ميگويند وقتی کژدم ميان آتش محصور ميشود،به خود نيش ميزند و خودکشی ميکند.قابيل عاشق هم اگر عاشق باشد چنين ميکند،پس به نام خداوند قابيل...
ملودی شهر بارانی حکايت قابيلی است عاشق و حتی بسيار عاشق.آنقدر شيفته که ترجيح ميدهد سنگ را به جای هابيل بر سر خود بکوبد تا هم حريم حرمت عشقش لکه دار نشود و هم جان برادر را نستاند.ديدن تئاتر ملودی شهر بارانی نوشته اکبر رادی و به کارگردانی هادی مرزبان رو به همتون توصيه ميکنم...روايت گيلانی عشق دايره وار،عشقی که عاشق درش گم ميشود و آنچه در انتها ميماند خود عشق است.
پی نوشت يک:سعيد جان!ديدنش برای همه مستحب است و برای تو واجب.روايت از دل گيلانيست که ميدانم دوستش داری
پی نوشت ۲: من نميفهمم چطور ميشه درحق يه ادمی که حتی تا حالا نديديش اين همه بدی کرد و مزخرف گفت.سرکار خانم کاف:محض اطلاعتون من در دهه بيست به هيبت اصغر قاتل به کلی بچه تجاوز کردم،حاتم گرگی،خفاش شب،شعبون استخونی،بيجه و غيره -به خصوص و غيره -هم خودمم ولی حتی يک روز تو عمرم توده ای نبودم.يه ذره به اين مزخرفاتی که ميگی فکر کن...فهميدن چراييش واقعا مغزم رو به کار گرفته.خوشحال باش ادم مهمی شدی انقدر مهم که برات يه پست اختصاصی تو در پوستين خلق نوشتم.
پی نوشت سه: آناهيتای خيلی عزيز!تولدت هزار هزار بار مبارک.اميدوارم سال آينده تولدت رو همون جوری که دوست داری تو اتاق محبوبت و بين ادمايی که دوستشون داری برگزار کنی.دلت خوش!
سلام...خوبی امير جان......تئاتر که نميشه..اينجا نيست..............مگه قابيل عاشق بود؟؟؟؟
ReplyDeleteمن قضيه اين خانومي كه ميگي رو اصلا متوجه نشدم. هر چي هست لابد اونقدر مهم بوده كه هم يك پست بهش اختصاص دادين هم اينكه كلي خشم شما رو بر انگيخته. اما از اين بيشتر ديگه انرژي صرفش نكنين كه قطعا ارزش نداره.
ReplyDeleteالان سلام ...
ReplyDeleteببين بازم سلام . من که نفهميدم قضيه چيه . مسنجر فلان فلان شده ام هم وا نشد . بگو اين سرخکت کجا برات پيام گذاشته دست کم بدونم چی نوشته بعد نظر بدم ... ايضا ما بدون محاکمه چشم در نمياريم (: فعلا داداشم . زّت زياد !
ReplyDeleteمثل اين سامورايی ها که شکست می خورن ؟!
ReplyDeleteممنون داداش.بايد برم ببينمش.مفتی اعظم گفته ديگه...فدات شم داداش.
ReplyDeleteاگه این مدلیهاست که شما جون بخواه ..... اااای نفس کش !!!
ReplyDeleteراستش اول که گفتی فکر کردم یه بدبختی اومده برات یه کامنتی گذاشته شما هم که زودخشم (; بالا و پایینش رو جمع فرمودی . اما اگه اینجوریاست چشمم در میاریم . فقط جون نگاه زیادتر از حد ارزش شخص و ماجرا خون خودت رو کثیف نکن .
ReplyDeleteسلام امیر جان من که از دیدن تاتر ه محرومم اما عجیب ه چقدر نظرها متفاوته. دانیال تو وبلاگش گفته از این تاتر کلی بدش اومده!! راستی این رسم آدم خوباس! هر کی بهشون بیراه بگه واسش پست بزنن؟ اما اگر قیمتش اینم باشه بازم من یکی هرگز بهت بد نمگم آخه دروغگو که نیستم، تو به این خوبی. خوش باشی
ReplyDeleteمن سينمارو به زور وقت ميکنم متاسفانه!
ReplyDeleteتوده ای !!!!!!!!!!!!!!! عجــــب آدمايی(!) ، کجای شما توده ايه ؟!!!!!
ReplyDeleteسلام امير ؛ اول رفتم وبلاگ در پوستين خلقت ؛ فکر کردم اين خانم کاف ساخته و پرداخته ذهنت می باشد . نگو پس طرف يک جورايی واقعيه.
ReplyDeleteان نمايش هم بايد ديدنی باشد با اين تعريف و تمجيد های تو .................دلم را بردی.
ReplyDeleteاز هادی مرزبان و قر و قنبیل های فرزانه کابلی زياد خوشم نمياد. ولی حالا که شما پيشنهاد دادی يه فکری به حالش می کنم!
ReplyDeleteچته بچه جون؟ جوش آوردی؟!!!!!
