سلام من وبلاگ شما رو بسیار اتفاقی از سایت بی بی سی پیدا کردم و 2 ماهی میشه آروم و بی صدا میام و پستها رو می خونم و میرم ..پستهای آرشیو رو هم دارم میخونم...امما نه چندان به ترتیب. امروز حس کردم باید بالاخره نظری بگذارم...هم حق منه خوانندست و هم شما... فکر میکنم براتون لذت بخش باشه که بدونین من چقدر زیاد از این نوشته ها لذت میبرم...چقدر زیاد ملموسن.. فرضا پست قبل ..اردیبهشت تهران مثل یک صحنه پر از بهار و نور و ترافیک خوشایند از جلوی چشمم رد شد..یا پستهای انتخابات که تمام رو خوندم..و تک تک اون لحظات بیم و امید رو با همون شدت دوباره حس کردم...دوباره رای دادم.. خلاصه دوست عزیز ممنونم برای شریک کرن ما در لذت خوندن این همه نوشته عالی ....بهتره هر روز پارچه ای گره بزنم تا کلماتت نه تنها شما بلکه همه ی ما رو محرم بدونن و هرگز گم نشن.. مرسی
امیر اینقدر خرابم که نخونده اومدم واست کامنت بذارم! خوندم ولی اینگار نخوندم... امیر خدا پدر این ذکریای راضی رو بیامرزه. بلاگت در هر حالی واسه آدم یه خونست نه منزله.............
البته حالا که این پست را هم خواندم ( شعر شمس لنگرودی ) متوجه شدم که ایشان هم واژه و کلمه را یکی می دانند . لغتنامه را هم که نگاه کنید می گوید واژه همان معنای کلمه را دارد. http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-851526884e7740a5b298a14655e62d7a-fa.html موفق باشید
شما در پستی که تیتر آن : سرگردانی عزیز است، مورخه ده اردی بهشت هشتاد و نه، نوشته اید : ( نقل به مضمون ) در دوست داشتن آدم اول پناه می برد به "کلمه " و بعد از سرکش شدن دوست داشتن " کلمه " کاهل و لاغر می شود و در این مرحله حالا وقت پناه به " واژه " است . ......... در آن متن، شما بین کلمه و واژه تفاوت کارکرد قائل شده اید. در حالیکه کلمه و واژه هر دو یک معنی و یک کارکرد دارند. مثلا اگر شما می گفتید در حالت اول آدم پناه می برد به " نثر" و در حالت دوم پناه می برد به " شعر " ، مخاطب حرکت از نثر به شعر را درک می کرد . چرا که شعر و نثر دو معنی متفاوت دارد . اما در مطلب شما حرکت از کلمه به واژه معنی ندارد چرا کلمه و واژه هر دو یک معنی دارد . مثل این است که بگوییم : امیرحسین اگر نتواند شعر بسراید به سراغ چامه خواهد رفت ... عنایت دارید که شعر و چامه یک معنی دارد و برای حرکت از یک حالت به حالت دیگر ، حالت اول با حالت دوم بایستی که تفاوت داشته باشد . ..................
سلام
ReplyDeleteمن وبلاگ شما رو بسیار اتفاقی از سایت بی بی سی پیدا کردم و 2 ماهی میشه آروم و بی صدا میام و پستها رو می خونم و میرم ..پستهای آرشیو رو هم دارم میخونم...امما نه چندان به ترتیب.
امروز حس کردم باید بالاخره نظری بگذارم...هم حق منه خوانندست و هم شما...
فکر میکنم براتون لذت بخش باشه که بدونین من چقدر زیاد از این نوشته ها لذت میبرم...چقدر زیاد ملموسن.. فرضا پست قبل ..اردیبهشت تهران مثل یک صحنه پر از بهار و نور و ترافیک خوشایند از جلوی چشمم رد شد..یا پستهای انتخابات که تمام رو خوندم..و تک تک اون لحظات بیم و امید رو با همون شدت دوباره حس کردم...دوباره رای دادم..
خلاصه دوست عزیز ممنونم برای شریک کرن ما در لذت خوندن این همه نوشته عالی ....بهتره هر روز پارچه ای گره بزنم تا کلماتت نه تنها شما بلکه همه ی ما رو محرم بدونن و هرگز گم نشن..
مرسی
بابا "اردیبهشت تهران"...بابا......واقعا محشر بود.
ReplyDeleteاردیبهشت تهران !
ReplyDeleteیادم رفته بود که چقدر این ماهو دوست دارم و چقدر تهران رو.
ممنون از یادآوریت
بامهر
امیر اینقدر خرابم که نخونده اومدم واست کامنت بذارم! خوندم ولی اینگار نخوندم... امیر خدا پدر این ذکریای راضی رو بیامرزه.
ReplyDeleteبلاگت در هر حالی واسه آدم یه خونست نه منزله.............
کلا بات حال می کنیم! حرفی بود؟
ReplyDeleteاین کامنت یک پرسش فنی درباره پست بالاییست که امکان نظردهی آن را قفل کرده اید : ... فرق کلمه با واژه چیست ؟ مگر فرقی هم دارند ؟
ReplyDeleteالبته حالا که این پست را هم خواندم ( شعر شمس لنگرودی ) متوجه شدم که ایشان هم واژه و کلمه را یکی می دانند . لغتنامه را هم که نگاه کنید می گوید واژه همان معنای کلمه را دارد.
ReplyDeletehttp://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-851526884e7740a5b298a14655e62d7a-fa.html
موفق باشید
دیروزها کسی را دوست داشتی
ReplyDeleteاین روزها دلتنگی
این روزها تنهایی
تمام عمر ما به همین سادگی گذشت!
شما در پستی که تیتر آن : سرگردانی عزیز است، مورخه ده اردی بهشت هشتاد و نه، نوشته اید : ( نقل به مضمون ) در دوست داشتن آدم اول پناه می برد به "کلمه " و بعد از سرکش شدن دوست داشتن " کلمه " کاهل و لاغر می شود و در این مرحله حالا وقت پناه به " واژه " است .
ReplyDelete.........
در آن متن، شما بین کلمه و واژه تفاوت کارکرد قائل شده اید. در حالیکه کلمه و واژه هر دو یک معنی و یک کارکرد دارند. مثلا اگر شما می گفتید در حالت اول آدم پناه می برد به " نثر" و در حالت دوم پناه می برد به " شعر " ، مخاطب حرکت از نثر به شعر را درک می کرد . چرا که شعر و نثر دو معنی متفاوت دارد . اما در مطلب شما حرکت از کلمه به واژه معنی ندارد چرا کلمه و واژه هر دو یک معنی دارد . مثل این است که بگوییم : امیرحسین اگر نتواند شعر بسراید به سراغ چامه خواهد رفت ... عنایت دارید که شعر و چامه یک معنی دارد و برای حرکت از یک حالت به حالت دیگر ، حالت اول با حالت دوم بایستی که تفاوت داشته باشد .
..................