Sunday, November 9, 2008

زنانگی-مردانگی

نویسنده کتاب زن بودن،خانم دکتر تونی گرانت بر مبنای دانش روانشناسی مکتب یونگ و تجارب کاری خود بر این باور است که زنان باید از زره آمازونی ناشی از جبر زمانه مدرن و تاثیرات جنبش فمنیسم رهایی یافته ، برای کشف زنانگی خود به احیای ارزش های سنتی زنانه(پذیرش،صمیمیت،الهام بخشی و ...)رو بیاورند.نسخه خانم گرانت در واقع برای جامعه ای مانند آمریکا پیچیده شده که زنان سال هاست در همه عرصه های اجتماعی حضور دارند و شاید برای ایران همچنان در حال گذار از سنت به مدرنیته شمول عام نداشته باشد اما قطعن موارد بسیاری در همین جامعه ایرانی می توان یافت که مخاطب نظریه پردازی ایشانند.


بر مبنای نظریه تونی گرانت،فمنیسم نسلی از زنان جنگجو و مردان نرم خو پدید می آورد که پاسخگوی هم نیستند.او به زنان آمازونی-زنانی که وارد عرصه های کار و تحصیل شده، به دستاورد های بارز مادی رسیده اند- توصیه می کند در کنار بازگشت به زنانگی کامل یعنی پذیرش جنبه های مادر،معشوق و مادونا(الهام بخش صبور) توامان با بخش جنگجوی آمازون خود،در انتخاب مرد زندگی خود دقت کنند تا با مردی واقعی و نه مرد نابالغ نرم خوی متعارف این دوران شریک جنبه های فوق گردند.مرد واقعی از نظر تونی گرانت مسوولیت پذیر،متعهد،مقتدر،موفق در کار و تحصیل است یعنی به شدت شبیه تصویر سنتی مرد در ناخوداگاه زنانه.به تعبیر دیگر دکتر گرانت زنان و مردان را تشویق به حرکت به سوی نقش های سنتی خود برای یافتن آرامش گم شده می کند و من با این قسمت ماجرا مشکل دارم


به باور من بر اثر آزمون و خطاهای نیم قرن اخیر نسلی از زنان و مردان در حال شکل گیری هستند که متعادل تر از پیشینیان خودند.زنانی که انفعال خانه نشینی سنتی را بدل به فعالیت محض اجتماعی کردند و حالا در پی زنانگی گم شده شان دارند به تعادلی بین جنبه های زنانه و مردانه شان وجودشان می رسند.در کنار این مردانی را می بینیم که از خدایگان قهر با عواطف و نماد های اقتدار به نوجوان هایی ابدی و سست بدل شده و اکنون در حال بازیابی مردانگی جدیدند.این زن و مرد جدید واجد تعریف نوینی از هویت خود و به همین دلیل نیازمند شکل جدیدی از روابطند.بعید می دانم توصیه صرف برای رجوع به نقش های سنتی،بیشتر از یک مسکن عمل کند.تقدیس گذشته و نوستالژی دوران پیشین هر چند به نظر خوشایند است اما در عمل به یک بمب ساعتی بدل خواهد شد.ما نیازمند تعریف جدید از زنانگی و مردانگی،از نقش ها و توقعاتیم.ما آدم های دوران گذار نمی توانیم برای این تعاریف چشم انتظار جامعه بمانیم و مدام هزینه بدهیم.بهترین راه حل شاید رسیدن به نوعی تعریف شخصی میان هر کدام ما با شریک عاطفی مان ، تا رسیدن به یک سطح ثابت دارای شمول عام در جامعه باشد...برای این کار فردا دیر است همین روز باید شتافت!


