه عجب یکی پیدا شد ازین فیلم غرور و تعصب تعریف کنه..انقدر آدمهای پیچیده ای شدیم که یادمون رفته یک عاشقانه ی ساده میتونه چقدر زیبا باشه...وبلاگ جالبی دارید.
ReplyDeleteچه کامنتدونی باکلاسی...
ReplyDeleteتوضیح بیشتر در مورد پستم باید می دادم یا در مورد اون اجرا و زمانش؟ به هر صورت مشخصا در طول جشنواره و در تئاتر شهر سالت قشقایی بودش . احتمالا اجرای عمومی هم دارن . از تله تکس یا همین سایت ایران تئاتر اکه پیگیری کنی میتونی دقیقا مطلع شی از زمان اجرا .
محمد نوری هم خدای لحظه های خصوصی منه
چرا خبری از شما نیست ؟!
ReplyDelete