Thursday, October 18, 2007

گردون۴۱

کتاب هفته:زوربای یونانی،نوشته نیکوس کازانتزاکیس،ترجمه محمد قاضی:کتاب هایی هستند که من اسمشان را گذاشته ام کتابهای مقدس.مثل شازده کوچولو،مثل کیمیاگر و مثل همین زوربای یونانی.کتابهای مقدس درهایی به سوی نور را برای من باز میکنند.وقتی رنجور است روحم شفایش میدهند و وقتی تنها است دلم یاریش میکنند.هر کسی شاید کتابهای مقدس خودش را داشته باشد در زندگیش...زوربای یونانی را نمیشود تعریف کرد باید خواند و بعد سعی کرد که زندگی کرد.ترجمه مرحوم قاضی الان تجدید چاپ نمیشود و ترجمه دیگری از زوربا در بازار است که من از کیفیتش اطلاعی ندارم

شعر هفته:خنده ها چون قصیل خشکیده خش خش مرگ آور دارند/سربازان مست در کوچه های بن بست عربده میکشند/و قحبه ای از قعر شب با صدای بیمارش آوازی ماتمی میخواند/علف های تلخ در مزارع گندیده خواهد رست/و باران های زهر به کاریزهای ویران خواهد ریخت/مرا لحظه ای تنها مگذار/مرا از زره نوازشت رویین تن کن/من به ظلمت گردن نمی نهم/جهان را همه در پیراهن کوچک روشن ات خلاصه کرده ام/و دیگر به جانب آنان/باز /نخواهم گشت(احمد شاملو-باغ آیینه)

فیلم هفته:کابوی نیمه شب:فیلم برنده اسکار بهترین فیلم سال ۱۹۶۹ شد.تنها فیلم درجه ایکس(دارای صحنه های پورنو)که در طول تاریخ اسکار گرفته است.بازی بی نظیری دارد داستین هافمن در این فیلم...عجیب نفس میبرد بعضی صحنه هایش و به یاد میماند برخی لحظاتش.

آهنگ هفته:این آهنگ شکیرا...ریتم عربیش حس غریبی به آن داده

وبلاگ هفته:موسیقی آب گرم:اولین چیزی که توجه ام را به این وبلاگ جلب کرد اسمش بود.همنام کتاب نویسنده محبوبم چارلز بوکوفسکی.بعد که بیشتر خواندمش دیدم خوب مینویسد و مشتر ی شدم

پست هفته:این پست نازلی...معرکه میکند حضرتش در انتقال حس

درنگ هفته:پشتکار نویسنده مهمان:نرگس

وقتی می خواهی از واژه هایی بنویسی که در هجوم روزمرگی ها به کرات به کارشان برده ای به ناگاه می بینی به مدد همین واژه های به فعل در آمده تا اینجای راه آمده ای، آنوقت واژه می شود بخشی از زندگی ات، مرام و مسلک ات، نمی خواهم بگویم از آن داستان قدیمی مورچه با دانه ای در دهان، حتی نمی خواهم بگویم از نابرده رنج گنج...، بگذار بگویم، که در این زمانه که تو باید بروی بی هیچ چشمداشتی به آینده، بی هیچ امیدی به آنچه که در انتها قرار است از جایی دریافت کنی، چقدر رفتن به مدد ایمان ات و و برپایه اعتقاداتت لذتبخش است، که چقدر نا ملایمات و سختی ها را به جان می خری تنها از آنرو که بخودت ایمان داری و گنج تو در این همه سعی و تلاش در انجام امری می شود رضایت درونی ای که با آن در انتها بر قله ها بایستی و با لبخند و غرور به جاده ای که آمده ای بنگری و به خودت

دوستشان دارم های هفته:

کارگردان:جورج لوکاس:اگر جی.آر.تالکین-نویسنده ارباب حلقه ها-در زمانه ما زنده بود و کارگردان میشد شاید فیلمی میساخت مثل همین جنگهای ستاره ای.خلاقیت و شوخ طبعی در لوکاس هست که به شدت جذبم میکند.او کارگردان یکی از محبوب ترین فیلمهای من محسوب میشود:مجموعه معرکه جنگهای ستاره ای

بازیگر:مت دیمون:اگر کسی بازی مسلط او در سری فیلمهای اکشن بورن را دیده باشد شاید باورش نشود که مت دیمون برنده اسکار شده اما نه بخاطر بازیگری که به دلیل نگارش فیلم نامه ویل هانتینگ خوب.اراده و استحکامی در بازیش هست که دوست دارم.سری فیلم های بورن را ببینید تا دریابید چطور میشود به یک پرسوناژ اکشن تلالویی روشنفکرانه داد

نویسنده:ایزابل آلنده:نویسنده ای ماهر از نسل سوم نویسندگان آمریکای لاتین که جهان ادبیات را تحت الشعاع قرارداده اند.مثل مارکز و یا بورخس نابغه نیست اما قصه گوی بسیار ماهریست.پائولایش که به نوعی زندگی نامه خودنوشتش محسوب میشود و خانه اشباحش را بخوانید،اطمینان میدهم که ضرر نمی کنید

و دیگران:شکیرا:الهه هنر،تجسم زنانگی عصر مدرن،تلفیق خون عربی و لاتینی که جوشش محض میشود،حضور همزمان شعر و شور و شرار...

8 comments:

  1. دکتر مجتبی کرباسچیOctober 18, 2007 at 8:13 AM

    سلام

    " صاحبدلان " ایستگاه " شعر واندیشه" است

    و این بار با " داستان درویش و عطار" و اشعاری از عطار نیشابوری بروزم

    منتظر حضور سبزتان هستم

    دکتر مجتبی کرباسچی

    ReplyDelete
  2. ۱۱ هفته ديگه ميشه يک سال! باورت ميشه؟

    ReplyDelete
  3. عجب پست هفته ای بود... بدجوری زير و زبر دلمان را به بازی گرفت...

    ReplyDelete
  4. شکيرا رو پايه ام اسيدی.  اصلا بايد برای خلقت اين آدم دو رکعت نماز شکر خواند هر روز. بامزه اش اين که الان داه کنسرتش در دبی رو نشون می ده.  نرگس جان خيلی خوش گفتی واقعا همين طوره دمت گرم

    ReplyDelete
  5. از زوربا بيشتر از شکيرا خوشم می آد .....

    ReplyDelete
  6. اين خانوم شکيرا هم که ما نفهميديم کمره يا فنره !

    دوس ميدارم رقصشو

    ReplyDelete
  7. اينم چهل و يک .... تا باشه هزار تا بشه ايششششالا

    ReplyDelete
  8. يعنی اينارو نويسنده ميهمان مينويسه ؟

    ReplyDelete