پی نوشت:طاقت آوردید تا اینجای نوشته؟برای رفع خستگی بروید و این ترانه معرکه رضا قاری زاده را بخوانید و بعد مثل من حسرت بخورید که چرا این شازده ترانه سرایی را جدی نمی گیرد

8 comments:

  1. کامل بودن نسبیه امیر نه؟در هر کشور ,هر فرهنگ, هر خانواده تعریف هاش متفاوت میشه

    ReplyDelete
  2.   ما مشکلمان اینست که خیلی از این اشکالات را میدانیم و بهش رسیدیم اما در عمل قاصریم و همان که نباید میکنیم ... چه کنیم که آنچه به باورمان نزدیک است عمل کنیم؟

    ReplyDelete
  3.   بعضی موقع زرنگی زیاد مشکل ساز می شود . همان چیزی که برخی از پدر و مادر ها توی مغز بچه در واقع میتپانند که : چنین کن و چنان باش و سرت کلاه نرود و ... اما در عمل نمیدانند که بعضی موقع لازم است که زرنگ نباشیم . این را از کی یاد بگیریم  ؟ !

    ReplyDelete
  4. "مرد واقعی از نظر تونی گرانت مسوولیت پذیر،متعهد،مقتدر،موفق در کار و تحصیل است یعنی به شدت شبیه تصویر سنتی مرد در ناخوداگاه زنانه"

    اما مرد سنتی که این نیست.مرد سنتی متعصب است  و احساس و افکار برتری جویانه دارد که همینها گاهی باعث خشونت رفتاری و کلامی او می شود.
    و چه تناقضی بین مرد نرم خو با مرد مسئول و موفق هست؟
    اصلا نرم خو را چه معنا می کنیم؟
    اگر متضاد با تندخو باشد(يعنب مردي كه تندي نمي كند)  به نظر می رسد تضادی با موفقیت و تعهد و... ندارد.
    مرد مدرن كم كم يادگرفته احساس برتري نسبت به زن نداشته باشد و او را به عنوان يك انسان برابر با خود بپذيردو تفاوتهاي زن و مرد راهم ببيند.

    ReplyDelete
  5. زن مدرن هم زنی نیست که فطرت زنانه ی خود را کنار می زند و نفی می کند.بلکه زنی است که با آگاهی به انسان بودن خود و رشد توانایی هایش، وابستگی درونی به مرد را رها کرده و با استقلال تصمیم می گیرد درس بخواند ، کار کند، عاشق شود، ازدواج کند و مادر بشود يا نه.
    برخلاف زن سنتي كه  هركدام از اين گزينه ها را يا به خاطر فرمانبرداري از شوهر انجام مي داده است يا به خاطر تصوير غلط و ضعيفي كه از زن  و وظايفش در ذهنش پرورانده بودند .
    مادر شدن ،ازدواج کردن و ابراز لطافتهای زنانه به سنتی بودن ربطی ندارد.چرا عمیق تر نبینیم؟اساسی ترین تفات زن مدرن با سنتی آیا در مادر شدن است؟یا در کار کردن؟یا تحصیل؟
    اگر چنين است كه زنهاي عشاير با آن همه كار سخت بايد خيلي مدرن باشند(درحالي كه  يكي از نمونه هاي زنان سنتي هستند.)
    به نظر می رسد این تفاوت اساسی در درون زن مدرن اتفاق افتاده.که به نوعی خودباوری و استقلال و آزادانه تصمیم گرفتن رسیده است.

    ReplyDelete
  6. گرچه شاید هم به نوع تعریف ها از لغات بر می گردد.
    معناي نرم خو، مدرن، سنتي...
    گرچه شايد هم همانطور كه گفتيد چون ما در مرحله ي گذار هستيم بنابراين هنوز تصوير زن سنتي و مرد سنتي مان  كاملا با نمونه ي مدرن جابه جا نشده.
    مردها هم وقتي مقابل زن هاي قدرتمندتر از باور پيشينشان قرار گرفتند پذيرفته اند اين مسير گذار درست است اما از درون دچار كمبود اعتماد به نفس شدند و اين به نظر مي رسد روي  رابطه شان با يك زن تاثير گذاشته و باعث شده ضيف جلوه كنند.(فكر مي كنم همان چيزي كه شما از آن به مرد نرم خو تعبير كرديد)
    و زنان هم كمكم دارند باور مي كنند به استقلال رسيده اند و قدم اول براي اثبات خودشان را نفي كامل گذشته شان مي دانند.
    مثل فنري كه براي قرنها فشرده شده باقي مانده بود و حالا كه رها شده بايد اول به جلو پرت شود بعد به نقطه ي تعادل برسد.

    ReplyDelete
  7. با نظرات مینا خیلی موافقم

    ReplyDelete