Saturday, November 26, 2005

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

۱-يه وقتايی مطمئن ميشم که خانه روی آب ساختيم.همسايه محترم طبقه بالای اين حقير در سن سی سالگی  به ضرب  گلوله سارق يه ماشين ديگه جان به جان افرين تسليم کرد.ديشب داشتم با خودم فکر ميکردم حتما ايشونم مينشسته با خودش چه خيال بافی هايی که نميکرده...تف به اين زندگی.حالا هی به خودم دارم ميگم:امير دخلتو ميارم يه بار ديگه برای نکبت نيومده عزاداری کنی و پيشوازش بری...دم رو غنيمته حضرات بلاگر!


۲-من نميفهمم يعنی تو تمام جامعه دانشگاهی کشور اقا امام زمان ،يه ادم پيدا نميشد که بشه رييس دانشگاه تهران؟ حتما بايد يه آخوند رييس دانشگاه ميشد که به هممون ياد اوری ميکردن علومی که ميخونيم بی نفس مسيحای برادران اهل حوزه،بارقه های شيطانی بيش نيست؟خيلی حرص خوردم ازين تحقير جامعه دانشگاهی به يد باکفايت برادر احمدی نژاد و وزرای مربوطه!


پی نوشت ۱:فصل،فصل رفتن بزرگان است.بعد از منوچهر اتشی،مرتضی مميز هم از بين ما رفت.سوگ در پی سوگ...


پی نوشت۲: بانو! ما را تاب عتاب شما نيست...


 

27 comments:

  1. کشتيش ؟ باز حالت خوب نبود کارشو ساختی ؟

    ReplyDelete
  2. آه ...مرتضی مميز!‌ ...... چقدر کاراشو دوست داشتم .....

    ReplyDelete
  3. نتیجه گیریه مورد اول و پی نوشت ۲ رو هستم ...

    ReplyDelete
  4. سلام . خدا رحمتش کنه . ولی خيلی سخته اگه زنو بچه هم داشته باشه . خوار اون سارقم من به تنهايی ..... بشرطی که داداشش زندون باشه وگرنه ديدی اسکول شد يه تيرم زد به ما . حالا بميريم خوبه نزنه يه جه که بشيم سوگليه قزوينيا . بگذريم . راستش اين عميدو من از بچگيم ميشناسم بد برداشت نشه توروقران منظورم زمانيه که مسجد لرزاده پيش نماز بودو خونش همونجا بود و با بابای خدا بيامرزمون هگاهی ميرفتيم پيشش . آخه خير خيکه عمش تو راستيا کمی مخ حساب ميشد . بگذريم ما نفميديم گوز چه ربطی به شقيقه داشت مثل اين حرفای من . آره ديگه مرتضی مميز رفت فردا اصغر بک اسلش ميره دو روزه ديگه ممد اسپيس . خدا همه رو بيامرزه .فدات بشم که تا من غفلت ميکنم تو هوای وبمو داری . البته کمر که کمر نيست ولی خوار بدخواهتو خودم .....

    ReplyDelete
  5. دريغ ....دريغ......با اينکه هميشه سعی می کنم مرگ رو خيلی راحت هضم کنم اما اين خبر رو اصلا نمی تونم....

    ReplyDelete
  6. اول میخواستم بگم یه آدرسی چیزی بده من برم با این بانوی گرامی صحبت کنم بلکه دلش به رحم بیاد و یه نظری به این امیر آقای ما بندازه تا این همه نسوزه !

    ReplyDelete
  7. بعد هم بگم که مثل اینکه رییس قبلی دانشگاه یه مهندس برق بوده با معدل A ( تمام نمرات تحصیل بالای 17 ) !!! عکسش رو دیدی ؟ اگه ندیدی بیا ببین ...

    ReplyDelete
  8. خوب ... اينم اين طوريه ديگه...

    ReplyDelete
  9. برای مرگ اين دو عزيز متاسفم. اون مرد همسايهء بخت برگشته هم.// عرضم به خدمتتون که جريان حرف از مرگ زدن و احتياج به لوسی را که يادتونه؟ ؛) //  خدا را شکر که تا من دانشگاه ميرفتم اين رييس دانشگاهمون نشد. ای معين ... کجايی !! // پی نوشت ۲: گل هميشه خار داره. :)

    ReplyDelete
  10. تسليت می گم...

