Tuesday, January 22, 2008

ديکتاتور ها

شرط میبندم اگر به هر کدام از ما بگویند نظرمان در مورد دیکتاتوری چیست یک مانیفست لیبرال آزادیخواهانه در طرد دیکتاتوری صادر فرموده و بر دموکرات بودنمان در مواجهه با دیگران اصرار میورزیم اما به شما اطمینان میدهم اکثر قریب به اتفاق ما، مردمان دیکتاتور منشی بیش نیستیم.انسان هایی که مدام در حال کنترل افراد و موقعیت های زندگیمان به سر میبریم.یک هرم را در نظر بگیرید که در قاعده آن مردم عادی و همین طور که به راس نزدیک میشویم آشنایان و دوستان و بستگان نزدیک ما قرار دارند به همین ترتیب هر چه به سمت راس بالاتر میرویم میزان کنترل گری ما افزایش میابد.در واقع در برخی برهه های زندگی ما نه تنها به نزدیکانمان میگوییم که چکار باید بکنند بلکه به آنها دستور میدهیم چطور آن کار را باید به انجام رسانند.سر پیچی از دستورات ما خرده دیکتاتور ها هم مجازات دارد.معمولن عصیان گران با ابزار هایی مثل قطع حمایت های مادی و معنوی،عدم توجه عاطفی و...تنبیه میشوند و تا دوباره کنترل ما بر آنها حاکم نشود مجازات ها ادامه میابد.

یک راه حل ساده برای فهمیدن اینکه تا چه حد دیکتاتور های قدرتمندی هستید شاید این باشد که صادقانه با خودتان خلوت کنید و ببینید نظر خودتان در مورد خودتان چیست.هر چقدر با شدت بیشتری معتقد باشید که بسیار آزاد منش و لیبرال مسلک در برابر دیگرانید و اجازه میدهید آنها به میل خودشان زندگی کنند متاسفم که به استحضارتان برسانم شما پتانسیل بیشتری برای اعمال دیکتاتوری دارید.به ویژه نزدیکان تان از لحاظ عاطفی هدف بیشترین کنترل گری های شما قرار خواهند داشت

در مورد خودم تجربه کشف این دیکتاتور کنترل گر درونی بسیار جالب بود.سیکل ماجرا ابتدا انکار بعد ناباوری بعد اندوه و این روزها لبخند است.اول ها هر وقت مچ خودم را میگرفتم که دارم دیگران را کنترل میکنم عصبانی میشدم بعد کم کم یاد گرفتم خودم را قضاوت نکنم و فقط نگاه کنم که تا چه حد دیکتاتور مآبم.حالا این روزها هم به یمن این مشاهده بی قضاوت هم از شدت کنترل گر بودنم کاسته شده و هم مهربان ترم با خودم وقتی باز میبینم ناخوداگاه دیکتاتور شده ام...به خودتان نگاه کنید مطمئنم دیکتاتور خشنی میابید که باعث صدمه دیدن خودتان و اطرافیانتان میشود.فقط پیدایش کنید و تماشایش...نگذارید تصویرتان در ذهن نزدیکانتان یاداور عشق مشروط و خشونت عاطفی باشد!

16 comments:

  1. سلام امير آقا

    به نکته جالبی اشاره کردی اما شايد خيلی از اين رفتار ديکتاتور گونه ما از سر دلسوزی باشه نه از روی تکبر و قدرت...

    ReplyDelete
  2. آدم ميره تو فکر خب... آخ که من چقدر اين نورث استار رو دوست دارم. دمت گرم آبجی

    ReplyDelete
  3. اين موضوع خيلی جذاب و بحث بر انگيزه

    آره راست ميگه این رفیقمون که بخشی از اين ديکتاتوری ها از سر دلسوزي برای عزيزان است .

    و يکی از دلايلی که تو اين آب و خاک دامنه اش وسيع تر است از اين روست که بايد مرتب يه تخته پاک کن دستت باشه  اثر کثافت کاريهای سیستم مریض رو از دل و ذهن عزیزانت پاک کنی .

    اینه که میشی دیکتاتور

    درست میگم ؟

    ReplyDelete
  4. تازه کامنتت رو خوندم رضا جان.

    آقا من اسم اين دیکتاتوری هایی که از سر دل سوزيه رو ميزارم دوستی خاله خرسه! آره خاله خرسه از رو دل سوزی مگس رو از رو سر اون آقاهه پروند. به خدا فقط دوستش داشت فقط دلش می سوخت...

    ReplyDelete
  5. چقد ممنون از توجه دادنمون

    ReplyDelete
  6. احساس ِ بدی نسبت به اين کلمه دارم.

    ReplyDelete
  7. رضا جان!دلسوزی برای آدمی که عاقل و بالغ است معنی ندارد.ما ميتوانيم به نزديکانمان گوشزد کنيم که تصميماتشان چه مخاطراتی دارد ولی حق نداريم بخاطر اينکه به رغم حرف ما و به نظر ما دارند اشتباه ميکنند تنبيه شان کنيم.تازه از کجا معلوم که حق با ما باشد؟چرا ما فکر ميکنيم همه حق هميشه پيش ماست؟

    ReplyDelete
  8. سياوش جان!واجب شد يک پست ديگه بنويسم و انواع ديکتاتوری رو توضيح بدم.ديکتاتوری در هر حال ديکتاتوريست

    ReplyDelete
  9. چقده تو استعداد روانشناسی و این حرفا داری.

    ReplyDelete
  10. امیرجان خیلی خوب توضیح دادی. چون خودم حسابی درگیر این مسئله هستم منظورت از مشاهده کردن و اینکه ببینیم با این کار چه به روز دیگران(بخصوص عزیزانمون) میاریم رو میفهمم...تجربه ی اکتشاف و مشاهده ی عملمون خیلی جالب و برای هرکسی منحصر بفرده هرچند که درد زیادی رو باید تحمل کنیم تا به اینجا برسیم. باشه که روزی خیلی خیلی کمتر در دام این کنترلر(یا بقول تو دیکتاتور)درونی بیفتیم!

    ReplyDelete
  11. چه جالب مطلب من هم راجع به قضاوته امير جان

    ReplyDelete
  12. اين هم آنچه خواسته بوديد دوستم

    ReplyDelete
  13. خوندمت امير جان ... چيزی به ذهنم نمی رسه برای گفتن ... کامنت گذاشتنم واسم سخت شده ... مي بينی امير جان؟ ... دارم تموم می شم

    ReplyDelete
  14. حيف باربد که الان دم دستم نيستی وگرنه ميزدمت ، ان هم حسابی .

    ReplyDelete
  15. پس ما همه با اين اوصاف يک ديکتاتور کوچک هستيم و همون قدر هم خطرناک ؟

    ReplyDelete
  16. می دونی گاهی قضيه اينجوريه: من ديکتاتور هستم پس هستم.

    ReplyDelete