Tuesday, May 18, 2010

به باد می‌ماند دل‌تنگی

یک مجسمه کادو گرفته‌ام. مرد و زنی هستند که دارند می‌رقصند. جوری می‌رقصند که انگار تنیده شده‌اند در هم.  مرد کمر زن را گرفته و خمش کرده به عقب، جوری که کافی‌است دستش را بردارد تا زن بیافتد. زن دست راستش روی شانه مرد است. توی مجسمه معلوم نیست اما حتمن وقتی خم شده شانه مرد را فشرده، جوری که رد انگشتش بر پوست مرد باقی مانده. شاید زن هرگز نفهمد وقتی رقص تمام شد مرد در خلوتش جلوی آیینه ایستاده قرمزی شانه اش را تماشا کرده، رد انگشتان زن را با دست لمس که نه، نوازش کرده و لبخند زده؛ از آن لبخندها که باید عمری با کسی زندگی کنی تا بفهمی معنایش چیست.


«به باد می‌ماند اندوه. سرخود می‌آید، بی‌اجازه می‌رود».  زیر لب آهسته با خود زمزمه می‌کند مرد، قبل از اینکه با خیال زن به خواب برود

18 comments:

  1. فعلا که اومده و مونده ... نرفته ... نمی ره ...

    ReplyDelete
  2. بسی لذت بردم....................

    ReplyDelete
  3. این نوشته از اون نوشته های بوس لازمه امیرحسین جان

    ReplyDelete
  4. تو عمرم هر وقت یکی بهم کادو می داد و باز می کردم می دیدم مجسمه است حالم گرفته میشد...نمی دونم چرا اصلا خوشم نمیومد...

    ReplyDelete
  5. حالا بعد از سالها جای زخمشو لمس می کنم جای لبخند همه بعض جهان اسیرم می کنه. کاش ...

    ReplyDelete
  6. چقدر خوبه اگر واقعا قبل از خواب این جمله رو بگه و با خیال زن به خواب بره .. آدم احساس آرامش می کنه و لبخند میاد رو لبش

    ReplyDelete
  7. az sedaye sokhane eshgh nadidam khoshtar

    ReplyDelete
  8. عاشقانه هایت را همیشه می خوانم دوست ندیده ی من! همیشه برایم تازه اند و کهنه!

    ReplyDelete
  9. چه مرد دوست داشتنی ایه مرد قصه ات. زنده باد!

    ReplyDelete
  10. امیر جان مواظب مجسمه ات باش که فصل فصل مجسمه دزدیست.
    با مهر

    ReplyDelete
  11. همیشه اینجا حس خوبی به من می‌ده دلم برای قلمم تنگ میشه خیلی زیاد ازت ممنوووووونم

    ReplyDelete
  12. لینکتون کردم تو وبلاگم.با اجازه

    ReplyDelete
  13. یکی مثل توMay 20, 2010 at 2:16 PM

    چه حسی !!

    ReplyDelete
  14. راستی مبارک کادوتون. چه کادوی خوشبختی بوده که با این ظرافت مورد توجه قرار گرفته و چه کادو گرفتن برای شما دشواره که با این ظرافت کادو رو بررسی میکنید!

    ReplyDelete
  15. آی گفتی... به باد می ماند...می اید .. می رود و ما میمانیم و این پر وخالی شدنهای مدام

    ReplyDelete