    ReplyDelete
  11. مرتضی مميز. پدر گرافيک ايران...چقدر حيف...

    ReplyDelete
  12. سلام...دلم واسه نوشته هات تنگ شده بود ... اگه آدما نميمردن اونوقت هم رو ميخوردن....!!!نه؟

    ReplyDelete
  13. سلام. شرمنده ..ما که اينجا تازه وارديم اين بانو رو نميشناسيمش..میشه توضیح بدین قضيش چيه امير خان؟

    ReplyDelete
  14. درسته. دم رو غنيمته. شاید فردا روز دیگری باشد. خير پيش

    ReplyDelete
  15. رئيس چمهور وزير فرهنگ و رئيس بورس رئيس دانشگاه همه چيز در اين ملک گل و بلبل با هم سخت متناسب است.فقط مردمان با يد بر گردند به ۲۵ سال قبل

    ReplyDelete
  16. سلام امير جان از اينکه ياد مرتضی کردی ممنون مرحوم پسر عمويم بود!

    ReplyDelete
  17. اين پست پاييني رو كه مي خوندم در مورد حال خراب شما، با خودم فكر كردم كه يه جمله ي حكيمانه بگم! بعد اومدم ديدم اين بالا خودتون گفتين. لحظات و ساعتها و حتي روزهاي طوفاني واسه هممون هست. مهم اينه كه هميشه اينجور وقتها يادمون باشه كه به قول خودتون واسه نكبت نيومده عزاداري نكنيم.به قول معروف:  carpe diem

    ReplyDelete
  18. چقدر از استاد مميز توی کنکور هنر تست اومده بود.. یادش بخیر چقدر من ناراحتم که ديگه نيست ولی عکس همه ی کاراش روی ميزم هست!چه فايده...

    ReplyDelete
  19. اينجور وقتاست که به خودم ميگم نفس بکش لعنتی . فردا نيای يقه ام رو بگيری که چرا مردم و نفس نکشيدم ...

    ReplyDelete
  20. داشتم به جو جو ميگفتم: سه سال تو دانشکده ی حقوق و علوم سياسی آدم مترجع تر از اين نديديم...با همين عميد زنجانی حقوق بين الملل اسلامی !!! داشتم....به جزو سفسطه هيچی ازش نشنيدم:((((((((

    ReplyDelete
  21. اخ که چه صبری دارند اين قشر فرهنگی وتحصيلکرده و دانشگاهيان که بايد خزعبلات يه مشت ادمی که هيچی نميدونننن هيچی(کاش حداقل تو عمری که در راه يادگيری علوم مذهبی طی کردن موفق ميبودند)  تحمل کنند...
    روحشان شاد...روح همه رفتگان
    پ. ن ۲ خيلی قشنگ با بانو ميگی...از همه چيز...

    ReplyDelete
  22. صورتک خیالیNovember 27, 2005 at 8:17 AM

    امير همينطوری اين پستت رو خوندم کلی خنده ام گرفته نميدونم چرا...شايد ياد قيافه ات افتادم!

    ReplyDelete
  23. تو اين مملکت اخوندا شدن مثه بختک هر جا بری هستن ..اونا ميخوان نشون بدن که چيزی جدا از زندگی ملت نيستن...مثه اين که عزراييل اين روزا خيلی فعال شده

    ReplyDelete
  24. سلامبر امير. شنيدی ميگن اگه چهل شب سطل زباله رو در خونتون بزاری شب چهلم حتما احمدی نژاد رو زيارت ميکنی! استغفرا...

    ReplyDelete
  25. ۱-آره. -۲- آره. پی نوشت يک: آره. /اما پی نوشت دو ...

    ReplyDelete
  26. مملکت گل و بلبل !ببخشيد شما اعتراضی دارين؟مگه شما مال اينجايی که اعتراض داری؟اينجا ارث پدر .... می باشد مگه نمی دونستی!

    ReplyDelete