Wednesday, January 23, 2008

مکتب ديکتاتور ها

پیش نوشت:کامنتهای پست قبل را که خواندم دیدم اکثر ذهنیت ها در مورد دیکتاتور مآبی،کنترل گری توام با خشونت و امر و نهی است،به نظرم رسید اگر انواع کنترل گری و مشرب های دیکتاتوری را هم برایتان بنویسم پر بی راه نباشد:

۱-کنترل گری آمرانه:در این روش فرد تلاش میکند با استفاده از حکم و فشار، دیگران را به تبعیت از خویش وادارد.این نوع کنترل گری بیشتر به خشونت نزدیک بوده و دیکتاتور میپندارد که همه حقیقت نزد اوست و جهان اطرافش باید با او و نظراتش همسان شود تا صلاح همگان محقق گردد.

۲-کنترل گری عاطفی:فرد در این روش با توسل به مهر و محبت زاید و حتی بعضی وقتها ایثار و فداکاری شما را در چنبره کنترل خویش نگاه میدارد،ممکن است ناخودآگاه اعتماد به نفس اطرافیان را ازشان بگیرد تا آنها را وابسته به خود و تحت کنترل خویش حفظ نماید

۳-کنترل گری از موضع ضعف:در این روش دیکتاتور با تظاهر به ضعف اطرافیانش را مجبور به اطاعت از خواسته هایش میکند.بازی رایج« من ضعیف» با تحریک عواطف و احساسات دیگران شکل میگیرد و مدام به قربانیانش یاداوری میکند که بدون شما من میمیرم،یا خودم را میکشم یا...این امر دقیقن افراد را در تله دلخواه دیکتاتور من ضعیف میاندازد

۴-کنترل گری مرموز:دیکتاتور مرموز عمومن فردی درون گرا و پر رمز و راز است که دیگران را به دنبال خودش برای کشف دنیای درونیش میکشاند.در این حالت معمولن کنترل گر از نفوذ معنوی عمیقی بر افراد برخوردار شده و بدون اعمال فشار و زور دیگران را به تبعیت از خواسته هایش وامیدارد

حالا بگردید دنبال خودتان و ببینید اولن چطور کنترل میکنید و ثانین چطور کنترل میشوید؟

پی نوشت۱:طبقه بندی کار خودم است

پی نوشت۲:برایتان اگر جالب شد پیشنهاد میکنم کتابهای وضعیت آخر  هریس،نظریه بازی های اریک برن و پیشگویی اسمانی جیمز ردفیلد را بخوانید

6 comments:

  1. ای داد بيداد. چه کردی تو با اين ذهن ما.

    ReplyDelete
  2. راستش هر چی فکر ميکنم ميبينم من مخلوطی از همه ی انواع ديکتاتوريها هستم. يعنی بسته به موقعيت های مختلف همه جنبه ها را با شدت و ضعف های متفاوت دارم. راستی عجب ديکتاتوری هستم من و خودم خبر نداشتم ها!!!!

    ReplyDelete
  3. با اين تفاسير شما اعتقاد داريد که برای ريشه کن کردن استبداد بايد از خودمون شروع کنیم دیگه؟

    ReplyDelete
  4. جالب بود...کامنت ها هم خواندنی بودن!

    من که مي دونم رعيت هم نيستم..!!!

    ReplyDelete
  5. من فکر کنم نوع مرموزش باشم...کلا رياست مرموز در من به وفوريافت می شود :دييييييييی

    ReplyDelete
  6. شماره ۳ از منفورترينهاست . با ايجاد آن حس گناه و عذاب وجدان به تو حکم می رانند و تو با احساس عذاب و غبن در جنگ

    ReplyDelete