Sunday, October 23, 2005

يک روز عالی عالی عالی!

تصور بفرماييد که يه دوره اموزشی3Com تو دوبی برگزار ميشه کهشما ۳ ساله دلتون ميخواست توش شرکت کنيد.بعد باز هم به تخيلتون زحمت بديد و فرض کنيد يهو از شرکت محترمتون بهتون زنگ ميزنند و ميگن گذرنامت رو فردا بيار،سه شنبه به خرج ما برو دوبی تو دوره يک هفته ای فوق الذکر شرکت کن...شما قادعتا بايد ذوق مرگ شيد اما اه جانسوزی ميکشيدو به رييستون ميگيد من نميتونم برم يکی ديگه رو فرستيد!!!!!!!!!حالا بفرماييد چرا؟چون شما به پيشرفت همکارتون علاقه منديد؟نه.چون شما ورژن سال ۲۰۰۵ ريز علی خواجوی هستيد و دارين از خودگذشتگی میکنيد؟نه.چون...؟نه....دليلش مضحک،ساده و شرم آوره:چون شما -يعنی بنده-گذرنامه نداريد.به همين فضاحت!


اين رو اضافه بفرماييد به اينکه ۱۵ دقيقه به کلاس ايين نامه دير رسيدم و استاد معزز که فکر ميکرد داره راز گور به گور شدن ابوی محترمش رو توضيح ميده سر کلاس راهم ندادو من يکهفته باز عقب افتادم...به اين ميگن شنبه رويايی،نه؟


پی نوشت:در پوستين خلق به روز شد


 

18 comments:

  1. عجب روزگاری....گاه به آدمی نمی سازد...

    ReplyDelete
  2. روز عالی ؟ منم اول هفته ای رو خوبِ خوب شروع کردم جای دوستان خالی نباشد !!! شايد اين موضوع باعث شد تا به فکر پاسپورت و فرنگستون .... نه ببخشيد ديار عربستون بيوفتی !

    ReplyDelete
  3. سلام دوست عزيزم . من وبلاگتون رو خوندم برام خيلی جالب بود حتما به وبلاگ من هم يه سری بزن.

    ReplyDelete
  4. سلام . فدای سرت . امير هنوز گواهينامه نگرفتی پسر ؟ ببين به موقش خودمون ميريم عشقو حال . چه اينور آب چه اونورش . بذار اوضام رديفتر بشه .

    ReplyDelete
  5. صميمانه ترين تسليت ها !

    ReplyDelete
  6. من که فکر می کنم کلاس داداش امیرم خیلی بالاتر از دبی و این حرفاست . اییییییییییش عربای زشت !

    ReplyDelete
  7. اما حالا خودمونیم . جون نگاه بیا برو این گذرنامه رو بگیر . فردا که دعوتت کردند کانادا رو زمین نمونی !

    ReplyDelete
  8. راستی امير ؟ تو امروز صبح احيانا طرفای شهرآرا نبودی ؟ يکی رو ديدم انقدر شبيه تو که خدا می دونه .

    ReplyDelete
  9. يادم انداختی برم گذرنامه ام رو تمديد کنم!

    ReplyDelete
  10. بهتر از اين نمیـــــــــــــــــــــشه!!!

    ReplyDelete
  11. (وای خدا جون!)

    ReplyDelete
  12. آپ فرمائيدم!

    ReplyDelete
  13. وای من جای تو بودم...اول گريه ميکردم بعد هم گريه ميکردم.يه بار ديگه هم گريه ميکردم...بعدش می رفتم و با قلندر يه نفر رو ميکشتم..........

    ReplyDelete
  14. سلامبرامير. عجب شنبه تُخمی تخيلی داشتی خدا به خير کنه اين هفته رو !!! البته من حدس ميزنم اينهای که گفتی تو خواب ديدی چون خودم اونروز تو اداره هم پاسپورت و گواهينامه ات رو  جلو ميز ديدم! ....!!!

    ReplyDelete
  15. مرد بی گذرنامه! / دلم واقعا برات سوخت!

    ReplyDelete
  16. واقعا که مملکت نازیه. هنوز قوانین دوران عصر حجر توش حکم فرماست.مثل دولتمردای متحجرش.سربازی اجباری!

    ReplyDelete
  17. گذرنامه نداری؟ يعنی چه آقا !؟  مگه ميشه آقا !!؟ زودتر تهيه اش کنيد! خيلی خيلی خيلی خيلی خيلی برای آقايی با موقعيت و سن شما لازمه!

    ReplyDelete
  18. تا کار از کار نگذشته برو يه حکيم ببيندت ميميری
    خونت ميافته گردن طبقه پايينها

    ReplyDelete