Wednesday, November 21, 2007

سه گانه امروز

۱-زخم هایی هست که در مسیر زندگی میزنی و میخوری و فکر میکنی تمام شده برایت چه وقتی که رنجیدی و چه وقتی که رنجاندی اما خواب ها نمیگذارند که این خیال پا بر جا بماند.مدام خودت را میبینی که دارد تهدید میکند یا تهدید میشود و می فهمی که ای دل غافل زخم همچنان خون چکان است و فقط تو خونریزیش را نمیبینی...توجه به این خوابها لااقل باعث میشود دریابی که ضعفی آنجا هست و زخمی که میتواند تصمیم گیریت را زیر سوال ببرد و تحت تاثیر تجارب تلخ قدیمی قرار دهد...عالم خواب را دریابیم!

۲-دارم فکر میکنم که چه مساله مهمی است این زن درون و مرد درون(آنیما و آنیموس)و باز هم دارم فکر میکنم چند تا فیلم سینمایی خوب داریم که ابعاد مختلف این ماجرا را باز کرده اند و اینکه کاش میشد یک دوره نمایش فیلم گذاشت و در مورد آنیما و آنیموس حرف زد.

۳-دیشب برای اولین بار با کودک درونم حرف زدم و جوابش شگفت انگیز بود.مستقیم به درد کهنه ای اشاره کرد که فقط یک کودک میتوانست رویش انگشت بگذارد.کتاب شفای کودک درون را حتمن تجربه کنید

14 comments:

  1. من بايد به اين پند شماره ۱ گوش بدم ها

    ReplyDelete
  2. بعدشم که اين سه گانه تون کاش سيصد گانه بود. خيلی کيف داشت

    ReplyDelete
  3. امروز با کامنت گذاشتن خيلی صفا می کنم. تقريبا هرجا رفتم سريالی کامنت گذاشتم

    ReplyDelete
  4. بعدشم اينکه وبلاگتون خيلی جالبه به کلبه نداشته من هم سر بزنيد چون اونم خيلی جالبه!

    ReplyDelete
  5. باشه باشه رفتم به خدا

    ReplyDelete
  6. اينم يه بار ديگه بگم که دلم کباب شد برای کودک درونتون

    ReplyDelete
  7. 1.توجه به اين خواب ها فقط سبب سردرد می شه!

    2.......!!

    3.....!!!

    از ۲ و ۳ نتيجه می گيريم:شما حتماً نمی خوابید که این همه وقت آزاد دارید!

    ReplyDelete
  8. مثلا چه فيلمهايی می شه بگی؟  انگار ديشب هم از اون شبها بوده ها؟!  از اون شبهای روشن

    ReplyDelete
  9. منم مثل کتايون..دلم خواست بدونم چی بوده اين مکالمه تو و کودک درونت... و خوابها و زخمها و ترس از دوباره زخم زدنها و زخم خوردن ها...ميدونی مساله اينجاست که ترس زخم زدن خيلی بيشتر ادم رو عذاب ميده تا زخم خوردن

    ReplyDelete
  10. باهمه حرف می زنيم اله خودمون .

    به همه چی اهميت ميديم اله خودمون .

    در راه حل ها همه چيو ميبينيم اله خودمون .

    ReplyDelete
  11. يادآوری زخمها چه حسنی دارد جز به تلخی بردن عسل را ...

    ReplyDelete
  12. من فکر کنم بايد با بزرگ درونم حرف بزنم!!

    ReplyDelete
  13. خواب ها موضوعات و فضا های خوبی برای نوشتن هم هستند.

    با تلخ مثل عسل به روزم

    ReplyDelete
  14. سوال خصوصی پرسيدن اصلا مودبانه نيست ولی وقتی يکی از خلوتش می نويسه ،یه بی ادبی هم مثل من پیدا میشه که بپرسه: وقتی از زخمهای گذشته حرف می زنیم ؛ آیا برای کسی که امروز در همین لحظه کنار ماست و زخم ونیش و نوش و ... رو با ما شریکه ، از این یادآوریها آزرده نمیشه؟ کسی که الان حضور داره (شاهدش همون پست بارونی پایین ) آیا جایگاهش رو در معرض خطر نمی بینه اگر که حس کنه ما هنوز گاهی در گذشته گیر می کنیم؟

    پ.ن: این یک کامنت نیست!

    پ.ن: این یک سوال کاملا شخصی بوده و طرح اون صرفا بنا به دلایل خصوصی است .

    ReplyDelete