Saturday, November 19, 2005

اسطوره قابيل عاشق

ميگويند وقتی کژدم ميان آتش محصور ميشود،به خود نيش ميزند و خودکشی ميکند.قابيل عاشق هم اگر عاشق باشد چنين ميکند،پس به نام خداوند قابيل...


ملودی شهر بارانی حکايت قابيلی است عاشق و حتی بسيار عاشق.آنقدر شيفته که ترجيح ميدهد سنگ را به جای هابيل بر سر خود بکوبد تا هم حريم حرمت عشقش لکه دار نشود و هم جان برادر را نستاند.ديدن تئاتر ملودی شهر بارانی نوشته اکبر رادی و به کارگردانی هادی مرزبان رو به همتون توصيه ميکنم...روايت گيلانی عشق دايره وار،عشقی که عاشق درش گم ميشود و آنچه در انتها ميماند خود عشق است.


پی نوشت يک:سعيد جان!ديدنش برای همه مستحب است و برای تو واجب.روايت از دل گيلانيست که ميدانم دوستش داری 


پی نوشت ۲: من نميفهمم چطور ميشه درحق يه ادمی که حتی تا حالا نديديش اين همه بدی کرد و مزخرف گفت.سرکار خانم کاف:محض اطلاعتون من در دهه بيست به هيبت اصغر قاتل به کلی بچه تجاوز کردم،حاتم گرگی،خفاش شب،شعبون استخونی،بيجه و غيره -به خصوص و غيره -هم خودمم ولی حتی يک روز تو عمرم توده ای نبودم.يه ذره به اين مزخرفاتی که ميگی فکر کن...فهميدن چراييش واقعا مغزم رو به کار گرفته.خوشحال باش ادم مهمی شدی انقدر مهم که برات يه پست اختصاصی تو در پوستين خلق نوشتم.


پی نوشت سه: آناهيتای خيلی عزيز!تولدت هزار هزار بار مبارک.اميدوارم سال آينده تولدت رو همون جوری که دوست داری تو اتاق محبوبت و بين ادمايی که دوستشون داری برگزار کنی.دلت خوش!

35 comments:

  1. محمد جواد شکریNovember 19, 2005 at 5:09 AM

    سلام...خوبی امير جان......تئاتر که نميشه..اينجا نيست..............مگه قابيل عاشق بود؟؟؟؟

    ReplyDelete
  2. من قضيه اين خانومي كه ميگي رو اصلا متوجه نشدم. هر چي هست لابد اونقدر مهم بوده كه هم يك پست بهش اختصاص دادين هم اينكه كلي خشم شما رو بر انگيخته. اما از اين بيشتر ديگه انرژي صرفش نكنين كه قطعا ارزش نداره.

    ReplyDelete
  3. الان سلام ...

    ReplyDelete
  4. ببين بازم سلام . من که نفهميدم قضيه چيه . مسنجر فلان فلان شده ام هم وا نشد . بگو اين سرخکت کجا برات پيام گذاشته دست کم بدونم چی نوشته بعد نظر بدم ... ايضا ما بدون محاکمه چشم در نمياريم (: فعلا داداشم . زّت زياد !

    ReplyDelete
  5. مثل اين سامورايی ها که شکست می خورن ؟!

    ReplyDelete
  6. ممنون داداش.بايد برم ببينمش.مفتی اعظم گفته ديگه...فدات شم داداش.

    ReplyDelete
  7. اگه این مدلیهاست که شما جون بخواه ..... اااای نفس کش !!!

    ReplyDelete
  8. راستش اول که گفتی فکر کردم یه بدبختی اومده برات یه کامنتی گذاشته شما هم که زودخشم (; بالا و پایینش رو جمع فرمودی . اما اگه اینجوریاست چشمم در میاریم . فقط جون نگاه زیادتر از حد ارزش شخص و ماجرا خون خودت رو کثیف نکن .

    ReplyDelete
  9. سلام امیر جان من که از دیدن تاتر ه محرومم اما عجیب ه چقدر نظرها متفاوته. دانیال تو وبلاگش گفته از این تاتر کلی بدش اومده!!  راستی این رسم آدم خوباس! هر کی بهشون بیراه بگه واسش پست بزنن؟ اما اگر قیمتش اینم باشه بازم من یکی هرگز بهت بد نمگم آخه دروغگو که نیستم، تو به این خوبی. خوش باشی  

    ReplyDelete
  10. من سينمارو به زور وقت ميکنم متاسفانه!

    ReplyDelete
  11. توده ای !!!!!!!!!!!!!!! عجــــب آدمايی(!) ، کجای شما توده ايه ؟!!!!!

    ReplyDelete
  12. سلام امير ؛ اول رفتم وبلاگ در پوستين خلقت ؛ فکر کردم اين خانم کاف ساخته و پرداخته ذهنت می باشد . نگو پس طرف يک جورايی واقعيه.

    ReplyDelete
  13. ان نمايش هم بايد ديدنی باشد با اين تعريف و تمجيد های تو .................دلم را بردی.

    ReplyDelete
  14. از هادی مرزبان و قر و قنبیل های فرزانه کابلی زياد خوشم نمياد. ولی حالا که شما پيشنهاد دادی يه فکری به حالش می کنم!
    چته بچه جون؟ جوش آوردی؟!!!!!

