Monday, April 26, 2010

کلمات من کجایند؟

قدیمی‌ترها، چیزی که گم می‌شد، جورابی، پارچه‌ای، چیزی را گره می‌زدند به نشانه بستن بخت دختر شاه پریان و بر این باور بودند که خودش یا ابوی گرانقدرش می‌آیند و شی گم شده را اگر خودشان کف رفته باشند بر می‌گردانند سر جایش یا دنده‌شان نرم می‌جویند و می‌یابند... گمانم باید هر چه گره زدنی هست در اطرافم گره بزنم به نیت بستن بخت الهه کلمات، شاید که کلمه‌هایم را به من بازگرداند؛ شاید که واژه‌ها باز هم مرا محرم دانستند و آمدند.


دلم می‌گیرد وقتی این‌طور خالی از کلمه‌ام

24 comments:

  1. وقتی خالی هم هستی بازم پری دوستم...دلت نگیره...یه موقع هایی آدم نوشتنش نمیاد

    ReplyDelete
  2. می فهممت با تمام وجوووووووووووووووووووووووووووووووود...برمیگردن کمی صبوری کن کمی رها باش

    ReplyDelete
  3. می فهممت با تمام وجوووووووووووووووووووووووووووووووود...برمیگردن کمی صبوری کن کمی رها باش

    ReplyDelete
  4. این فقر واژگان ناشی از عدم وجود یا تنبلی هوش عاطفی (eq)است . وقتی به صورت محاکاتی از کلمات استفاده شود عمر تداول و حدود دایره لغات کوتاه و کوچک و محدود است. گفته اند که خویشتنداری  و تسلط  واداره ی هیجانات عاطفی اصولا باعث جایگیری حکمت است و "کلمه " ماده کار حکمت است. اگر کم شد حکمت کاهش یافت و چون افزایش یافت حکمت فزونی گرفت و کاهش حکمت و کلمه حکما از رهاشده گی در توفانهای عاطفی است. این رها شده گی همان عدم eq وجود است . هیجانات خود را اداره کن و نقش های انتهای ذهنت را تماشا کن و  در ازای آن شب کلمه تحویل بگیر.

    ReplyDelete
  5. کلمه های من خیلی وقت است که نیستند. امیر باور نمی کنی چقدر همه جا را گشتم دنبالشان و نبودند. فکر می کنم وردی بلدند کلمه های امروزی که گم نمی شوند، اصولا ناپدید می شوند. باید از نو آفریدشان...

    ReplyDelete
  6. چرا من هر وقت میام اینجا تو توهم بی کلمه ای داری؟ غصه نخور امیر جون تو بدون کلمه هم از کلی آدمهای دیگه پر تری.

    ReplyDelete
  7. سکوت سرشار از سخنان ناگفته است...

    ReplyDelete
  8. همیشه بعد از هر خالی بودنی آنچنان پر شدنی از سر می رسد که باید مراقب موج سهمگینش بود که البته بار معنایی اش از پیش بیشترست گرامی برادر.

    ReplyDelete
  9. وقتی باید با سی و دو حرف و ده رقم، حرفهایت را بزنی...

    ReplyDelete
  10. آی گفتی...

    ReplyDelete
  11. شما خالی از کلمه ای و این قدر زیبا می نویسی.

    ReplyDelete
  12. امیدوارم که با همون گره اول ، گره کلمات شما باز بشه.

    ReplyDelete
  13. من در مورد گره و این چیزا خیلی نمیدونم، فقط امیدوارم ومنتظر، که بازم بنویسی. خیلی وقتها نوشته هات دنیا رو تحمل پذیر تر میکنه.

    ReplyDelete
  14. قحطی کلمه
    قحطی خنده
    قحطی آدمیت
    قحطی وجدان
    وای خدای من چه سالی بشود امسال!

    ReplyDelete
  15. خانوم ثابتیApril 27, 2010 at 3:11 AM

    می خوای کمکت کنم؟ من در این زمینه برای خودم کار زیادی نمی تونم بکنم اما برای دیگری چرا.

    ReplyDelete
  16. آخرین سنگر سکوته... خیلی حرفا گفتنی نیست...

    ReplyDelete
  17. می توانی از ادبیات ریاست جمهوری استفاده کنی.

    ReplyDelete
  18. اگر مشکلت سوژه بود خواهش میکردم از یونگ بنویسی.یا همون روانشناسی یونگی از بحث کهن الگوها.بحث راه بندازی...ولی خب مشکل کلماتند!

    ReplyDelete
  19. سری بزن به آنکه مثل صدای اذان در سپیده دم دوستش می داری , شاید کلماتت پیش او جا مانده است ...

    ReplyDelete
  20. دل من هم می گیرد وقتی شاه کلمات خالی از کلمات می شود.

    ReplyDelete
  21. شاید کلمه هات لباس پوشیدن,یه لباسی که دیگه شبیه کلمه نیستن اما در واقع هنوز پیشتن.,

    ReplyDelete
  22. من میگم چرا تا حالا بختم کور و کچل مونده !!!
    ملت چیزتون گم میشه چرا بخت منو گره میزنین ؟ !! اونم کور , گره ی کورکه نشه با چنگ و دندون وازش کرد !

    ReplyDelete
  23. خدا کوچولوApril 29, 2010 at 7:31 PM

    مادر بزرگ منم همین کارو می کردن .. می کنن .. گره بزن ف اعتقاد کار ساز است ..

    ReplyDelete