Thursday, January 17, 2008

گردون۵۲

کتاب هفته:در زمانه پروانه ها،نوشته خولیا آلوارز،ترجمه حسن مرتضوی،نشر دیگر:کتاب میپردازد به زندگی سه خواهر میرابال که در دومنیکن عصر تروخیو علیه دیکتاتوری او به مبارزه برخاستند و در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ به قتل رسیدند.فکر کنم بدانید که الان روز درگذشت این سه خواهر به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان شناخته شده است اما کتاب جدا ازین اطلاعات تاریخی رمانی گیراست که مستقیم میبردتان به دومنیکن به دیکتاتوری به تباهی و به پروانه هایی که مبشر نور بودند در همان تاریکی...دوستش داشتم

پیشنهاد کتابخوانی برای تعطیلی:کلیدر را خوانده اید؟آنهایی که خوانده اند پیشنهادم برایشان کلیدر خوانیست:جلد دهم.تطبیق تصویر هایی که محمود دولت آبادی میدهد بهتان از آخرین روزهای گل محمد و برادرانش به شدت یاداور عاشوراست و آنچه بر اردوی امام حسین گذشت.همان مرخص کردن مردان و خاموش چراغها برای راحت رفتنشان،همان تلفیق غریب مظلومیت و شجاعت،همان سرنوشت امام حسین برای گل محمد و همان تطبیق تصویر علی اکبر با بیگ محمد...خودم قصد دارم تاسوعا و عاشورا را با جلد ده کلیدر بگذرانم

شعر هفته:..ارغوان/این چه رازیست که هر بار بهار/با عزای دل ما می آید/که زمین هر سال از خون پرستو ها رنگین است/وین چنین بر جگر سوختگان/داغ بر داغ میفزاید/ارغوان،پنجه خونین زمین/دامن صبح بگیر/ و ز سواران خرامنده خورشید بپرس/کی بر این دره غم میگذرند؟...(امیرهوشنگ ابتهاج/بخشی از شعر ارغوان از مجموعه تاسیان)

آهنگ هفته:سجاده عشق علیرضا عصار...با هیچ آهنگی فکر نکنم من این همه گریسته باشم.هیچ رقم نمیشود من را شیعه و مسلمان با تعاریف حضرات به حساب آورد اما کربلا با هر مقیاسی یک حماسه بی بدیل است و یک اسطوره ماندنی...ظهر خون مولا به تسبیح و نماز...امتحانم کن که چون عاشق شدم/بی کفن بی سر تو را لایق شدم

فیلم هفته:paradise now :فیلم ماجرای دو فلسطینی را روایت میکند که برای انجام یک حمله انتحاری در سرزمین های اشغالی آماده میشوند.روایتی انسانی از خشونت و مرگ.روایتی که قضاوت نمیکند و طرف کسی را نمیگیرد.فیلم در سال ۲۰۰۵ و در هنگامه موج جدید انتفاضه در فلسطین به نمایش در آمد و موفق شد جایزه گلدن گلوب را دریافت و نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی شود...مدتها داشتم به این فیلم فکر میکردم و به سیستم رذیلانه ای که انسانی را چنان در تنگنا قرار میدهد که برای اعاده شرافتش و اثبات بودنش هیچ چاره ای جز استقبال از مرگ ندارد.چنان تنگنایی که حتی عشق به زنی که دوستش داری هم راه نجاتی نشود برایت...فیلم قطعن دیدنیست

درنگ هفته:عاشورا          نویسنده:آزاده

عاشورا: جشن مجنون شدن لیلی

عاشورا باید همان مرد بی‌سری باشد که شبگرد همین کوچه‌های همیشه است و زیر لب می‌خواند، نیست یاریگری که مرا یاری کند، نیست؟ نیست هنوز؟ یا زنی که جنازه عشق بر دوش می‌رود هنوزا هنوز و روشنایی شمعهای سقا‌خانه از داغ دل اوست. یا شاید این دست باشد جا مانده در دست من؟

عاشورا سیاووشان دلی است که آزاده است حتا اگر دین ندارد. عاشورا مادری است که زمانی سه پسر داشت.

عاشورا کودکی ماست که به پایان رسید پیش از آغاز. عاشورا منم که به نور مومنم حتا در این تاریکی و ظلمات. عاشورا تویی که زنده‌ای بی‌آب هنوز

وصف الحال:حال دلم خوش نیست،گردون این هفته مان بگذارید مختصر شود تا همین جا.اولش خواستم ننویسم گردون را و همین درنگ معرکه آزاده را بگذارم توی وبلاگ و بگذرم اما...اما نوشتن همین چند بند را در حکم پنجه کشیدن بر چهره روزگار بگیرید و یاداوری به صاحب کائنات که هر چه تلخی کنی با من،تا من من است زندگی میکند.حالا برو برای خودت بگرد تا بگردیم!



12 comments:

  1. زنده باد تو که نوشتی گردون امروز رو هر چند با دل ناخوش. زنده باد آزاده با اين درنگ محشرش

    ReplyDelete
  2. زنده باد تو گلنازی که اول شدی تا هميشه

    ReplyDelete
  3. درباره ی عاشورا چيز زيادی ندارم که بنويسم اما با کليدر خوانی آخر هفته موافقم.درنگ آزاده هم عالی بود. ..

    و اينکه کم کم داريم نگرانت ميشيم آقای اميرانه ؛ هرچند که آخر وصفالحال رو خوب اومدی!

    ReplyDelete
  4. عالی بود با اين که حال نداشتی داداشی

    ReplyDelete
  5. قبلاها هم دوستت می داشتيم و هم قبولت با خواندن این پست، ديگر بيش از بيش دوستت داريم و هم قبولت...

    دست حسين يارت باد امیر حسین جان، حسین جان.

    ReplyDelete
  6. آرمان آريايیJanuary 17, 2008 at 3:01 PM

    سلام..خيلی درنگ هفته قشنگ بود٬ دستت درد نکنه آزاده جان واقعا احساست رو گذاشته بودی برای نوشته..امير جان بگذرد اينهم سخت نگير عزيزم...به اميد فردای روشن برای من٬ تو و تمام مردم دنيا

    ReplyDelete
  7. مريض هفته و بدبيار هفته نداری امير ؟!

    ReplyDelete
  8. این گردون های تو بهترین جا برای لمس گذر سریع هفته هاست برای من!

    ReplyDelete
  9. و بعد از چند روز در به در گشتن دنبال چیزی تو اینترنت برای درک محرم امسال از این دور دور... همین جا بود که دو قطره اشکم رو جاری کرد. مرسی.

    ReplyDelete
  10. تا تلخی ها نباشد شيرينی ها زندگی قابل لمس نخواهند شد ... می گذرد روزگار .... و هميشه اميدوار و پا بر جا باش دوست جان

    ReplyDelete
  11. الان تو صدای امريکا داشت از وبلاگت حرف ميزد بنظر من که سو استفاده بود از عقايد صادقانه ات

    ReplyDelete
  12. زنده تر باشی

    ReplyDelete