Thursday, April 29, 2010

شبانه

سنگی بگذار


بر کلمات من


چراغی روشن کن


دانستم بی‌واژه تو را دوست دارم


 


شمس لنگرودی- لب‌خوانی‌های قزل‌آلای من

9 comments:

  1. سلام
    من وبلاگ شما رو بسیار اتفاقی از سایت بی بی سی پیدا کردم و 2 ماهی میشه آروم و بی صدا میام و پستها رو می خونم و میرم ..پستهای آرشیو رو هم دارم میخونم...امما نه چندان به ترتیب.
    امروز حس کردم باید بالاخره نظری بگذارم...هم حق منه خوانندست و هم شما...
    فکر میکنم براتون لذت بخش باشه که بدونین من چقدر زیاد از این نوشته ها لذت میبرم...چقدر زیاد ملموسن.. فرضا پست قبل ..اردیبهشت تهران مثل یک صحنه پر از بهار و نور و ترافیک خوشایند از جلوی چشمم رد شد..یا پستهای انتخابات که تمام  رو خوندم..و  تک تک اون لحظات بیم و امید رو با همون شدت دوباره حس کردم...دوباره رای دادم..
    خلاصه دوست عزیز ممنونم برای شریک کرن ما در لذت خوندن این همه نوشته عالی ....بهتره هر روز پارچه ای گره بزنم تا کلماتت نه تنها شما بلکه همه ی ما رو محرم بدونن و هرگز گم نشن..
    مرسی

    ReplyDelete
  2. بابا "اردیبهشت تهران"...بابا......واقعا محشر بود.

    ReplyDelete
  3. اردیبهشت تهران !
    یادم رفته بود که چقدر این ماهو دوست دارم و چقدر تهران رو.
    ممنون از یادآوریت
    بامهر

    ReplyDelete
  4. امیر اینقدر خرابم که نخونده اومدم واست کامنت بذارم! خوندم ولی اینگار نخوندم... امیر خدا پدر این ذکریای راضی رو بیامرزه.
    بلاگت در هر حالی واسه آدم یه خونست نه منزله.............

    ReplyDelete
  5. کلا بات حال می کنیم! حرفی بود؟

    ReplyDelete
  6. این کامنت یک پرسش فنی درباره پست بالاییست که امکان نظردهی آن را قفل کرده اید : ... فرق کلمه با واژه چیست ؟ مگر فرقی هم دارند ؟

    ReplyDelete
  7. البته حالا که این پست را هم خواندم ( شعر شمس لنگرودی ) متوجه شدم که ایشان هم واژه و کلمه را یکی می دانند . لغتنامه را هم که نگاه کنید می گوید واژه همان معنای کلمه را دارد.
    http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-851526884e7740a5b298a14655e62d7a-fa.html
    موفق باشید

    ReplyDelete
  8. دیروزها کسی را دوست داشتی
    این روزها دلتنگی
    این روزها تنهایی
    تمام عمر ما به همین سادگی گذشت!

    ReplyDelete
  9. شما در پستی که تیتر آن : سرگردانی عزیز است، مورخه ده اردی بهشت هشتاد و نه، نوشته اید : ( نقل به مضمون ) در دوست داشتن آدم اول پناه می برد به "کلمه " و بعد از سرکش شدن دوست داشتن " کلمه " کاهل و لاغر می شود و در این مرحله حالا وقت پناه به " واژه " است .
    .........
    در آن متن، شما بین کلمه و واژه تفاوت کارکرد قائل شده اید. در حالیکه کلمه و واژه هر دو یک معنی و یک کارکرد دارند. مثلا اگر شما می گفتید در حالت اول آدم پناه می برد به " نثر" و در حالت دوم پناه می برد به " شعر " ، مخاطب حرکت از نثر به شعر را درک می کرد . چرا که شعر و نثر دو معنی متفاوت دارد . اما در مطلب شما حرکت از کلمه به واژه معنی ندارد چرا کلمه و واژه هر دو یک معنی دارد . مثل این است که بگوییم : امیرحسین اگر نتواند شعر بسراید به سراغ چامه خواهد رفت ... عنایت دارید که شعر و چامه یک معنی دارد و برای حرکت از یک حالت به حالت دیگر ، حالت اول با حالت دوم بایستی که تفاوت داشته باشد .
    ..................

    ReplyDelete