اين روزها را به خاطر بسپار بانوی من.فردا و فرداها شايد بد نباشدبه اين روزها نگاه کنيم و به ياد عطشی بيفتيم که در جانمان شعله ميکشيد...به ياد حسرتها و ترسها،آرزوها و انتظار ها...صبور باش و ساکت و اميدوار.
پی نوشت۱: ۸ سال پيش ميگفتم خدايا راضی شو به رضای من،حالا ميگويم خدايا راضيم به رضای تو!انگار دارم پير ميشوم.
پی نوشت ۲: خدای معجزه های کوچک!خدای خرق عادت! خدايی که هر وقت خواندمت در پاسخ درنگ نکردی!برای همه قوت قلبی که اين چند روزه نثار جانم کردی هزار هزار بارسپاس!
پی نوشت ۳: فقط خدا جان،به نظرم پيکهای بارگاه کبرياييت ادرس های روی بسته ها را خوب نميخوانند. به جبرئيل بگو توبيخشان کند.دامپزشک را من خواسته بودم تو چرا فرستاديش...
خواندم ... لذت بردم و به راستی واژه ها چقدر الکنند از انتقال حس ها .... از این به بعد لطف می کنی آپ که کردی یه ندا هم به ما بدی.....
ReplyDeleteچه حال و هوای خوشی داری . ما رو هم شريک کن ....
ReplyDeleteموندم توی پی نوشت یک:...دارم به فرق بين رضايت و تسليم فکر می کنم...چند سال است، نميدانم!
ReplyDelete............ای بی انصاف ! حقته سر فرصت حالتو بگيم که حالمو گرفتی !!!!
ReplyDeleteبر شاه خوب رویان واجب وفا نباشد/ای زرد روی عاشق , تو صبر کن , وفا کن...
ReplyDeleteکاش از اول آدم ميگفت راضيم به رضای تو که تحمل نارضايتی کمی آسانتر ميشد...
ReplyDeleteسلام بر داداشی مغموم . تا حالا ده دفعه همین یک جمله را نوشته و فرستاده ام اما هیچ اثری از آن نیست. این چه وضع بلاگ بابا
ReplyDeleteنوميد مشو جاناکاميدپديدآمد./.اميدهمه جانهاازغيب رسيدآمد
ReplyDeleteپر از حقيقت مثل هميشه.ياد آرزوهای بر آورده نشده و حسرتها هميشه گريبانگير ما بوده....خيلی خوبه که ما در يک موقعيتی درک ميکنيم که بايد تسليم خواست خدا بود نه هميشه از او طلبکار
ReplyDeleteسلام.امیر عزیز خوشحالم که لااقل کمی از حالت قبلی بیرون اومدی. برات روزهای آفتابی و عاشقی با لبی خندون آرزو میکنم.دل قوی دار این نیز بگذرد.
ReplyDeleteخدای همه چيز خدای هيچ چيز خدای من خدای بی من...تو اين روزها را به خاطر بسپار که يادت بماند بنده ات چه صبوری کرد که تو نکردی...
ReplyDeleteخوب پس تو داری کمکم به سن من نزديک ميشوی. سن لجاجت نکردن و به زور نخواستن.
ReplyDeleteداری پوست می اندازی امير .
ReplyDeleteسلام . من هنوز ازش ميخوام
ReplyDeleteمن از همون قديمها نه کوچک بودم نه بزرگ! ...هميشه ميگفتم خدايا بزرگيت رو شکر دس از سر ما بردار!
ReplyDeleteامير جان نوشته هات بدجور نادر ابراهيمی می زنه!!! عسل بانو! عسل ناب! يک عاشقانه آرام! حتی خونه زیر پله ای!!! باور کن تازگی ها وبلاگت اين بو رو ميده.
ReplyDeleteامير جان نوشته هات بدجور نادر ابراهيمی می زنه!!! عسل بانو! عسل ناب! يک عاشقانه آرام! حتی خونه زیر پله ای!!! باور کن تازگی ها وبلاگت اين بو رو ميده.
ReplyDelete