Friday, July 30, 2010

تحمل تاریکی

از آن شب‌های خیلی بد است که آدم مدام با خودش زیر لب زمزمه می‌کند خدایا به خیر بگذران...حسم؟ حسم مثل آدم بی‌دفاعی است که اسیر شده، به زانو نشاندنش روی زمین، لوله سرد اسلحه را گذاشته‌اند پشت گردنش و همین طور منتظر آن شلیک نهایی است، منتظر تاریکی.

6 comments:

  1. الان فردای اون شبه.امیدوارم به خیر گذشته باشه.

    ReplyDelete
  2. من امشب دارم می لرزم. می لرزم و منتظر یه خبرم که تموم احساسات خوبم رو ببلعه. ولی دلم می خوام اون خبر هر چقدرم که بده زودتر بیاد و برسه و راحتم کنه ...

    ReplyDelete
  3. انگار رسما داری دعوا راه میاندازی
    دوست ندارن؟ خوب بهتر
    دروغ میگن ؟ خوب تو نگو
    صادق نیسن؟ خوب به تو چه
    دوست نادانند؟ خوب بیگناهن که
    اصلا بابا چرا بیخیال نمشی و از اون تفسیر های خبری- اجتماعی نمی نویسی؟

    ReplyDelete
  4. عزیزجان
    زرتشت میگه:

            راه یکی است                و آن راستی است

    ReplyDelete
  5. به‌خیر گذشت ان‌شاالله؟

    ReplyDelete
  6. خدایا امشبو به خیر بگذران...و این امشب برای هر شب تکرار شد...

    ReplyDelete