Saturday, December 17, 2005

حکايت آنچه که نوشته نشد

در انتظارتوام/در چنان هوايی بيا/که گريز از تو ممکن نباشد...(اورهان ولی)


وقتی موسيقی بارون شروع ميشه من فکر ميکنم فرشتگان و شياطين آتش بس ميدن.احتمالا فرشته ها دور هم جمع ميشن ودو نفری تانگو يا نوبتی باله، ميرقصن.جبهه مخالف هم احتمالا بطری باکاردی به دست مست و لايعقل شروع ميکنن به رقص کاراييبی...ايناش زياد مهم نيست...مهم همين اتش بس موقته!ما همه از جنگيدن خسته ايم!


پی نوشت۱: اين دوست بلاگر رو دوست دارم،هر چند عقايدمون شبيه هم نيست ولی طرز نوشتنش و طنز بيتفاوتش رو نميشه تحسين نکرد.


پی نوشت ۲: بر قوزک پای خودسانسوری لعنت!!! 


پی نوشت ۳:نوشته رو پابليش کرده بودم و داشتم به ننوشته هام فکر ميکردم که اينو خوندم.شما هم بخونيدش

19 comments:

  1. سلام..خوبی...خودت که چیز خاصی ننوشتی وومیرم تا لینکهاتو بخونم

    ReplyDelete
  2. سلام. خوبی؟بارون قشنگه حالا بی فرشته يا با فرشته

    ReplyDelete
  3. سلام خوبی ؟ چه خبرا؟ چيکارا ميکنی؟ خوش ميگذره ؟ خانواده خوبن که انشالاه؟ از طرف من پسرگلتو ببوس بگو عمو رو نميبينی خوش ميگذره شيطون؟ کارا چطوره راستی؟ اب باريکه مياد هنوز يا نه ؟ هنوز همون خونه قبلی ميشيني؟ بچاها ميگن ماشينتو عوض کردی بی معرفت يه شيرنی ندادی به ما؟ // بابا مرديم همش هروخ زنگ زديم رفتيم رو اين منشی تلفنيت!!! // يا حق!

    ReplyDelete
  4. قطره های بارون ببارين آرومتر/گلهای نارنج داره می شه پر پر

    ReplyDelete
  5. بر قوزک ای ی نوشت ۲ درود که حسابی باهاش موافقم

    ReplyDelete
  6. هر چی باشه حسابی بینی ام کیف کرد از بوی خاک خیس!

    ReplyDelete
  7. بارون که اومد يه سری زد و رفت و برف سفيد که روی کوها مونده. / ميرم يه سری به پی نوشت يک بزنم و بعدش پی نوشت سه.

    ReplyDelete
  8. نه پای رفتم است و نه دست نوشتن... سلام... يا حق!

    ReplyDelete
  9. از خوندن نوشته هات خوشحالم ....

    ReplyDelete
  10. پی نوشت ۳ معرکه بود...اول صبحی کلی از زن بودنم غرق لذت شدم!!!!!!

    ReplyDelete
  11. بارونو دوست دارم هنوز...

    ReplyDelete
  12. پاييز امسال اين موسيقی پاييز خيلی شنيدنی نبود...

    ReplyDelete
  13. سلام ،اميدوارم حالت خوب باشه.
    داشتم نوشتتو ميخوندم خندم گرفته بود !!فرشته ها تانگو ميرقصند يا باله!!! عجب چيزايی به ذهنت ميرسه ها....به هر حال بارون قشنگه و دلچسب!مخصوصا واسه بچه های شمال...

    ReplyDelete
  14. بارونو دوست دارم نه همیشه...چرا خودت رو سانسور میکنی...ها ها ها؟ اینجا خود سانسوری ممنوع ;)

    ReplyDelete
  15. پی نوشته ها تو خوندمو ،سر زدمبه اون نوشته ها.... باور نمی کنی از طريق اينجا من سر از چه وبلاگهايی در نياوردم..اينم از خوبيهای تلخ مثل عسله ديگه!
    راستی درست حدس زدی مسافران دريا يه وبلاگ دو نفرست،منو دوستم زهرا آپش ميکنيم،اينم از عجايبه!يه وبلاگ دو نفره!!! از ابتکاراته قائم شهری هاست دیگه...   در واقع يه جور صرفه جوييه در وقت دوستان..........!! ايندفعه من آپش کردم...از اينکه سر ميزنی ممنون،باعث افتخار ماست.موفق باشی هميشه

    ReplyDelete
  16. آره آره خودشه...دليل بارون اومدنو می گم

    ReplyDelete
  17. مرسی..خوبم....شما چطور؟؟...

    ReplyDelete
  18. Let  the  rain  come  down  and  wash  away  my tears

    ReplyDelete