پس من گول يه توده ايو خوردم!/آبروی همه همشهريهامو بردم که!
ReplyDeleteخود کشی ممنوع
ReplyDeleteسلام امير جان .آخه معلوم هست تو کجايی پسر ببين يه يادی از دوستت کردی . من که دارم از غصه و دربدری می ميرم. رفتم تاتر شهر ولی آنقدر خراب بودم که اصلا حال تاتر ديدن را نداشتم .برای يک سايت ادبی هم قول داده بودم که بنويسم ولی بی خيالش شد. خيلی اين روزا خرابم ...خراب../ جاری باشيد امير عزيز.من با يک شعر به روز شدم.
ReplyDeleteالبته من روز اول که تو را ديدم يه توده ريگ تو کفشت بود. منم حدس می زدم که توده ای باشی. اما رفتم مراجعه کردم به تاريخ ديدم از سال ۱۳۲۹ توده ای ها ممنوع هستن.راستی وقتی مادر حامله ای بميره . جنين هم می ميره نه؟ حالا خانوم کاف لطفا مادر رو اتحاد جماهير شوروی و جنين رو توده ای بود.
ReplyDeleteامير ولش کن. يه ضرب المثل بورکینافاسویی هست که تو سواحل اندونزی کاربرد داره می گه: <مه نور فشاند و سگ عو عو کند>.بزار حرفشو بزنه....مخلصيم ۱۰۰۰ تا
ReplyDeleteتئاتر رو که اهلش نيستم ! پی نوشت ۱ و ۲ رو بيخيال و سومی مبارکه .... از همه مهمتر بازی رئال و بارسلون يادت نره . ساعت ۱۰.۳۰ امشب !
ReplyDeleteامير جان ما چی کار کنيم که ديدنش برای ما هم واجب بشه؟
ReplyDeleteپ.ن شمارهء دو را راست گفتی واقعن؟!!؟؟!
ReplyDeleteو من در ميان ابر ها رو به شما پيشنهاد ميکنم...
ReplyDeleteسلام امير٬ ممنون از لطفت. برقرار باشی.
ReplyDeleteسلام . خوبی عاشق ؟ بارسا رو حال کردی خداييش . حالا هی برو طرفداری اين تيمهای در پيتی کن .
ReplyDeleteنگاه حرف خوبی زده...برای هرکس به اندازه ی ارزش شخصيتش بايد حرص بخوريم!
ReplyDeleteسلام...اينجا انگار دعوا شده قضيه چيه؟؟؟؟ممنون بهم سر زدی امير آقا دلم برات تنگ شده بود.....بايد نوشته های قبليت و بخونم ببينم چی شده بوده
ReplyDeleteسلام...اينجا انگار دعوا شده قضيه چيه؟؟؟؟ممنون بهم سر زدی امير آقا دلم برات تنگ شده بود.....بايد نوشته های قبليت و بخونم ببينم چی شده بوده
ReplyDeleteمی دونی امير . خودمونيم . از ادمی که تو يه شهر کوچيک بزرگ شده بعيده از ديدن اينجور ادما تعجب کنه . من واسه همينا از ولايت عزيزم بريده ام و ايضا از دانشگاهم و ايضا از کشورم و ايضا از نژادم ...
ReplyDeleteشما هم سخت نگير . قضيه ماه و ابره . اگه ماهه منم که پشت ابر نمی مونم (:
ReplyDeleteاز همه اين حرفا که بگذريم بازيه رونالدينيو روحو جلا ميده!! جوری که تماشاگرای احمق رئال هم مجبور ميشن دس بزنن براش ..
ReplyDeleteخوشم اومد که انقدر متفاوت به نظرمون اومد اين آقا از اينجاست که به يه نگاه می گن زنانه به يه نگاه می گن مردونه. ولی از اون تيکه که سنگ رو تو سر خودش کوبيد قابيل عاشق خيلی خوشم اومد...
ReplyDeleteسلام امير......آقا عصبانی نشو ..´khatar nak mishi
ReplyDelete....rasti ghalandaro nemikhay!!!dige kheyli kam hosele shode....khosh bashi!yoohoo
ممنون امر جون از اينهمه لطفت...من اخرش عادت نکردم به زدن اين دکمه ها
ReplyDeleteاول که نمی دونم چی شد که وبلاگ من را غریق رحمت فرمودين .سرکار خانم کاف رو هم نمي شناسم پس بهتره پابرهنه نپرم وسط دعوا.از رضا زاده هم خوشم نمی ياد راستش از پيروزی در ورزش هيچ گونه حس ناسيوناليستي را در من تحريک نميشه.اگه اين کار رضا زاده مجازه پس بايد فردا عکس بوش و پاپ بنديک و ملکه اليزابت بره رو سکو .ورزش را پالوده از سياست مي خواهم.لينک پی نوشت ۲ فيلتره .تشکر از دولت فخيمه که اين همه نگران جريحه دار شدن اعصاب منه.
ReplyDelete