Monday, July 5, 2010

عفریته

زنی درون من زندگی می‌کند که نقاب‌های گوناگونی دارد. این زن بنا به میلش هر از چندگاهی یکی از این نقاب را بر چهره می‌گذارد و تبدیل می‌شود به مادر، معشوق، خواهر، دختر، ملکه، روسپی، شفادهنده، جادوگر، عفریته و.... تا اینجایش شاید چندان مهم نباشد که ماسک زن درون روح من چیست اما وقتی آدم بداند تمام مودهای درونیش از ماسک این زن نشات می‌گیرند حتمن قصه فرق می‌کند. یاد گرفته‌ام مهم نیست که آن بیرون چه اتفاقی می‌افتد، من چقدر در شرایط خوبیم یا بد. حس درونی من را نه آن اتفاقات که نقاب زن درونیم تعیین می کند. مقاومت برابر این زن و خواسته‌هایش دشوار است. شادی و اندوهی که برمی انگیزد فرا انسانی و منقلب‌کننده‌اند. او مجهز به سلاح مایاست یعنی چنان با من رفتار می کند که نقاب او را واقعیت تصور کنم و بر مبنای این ماسک درونی برای وقایع بیرونی زندگیم تصمیم بگیرم. او قادر است نقش نقابش را روی زندگی بیرونی من فرافکن کند و چنان سرابی بسازد که همه چیز دیگرگونه جلوه کند و توهم عین حقیقت شود.


وقت‌هایی که برابرش مقاومت می‌کنی، وقت‌هایی که سعی می کنی تن ندهی به نقاب زدن؛ خشمگین شده ماسک عفریته را به صورت می‌زند و بعد...و بعد دنیا تیره‌ و تار است برایت. ناگهان حس می‌کنی جای خون در رگهایت زهر جریان دارد، بی‌ارزشی، مغلوبی، هیچی... از درون ذره ذره تو را می خورد و جای هر احساسی را نفرت از خود می‌گیرد، جای هر رنگی را سیاهی... مثل همین حالای من که نقاب عفریته را به صورت زده و مرا میان تاریک ترین سیاهچاله جهان رها کرده...مثل همین حالای من

18 comments:

  1. احوال دگرگونتون رو دوست دارم...نه برای اینکه خوبه ! برای اینکه بهم قوت قلب می ده که اینجا تو ایران با این همه درد و غصه ی مشترک واسه هممون (هر کسی که یه کم به دور و برش با دقت نگاه کنه) تو دگرگونی حالمون هم نقاط مشترک داریم...
    امیدوارم همیشه درونتون پر از شادی باشه ...کاش یه راه حل پیدا کنیم چون هر چی پیش می ره بیشتر و بیشتر عفریته ها اختیار همه چیو به دست می گیرن  ..

    ReplyDelete
  2. نوشته زنده باد انتقام با منطق نویسندگی و سایر نوشته های شما در تناقضی آشکار است ... با نهایت احترام  

    ReplyDelete
  3. این همه از خود دانستن عالیه.
    پستت رو خیلی دوست داشتم.زیاد...

    ReplyDelete
  4. مرد مختصرJuly 5, 2010 at 7:40 PM

    یه جورایی متنت معنی و ترجمه ی کلمه عفریته بود.

    مرد مختصر.

    ReplyDelete
  5. حالا چرا حس می کنی اون یه زنه؟ میشه مرد باشه و همه این صفتها رو داشته باشه...البته بیشتر صفاتی که گفتی مخصوص خانمهاست اما معادل مردونه هم دارن...جالبه که فکر می کنی زنه

    ReplyDelete
  6. وای امیرحسین اگه بدونی چه حالی شدم با این نوشته...............دلم توضیح بیشتر میخواد انگار یکی زد تو گوشک اصلن.

    ReplyDelete
  7. همه اینا رو بی خیال متکی رو بچسب!

    ReplyDelete
  8. دختر اردیبهشتJuly 6, 2010 at 11:26 AM

    زن،اعجازِ نقاب ها...

    ReplyDelete
  9. عفریته هم بالاخره برای خودش موجودی است شاید به دلفریبی بقیه نباشد اما بالاخره زبانی دارد. زبانش را پیدا کن

    ReplyDelete
  10. سلام

    مدتی weblog  مورچه سرگردان  نمایش داده نمی شه

    شما از آدرس جدیدش خبر دارید؟

    فرزانه

    ReplyDelete
  11. کلمات چه آشنا و درس دهنده اند حتی اگه زن باشم

    ReplyDelete
  12. از کجا می دونی که زنه؟

    ReplyDelete
  13. آقا شما ابعاد زنانه ی روحتان زیاد شده است. مواظب باشید تو را بخدا

    ReplyDelete
  14. قبلاً میامدم اینجا حس همون لحظه ام رو پیدا میکردم اما نمیدونم چرا این یکی رو نمیفهمم یعنی حس نکردم. غریب برام این یکی، کاش باز تر توصیفش میکردید

    ReplyDelete
  15. سلام، 5 تا " عما یجیب " بخوان، عفریته میره!

    ReplyDelete
  16. سارا سراییJuly 10, 2010 at 3:10 PM

    زن درونت را می بوسم شاید آرام شود اشکال شرعی که ندارد!

    ReplyDelete
  17. نقاب را از باورت دور کن تا اویی شود که به سیاهچال نکشاند تو را...
    اصلن این نقاب را از چهره ی خودت بردار ، ببین آنچه باید ببینی ، حتا اگر در حقیقت همان عفریته باشد که سالها می پنداشتی نقاب ِ عفریته دارد.
    لمس شدنی باشیم و واقعی ، راست بگوییم حتا اگر زشت به نظر برسیم.


    بسیار زیبا بود
    روحتان سپید

    ReplyDelete
  18. کیمیاگری در پی کیمیاJuly 14, 2010 at 4:15 AM

    امان ازین زنه ماسک زنه پیرزنه جوان زن تا میتونی با چوب پنبه اون رو بزن

    ReplyDelete