    ReplyDelete
  15. هزارو یک روزنهNovember 19, 2005 at 7:59 AM

    پس من گول يه توده ايو خوردم!/آبروی همه همشهريهامو بردم که!

    ReplyDelete
  16. خود کشی ممنوع

    ReplyDelete
  17. سلام امير جان .آخه معلوم هست تو کجايی پسر ببين يه يادی از دوستت کردی . من که دارم از غصه و دربدری می ميرم. رفتم تاتر شهر ولی آنقدر خراب بودم که اصلا حال تاتر ديدن را نداشتم .برای يک سايت ادبی هم قول داده بودم که بنويسم ولی بی خيالش شد. خيلی اين روزا خرابم ...خراب../ جاری باشيد امير عزيز.من با يک شعر به روز شدم.

    ReplyDelete
  18. البته من روز اول که تو را ديدم يه توده ريگ تو کفشت بود. منم حدس می زدم که توده ای باشی. اما رفتم مراجعه کردم به تاريخ ديدم از سال ۱۳۲۹ توده ای ها ممنوع هستن.راستی وقتی مادر حامله ای بميره . جنين هم می ميره نه؟ حالا خانوم کاف لطفا مادر رو اتحاد جماهير شوروی و جنين رو توده ای بود.

    ReplyDelete
  19. امير ولش کن. يه ضرب المثل بورکینافاسویی هست که تو سواحل اندونزی کاربرد داره می گه: <مه نور فشاند و سگ عو عو کند>.بزار حرفشو بزنه....مخلصيم ۱۰۰۰ تا

    ReplyDelete
  20. تئاتر رو که اهلش نيستم ! پی نوشت ۱ و ۲ رو بيخيال و سومی مبارکه .... از همه مهمتر بازی رئال و بارسلون يادت نره . ساعت ۱۰.۳۰ امشب !

    ReplyDelete
  21. امير جان ما چی کار کنيم که ديدنش برای ما هم واجب بشه؟

    ReplyDelete
  22. پ.ن شمارهء دو را راست گفتی واقعن؟!!؟؟!

    ReplyDelete
  23. و من در ميان ابر ها رو به شما پيشنهاد ميکنم...

    ReplyDelete
  24. سلام امير٬ ممنون از لطفت. برقرار باشی.

    ReplyDelete
  25. سلام . خوبی عاشق ؟ بارسا رو حال کردی خداييش . حالا هی برو طرفداری اين تيمهای در پيتی کن .

    ReplyDelete
  26. نگاه حرف خوبی زده...برای هرکس به اندازه ی ارزش شخصيتش بايد حرص بخوريم!

    ReplyDelete
  27. سلام...اينجا انگار دعوا شده قضيه چيه؟؟؟؟ممنون بهم سر زدی امير آقا دلم برات تنگ شده بود.....بايد نوشته های قبليت و بخونم ببينم چی شده بوده

    ReplyDelete
  28. سلام...اينجا انگار دعوا شده قضيه چيه؟؟؟؟ممنون بهم سر زدی امير آقا دلم برات تنگ شده بود.....بايد نوشته های قبليت و بخونم ببينم چی شده بوده

    ReplyDelete
  29. می دونی امير . خودمونيم . از ادمی که تو يه شهر کوچيک بزرگ شده بعيده از ديدن اينجور ادما تعجب کنه . من واسه همينا از ولايت عزيزم بريده ام و ايضا از دانشگاهم و ايضا از کشورم و ايضا از نژادم ...

    ReplyDelete
  30. شما هم سخت نگير . قضيه ماه و ابره . اگه ماهه منم که پشت ابر نمی مونم (:

    ReplyDelete
  31. از همه اين حرفا که بگذريم بازيه رونالدينيو روحو جلا ميده!! جوری که تماشاگرای احمق رئال هم مجبور ميشن دس بزنن براش ..

    ReplyDelete
  32. خوشم اومد که انقدر متفاوت به نظرمون اومد اين آقا از اينجاست که به يه نگاه می گن زنانه به يه نگاه می گن مردونه. ولی از اون تيکه که سنگ رو تو سر خودش کوبيد قابيل عاشق خيلی خوشم اومد...

    ReplyDelete
  33. سلام امير......آقا عصبانی نشو ..´khatar nak mishi
    ....rasti ghalandaro nemikhay!!!dige kheyli kam hosele shode....khosh bashi!yoohoo

    ReplyDelete
  34. ممنون امر جون از اينهمه لطفت...من اخرش عادت نکردم به زدن اين دکمه ها

    ReplyDelete
  35. اول که نمی دونم چی شد که وبلاگ من را غریق رحمت فرمودين .سرکار خانم کاف رو هم نمي شناسم پس بهتره پابرهنه نپرم وسط دعوا.از رضا زاده هم خوشم نمی ياد راستش از پيروزی در ورزش هيچ گونه حس ناسيوناليستي را در من تحريک نميشه.اگه اين کار رضا زاده مجازه پس بايد فردا عکس بوش و پاپ بنديک و ملکه اليزابت بره رو سکو .ورزش را پالوده از سياست مي خواهم.لينک پی نوشت ۲ فيلتره .تشکر از دولت فخيمه که اين همه نگران جريحه دار شدن اعصاب منه.

    ReplyDelete