Saturday, October 20, 2007

نشانه ها

تصمیم سختی گرفتم برای انجام کاری.یک جور پذیرش شکست که باید برای جلوگیری از ضرر بیشتر حتمن انجام میشد.۴شنبه صبح ساعت موبایل و ساعت شماطه دار را باهم ست کردم که کمی زود تر بیدار شوم بروم برای انجامش اما در مقابل نیم ساعت هم دیر تر از همیشه بیدار شدم.امروز صبح به موقع بیدار شدم ولی همه زندگی را گشتم کارت ملی ام پیدا نشد که نشد-شماره ملی برای این مهم الزامیست-به دلم افتاد شاید نباید فعلن این کار را بکنم هر چند هیچ دلیل عقلی برای اثباتش ندارم و از آنجایی که من تقریبن عقل مدار نیستم،دستم را گذاشتم توی جیبم و سوت زنان بی خیال ماجرا شدم.فکر کردم حداقل سود ماجرا این است که میتوانم بفهمم در آینده این قبیل نشانه ها را چقدر میشود جدی گرفت

پی نوشت:خیالاتی و خرافاتی شدم آیا؟

8 comments:

  1. آره

    هم خيالاتی هم خرافاتی

    ReplyDelete
  2. خودم که وقتی اينطوری ميشم از خودم خوشم نمياد مثلا وقتايی که می گم اين اينطوری شد يعنی حتما من نبايد فلان کار و بکنم

    ولی وقتی بی خيالش ميشم انقد خوش می گذره

    ReplyDelete
  3. نه عزيزم دنبال بهونه ميگشتی که اونم رسيد :)

    ReplyDelete
  4. پيدا شدن مجدد اين فروشگاه تک زنگ هم شايد يک نشانه ديگر باشد! بهش فکر کن

    ReplyDelete
  5. عاطفه(احلام)October 20, 2007 at 4:25 AM

    تست تیپولوژی ناهيد را که دادم شهودم ۱۷ بود و حواس پنجگانه ام ۳ اين يعنی يه کم فاجعه(به خاطر این که از حواسم استفاده نمی کنم) يه کم شبه مجیشن که خیلی می تونم پیشگویی کنم و به حس ۶ ام اعتماد! اما باور کن اغلب نشانه ها رو که می بینم ، برای اینکه خرافاتی نباشم خودمو به کوری و خری می زنم و بعد می بینم ای داد بیداد چه نشانه هایی را ندید گرفتم!

    نه خرافاتی نشدی عزیز حتما حکمتی داره

    ReplyDelete
  6. کارهای مهم و اساسی رو به خاطر اين چيزها عقب ننداز ، مگه مهم و اساسی نيست ؟ پس شک چرا ؟

    ReplyDelete
  7. البته این که آدم این نشانه‌ها رو تا چه حد جدی بگیره و بفهمه که کدومشون رو باید دریابه، خیلی پیچیدست و منم که کلی روش فکر کردم نفهمیدم آخر باهاشون چی کار کنم!

    ReplyDelete
  8. منم خيلی مواقع اينطوری هستم.

    ReplyDelete