Thursday, July 15, 2010

ترجمه‌ی تنهایی

در این سال‌ها که درباره‌ی سینما می‌نویسم فقط درباره‌ی فیلم‌هایی نوشته‌ام که دوست‌شان داشته ام. فیلم‌هایی که مرا به خود راه داده اند و به‌شان راهی پیدا کرده ام...هر بار که از فیلمی نوشته‌ام برایم مثل این بوده که با شعف پیش دوستی اعتراف می‌کنی که به کسی دل بسته‌ای. متن های این کتاب هم گاهی مخاطبی از پیش معلوم داشته‌اند، یعنی اصلن نوشته شده اند تا کسی بخواند یا به این امید نوشته شده تا کسی خاص بخواندشان، از فرط شعف... صفی یزدانیان-ترجمه‌ی تنهایی-انتشارات منظومه خرد



رضا براهنی شعری دارد در سوگ خسرو گلسرخی«جهان ما به دو چیز زنده است: اولی شاعر، دومی شاعر...» می خواهم بگویم به گمانم جهان ما به عاشقان زنده است یعنی خورشید هر روز صبح در این پهنه به افتخار آدم هایی مانند صفی یزدانیان طلوع می کند که زندگی را این طور عاشقانه می‌بینند، آدم‌هایی دیگرند، روح‌شان بلند پرواز تر از روزمرگی است و به درستی می دانند بهترین چیز رسیدن به نگاهی‌است که از حادثه عشق تر است...

1 comment:

  1. می دانستم حادثه را می دانی!
    و چه لذتی دارد آنگاه که تو از فرط شعف می اندیشی که نوشته ات را اویی که می خواهی ، می خواند...
    و شوقیست وصف ناپذیر آن هنگام که انعکاس حست را از او می گیری ...
    کاش بدانیم عشق تنها یک واژه نیست که بتوان هر لحظه و برای هرکس بر زبان راند ، عشق راستین را وقتی راستین هستی خواهی دانست ، آنگاه که همه صداقتی ، با او به قیمت ترک کردنت ، و با خودت به قیمت گذشت و بخشش...
    عاشق باشید و راستین هماره...

    ReplyDelete