حس غريبی دارم...انگار يه دستی دلم رو گرفته و فشار ميده،درد مياد ولی دردش دوست داشتنيه...مثه وقتايی که با نوک زبون با دندون دردناک بازی ميکنيم...يه جور نئشه پر درد...همين!
پی نوشت:چنان دلم هوای تو را دارد که خيال چشمانت هم ديگر مرهم اين جنون جانانه نيست.
اومدم که بگم ديگه هيچ وقت نمیام اينجا و نوشته هاتو نمی خونم ... برای دوباره زندگی کردن،احتياج دارم که فراموشت کنم... پس برای هميشه خداحافظ ... پرده نشين محفوظ گريه ها ... عزيز بوسه های معصوم ... سالگی ... تا هميشه ...
ReplyDeleteچه حسی ... برام آشناست
ReplyDeleteآخي. آخی. (دومی برای ... اولين پيام گذاره)
ReplyDeleteمفهوم نزديکی بود!قابل درک!يه موقعی خوب احساسش می کردم اما الان نه!موفق باشی!
ReplyDeleteدرد سنگينی است ولی زيباست ! اميد که خاطر پريشان رخت بر کند و بانوی تان اندکی مهربانانه تر شود .
ReplyDeleteببين من فکر ميکنم حرف نزنم بهتره . چون اين جور مواقع ..اخلاق که ندارم !
ReplyDeleteآبجی به قربونت. چته؟؟
ReplyDeleteزيبا بود ...
ReplyDeleteمی آيد ، می آيد :
ReplyDeleteمثل بهار ، از همه سو ، می آيد .
ديوار ،
يا سيم خاردار
نمی داند .
منم همينطور ...... اينم واسه پی نوشت ...... سرو چمان من چرا ميل چمن نمی کند .....
ReplyDeleteپريشون نبينمت امير جان ....جنون جانانه از اين هايی بود که من دوست دارم ها ...
ReplyDeleteاینکه ممکنه دردری دوست داشتنی باشه که خب آره. مثل همون که میگه: از دوست به یادگار دردی دارم/ کان درد به صد هزار درمان ندهم....ولی درد دندون که هيچم دوست داشتنی نيست.....
ReplyDeleteفکر کنم کم کم داری مجنون می شی .
ReplyDeleteامير اين مازوخيزم ما و امثال ما برای خودش عالمی داره. ..کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها.
ReplyDeleteولی به عنوان يک دون ژوان به تو که (کاندیدای عضویت در انجمن جلیله اخوت دون ژوانی هستی) و اون حس غريبت مشکوکم!!!:))
ReplyDeleteيه جور نئشه پردرد...عجب بيست بود اين استاد
ReplyDeleteحاجی من عاشق ماشق نشدم چرا فحش ناموسی ميدی؟ اينها همش سيا بازيه!
ReplyDeleteعجب حسی! همون قدر که برام آشناست غريبه هم هست. گرد و غبار ساعت . روزی دچار زندگی ميشويم.
ReplyDeleteياد زخمهايی افتادم که دارند خوب ميشند اما خارش دارند..ديدی ؟؟خارششون لذت بخشه اما دردناک هم هست...ممکنه زخم کهنه سر باز کنه....
ReplyDeleteسلام . منظور از دل درد شديد دوس داشتنی همون مورد اناثه ؟ ببين امير هيچی . قورتش دادم . باشه يه وقته ديگه . تولد عيسی خان مبارک . خيلی حرفا باهات دارم ولی دوس دارم موقعی برات بگم که حالشو داشته باشم . خوش باشی پسر . مست از خوشی و شادی . مسته مست
ReplyDeleteيه کم نظر دادن توی اين موارد سخته...خوب سخته ديگه!
ReplyDeleteچه حس آشنايی!
ReplyDeleteچه عشقی داری رفيق،غبطه برانگیزه . خوش باد حال عاشقانت.
ReplyDeleteگفته بودم... ما همه يه جورايی دچار ساديسم و مازوخيسميم... فقط کم و زياد داره.... يا حق!
ReplyDeleteيه تغييری تو متن دادم خوشحال می شم بخونی
ReplyDeleteحتما مازوخيزمت دوباره عود کرده!
ReplyDeleteهيچ دندون پزشکی هم وجود نداره!
ReplyDeleteزندگی بی تو پر عشق و حاله...........
ReplyDeleteيه شادی گرم تلخ........
ReplyDeleteماهی خيال من حوضش از بلور بود...خيلی اين آهنگ کوروش يغمايی رو دوست دارم!
ReplyDeleteاون اولين کامنت که برای اين پستت گذاشتن.......؟؟
ReplyDeleteاحساس جوانی است !
ReplyDeleteهيچی ندارم بگم ، امروز خيلی خسته ام ، اون کامنت ...گيجم کرد........
ReplyDeleteآنی بود..درها وا شده بود/برگی نه شاخی نه باغ فنا پيدا شده بود...
ReplyDeleteمطمئنی که آنی بود؟
ReplyDelete