پیش نوشت:این بحث صرفن به دلیل اینکه نگارنده هم میخواست چیزی بنویسد و هم هیچ چیزی به ذهنش نمیرسید به راه افتاده و فاقد هرگونه ارزش قانونی دیگر است.
اصل ماجرا:زمانی برخی فیزیکدانان شلوار برخی دیگر را در آورده بودند سر این مساله که حرکت الکترون به صورت ذره است یا موج.حالا بماند که به نظر من این فیزیکدان ها زین کرده بودند که شلوار اون یکی های دیگر را در بیاورند و دنبال بهانه میگشتند و خدا وکیلی هم بهانه لوس و خنکی پیدا کردند.آخر شما به الکترون چکار دارید ببم جان؟خلاصه به همین روال برخی در وبلاگستان به صورت موج سینوسی هر از چند گاهی یاد پرده بکارت میافتند و علم و کتل و د بیا.اولش که بحث بکارت بکر بود،جدل های لفظی دور میزد حول محور «پرده:داشتن یا نداشتن».بعد که همه وبلاگستان شخم زده شد با این بحث و حتی ننه بلقیس مرحوم هم مانیفست در باب بکارت صادر کرد دیگر بحث وارد فاز های جدیدی شد.این بار هدف اثبات ضرر فیزیکی وجود پرده فوق الذکر و امل بودن دارندگانش دور میزد و اصلن هر مرد خری که میگفت بودنش به از نبود شدن خاصه در بهار،توسط این نهضت مبارز به گاوان و خران بار بردار تشبیه و از دایره بودن حذف میگشت.در ادامه و با پایان این موج دیگر فقدان سوژه کار را به طرح چیستان در این باب نزدیک کرد که حاصل این نزدیکی همین چند وقت پیش به دنیا آمده و توسط برخی دوستان معمایی به شرح ذیل صادر شد:«مسالتن اگر شما زنتان یا دوست دخترتان یا هر پدیده مشابهی با یک زن یا دختری فعل قبیح هم آغوشی را به انجام رساندند-به جای مثلن یک نره خر- آیا شما باز هم غیرتی میشوید؟اصلن اگر در این راستا پرده اسمشو نبر جر واجر شد بازم شاکی میشوید؟»
بنده کمترین نگران ادامه این روند بوده و استدعا دارم دوستان لحاظ بفرمایند از بس پرده موصوف چنگ زده شده در این جنگ و جدل ها به طور کامل چروک گشته و نظر به برخی تخمین ها در هیچ خشکشویی هم قابل صاف کردن مجدد نیست فلذا مستدعیست من باب ادامه رزم مقدس علیه مرد سالاری بی تربیت برخی مسائل دیگر را علم کرده و بهره ببرند که این بخش به خدا دیگر اشباع شده است.
و من الله توفیق...دفتر امور ماله کشی ذره ذره امواج سینوسی در وبلاگستان!
بنده اول بودنم رو به ثبت می رسونم. در مورد مابقی ماجرا صحبت نمی کنم فعلا بنا به دلايلی.حس کتک خوردنم نمياد الان.
ReplyDeleteمنم کامنت دادنم نمياد.. اصلا اين پست از اون پستهايی ميشه که همه يه بهانه ای ميارن تا کامنت ندن... فلذا بنده هم اين حس قربب کامنت نيامدن را بانضمام مقاديری اخلالات فيزيواستراتژيک در اسمش را نيار و غيره را بهانه می کنم و در حالی که در رختواب گرم و نرمم تسکین می یابم بهترينها را برای شما آرزومندم..
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteاز گردون ۵۵ لذت بردم و الان دارم موزيکی که توصیه کرده بودی گوش می دم ... نمی دونم چی ميگه ولی دردش قابل حسه علاوه بر اينکه خالص و وحشی است خود خودشه..و کمی ريتم ايرانی هم توش هست
واه! روم به تیفال!
ReplyDeleteایول ایول
ReplyDeleteاصولا ما سکوت کنيم بهتر است...به ما چه..اصلا به کسی چه...هر کی هر جور راحته
ReplyDeleteما ایرانی ها کارشناس هر بحثی که پیش بیاد هستیم! حالا یه بحثی باز شده همه بهر حال باید یه نظر کارشناسی بدن!
ReplyDeleteمن اسمم رو دوباره برگردوندم به سابق
ReplyDeleteآره بابا ين بحث ديگه کهنه شده بريم سراغ يه مسئله مهم ديگه مثل ختنه
ReplyDeleteحيف که از اجناس ذکور سوال فرموده بوديد ! وگرنه جواب می داديم .
ReplyDeleteفضولی و تعين تکليف کردن برای بقيه گويا تو خون ما ايرونی هاست !به کسی چه که اون يکی می خواد چه غلطی بکنه آخه !
ReplyDeleteبيخيال سنت و مدرنيته ... اما بعضی از نوشته ها و دغدغه ها رو که ميخونم و می بينم به نظرم مياد که شغل شريف (اسمشو نگم بهتره... خانواده اينجا هست) داره کم کم به عنوان مايه افتخار و غرور و ... درمياد . ديجيتال هم شده وبراش پست مینویسن و کامنت پشت کامنت... کلی باکلاس و خارجی . فوری هم سينه سپر می کنن که : چيه امل؟؟ اگه اونجوری درسته چرا اونجوورریترش درست نباشه و مثلا اصلا چه عيبی داره با بچه ات بيای خونه ببينی همسرت با دوست همجنسش داره ميره سوييس؟؟ املی ديگه .شيک باش بابا
ReplyDeleteمن هميشه گفتم بايد کرکره ای بشه .باصفا!!!
ReplyDeleteمباحثی که همواره همينگونه همچو اينکه در مورد گوسفندان گفته شود
ReplyDeleteدر مورد زنان هم
اولندش که انگار از ديوار ما کاهگلی تر و نصفه نيمه تر پيدا نمی شه که تا بحث هر چی ميشه ( از کمبود شيرخشک و سوراخ لايه ی ازن و نيش مار غاشيه گرفته تا بازی فينال جام ملت های اقيانوسيه ) يکی يه نيشی چيزی هم به ما می زنه ... مد هم شده که وسطاش مظلوم نمايی هم بشه ... حالا اين که بحث بکارت و کرکره ای بودن يا نبودنش يا ... چه ربطی به سوييس رفتن دو همجنس داره نمی دونم ... اونم حتماْ بايد طوری گفته شه که انگار همه ی آقايون زن می گيرن و بچه دار می شن بعدش يادشون ميفته که بايد با دوست همجنسشون برن سوييس ... خواهر من ... آخه امل بودن يا نبودن شما چه ربطی به اين بندگان حقير داره که يه جوالدوز به چه گندگی گرفتی دستت که ماتحت پاره ی ما رو پاره تر کنی
ReplyDeleteاما من باب بحث شيرين بکارت ... اين که بگيم داشتن بکارت برای يه دختر ارزشه يا اينکه برعکس ... داشتن بکارت برای يه دختر ضد ارزشه در واقع هيچ فرقی با هم نمی کنه ... هر جفتش ناشی از يه جور اخلاقگراييه و حاوی حکم اخلاقی ... به عبارت ديگه در هر دو حالت ما سرمونو تا استخوان جناغ سينه کرديم تو حيطه ی شخصی يکی ديگه ( اونم از پنجره و بی اجازه ) و داريم بهش می گيم : اونجوری نه ... آهان ... بيا اينور ... حالا يه پشتک بزن و ... الی تا بی نهايه ...
ReplyDeleteامير جان اين خيلی مهمه که داشتن بکارت به خودی خودش يه ارزش نباشه ... اما دليل نمی شه که حالا ارزش های ديگه بسازيم و از اين به بعد با ارزش ها جديد سر ببريم ... فی الجمله ما با اين آزاد انديشی شما موافقيم و بر ضد اخلاقگرايی شبه مدرن جديد مشتمان را گره می کنيم ...
عرضم به حضورتون که پرده / بخصوص برای آپارتمان هایی که در طبقه ی اول قرار دارند / چیز مفیدی ست / هرچه طبقه بالاتر باشد / الزام پرده کم رنگ تر می شود / از طبقه ی بیستم به بعد / پرده داشتن دیگر یک تجمل اضافی ست / بخصوص که مانع تماشای منظره ی شهر از بالا می شود.
ReplyDeleteآقای باربد عزیز! برادر!
ReplyDeleteاين جوابيه شما مثال همون داستان :{ ما سه تا رو کجا می برید؟} شد. اصلا چی شد که شما جریانو شخصیش کردید که ما متوجه نشدیم...عذر میخوام اما من خدمت شما نرسیدم تا حالا . سوییس رفتن دو همجنس هم شما در جریان نیستی . پس لطفا قبض و بسطش نده . این آقاب امیرانه یه جا در یه پست یه کامنتی گذاشتد واسه یه بنده خدایی که کلا زده بود زیر همه چی . من کامنتشونو خوندم و موافق بودم با سوالی که مطرح کرده بود . این موج اخیر رو هم دیدم و پست اخیر امیرانه رو . اینجا هم سربسته نوشتم که موضع موافقم معلوم شه .همین . حالا چرا و از کجا شما تصور فرمودی که یکی(که من باشم) اومده قفای شخص شما! یا همه آقایون!! رو مورد تفقد قرار داده ،من بیخبرم!