Sunday, October 23, 2005

دهانت مرهم اندوهانم باد

دلم به بوی تو آغشته است/سپيده دمان /کلمات سرگردان بر ميخيزند/ و خواب آلوده دهان مرا ميجويند/تا از تو سخن بگويم!(شمس لنگرودی)


دلم برای گم شدن در مه مبهم چشمانت،بی تابی ميکند


 


همين!

34 comments:

  1. همین؟ / مگر این خودش کمه؟

    ReplyDelete
  2. کمی «مه» ميخواهم!

    ReplyDelete
  3. اينا رو از خودت در کردی؟ بابا ايول ، بابا دمت چيز

    ReplyDelete
  4. همين ؟ دل آدمو آشوب ميکنی و همين ؟

    ReplyDelete
  5. چه چشمای خوشگلی داره...

    ReplyDelete
  6. پست قبلی تو که خوندم ....بلند شدم راه رفتم ...يه دور دور خونه زدم...................................................امان از دست اين داداشا

    ReplyDelete
  7. آخي ، امير !
    دل منم براش تنگ شده ، اين پست كوتاه اشك منو دراورد ...

    ReplyDelete
  8. من ميخوام چله نشين چشماش بشم ... // آره اون موضوع خيلی بحث داره. من فکر ميکنم دخترک ديگه راهش کج شده ...

    ReplyDelete
  9. سلام داش امير من مثل هميشه چند تا فاز عقبم. اين مطلب قبلي رو تازه خوندم و جيگرم کباب شد انشاا.. که خدا بهت صبر بده برادر. راستی چرا پاسپورت نداری . مگه شر سربازيه رو نکندی؟

    ReplyDelete
  10. صورتک خیالیOctober 23, 2005 at 7:17 PM

    دوس داشتم خيلی....امير ...دلم تنگه ...زوربای يونانی رو با چه مترجمی بخونم؟

    ReplyDelete
  11. دلم واسه گم شدن هميشگی تنگه  .اينو چی کار کنم.امير دل من بد تنگه همين!!!

    ReplyDelete
  12. سلام . چشمم روشن حرفای شديدا بودار ميزنی .

    ReplyDelete
  13. سلام. يه چيزو می دونی؟ شما مردها زود بی تابی کردن از يادتون ميره خيلی خيلی زود!!! شما مردها می تونيد با يه نفس داغ داغ اين مه رو هم از بين ببريد. اينو می دونستی؟

    ReplyDelete
  14. می دونی چرا اون کامنت قبلی رو برات گذاشتم چون آخرش نوشته بودی همين به نظرت چيز کمی بود نوشتت؟!!!

    ReplyDelete
  15. بعضی وقتا گم شدن کلی لذت داره.....

    ReplyDelete
  16. من دلم واسه يه مبهم خيلی تنگه... مه‌ی که بشه بی‌اين‌که تلاش کنی توش گم بشی و حالا حالا هم پيدا نشی...

    ReplyDelete
  17. امير جان سلام  خوشحال شدم که من رو فراموش نکردی / راستش مشغليه کاريم زياد شده وقت کم آوردم به هر حال مخلصيم .....

    ReplyDelete
  18. هی! معلومه چت شده؟ کاری نکن قيد کار و زندگی رو بزنم و ۶۳ تومن پول بی‌زبون رو حرومت بيام تهرون ببينم حرف حسابت چيه ها!!!

    ReplyDelete
  19. باز خوبه تو يکی رو داری که دلت برای گم شدن در مه مبهم چشماش،بی تابی کنه!
    راستی فیلم رو دیدی؟ شاید با دیدنش نظرت در مورد پست من عوض شه. تصور می کنم زبون الکن من باعث سوءتفاهم شده.

    ReplyDelete
  20. نازی جان اون همين اخر يعنی الان و تو اين لحظه اکنون،فقط همينو ميخوام!ربطی به نفس داغ و اينا هم نداره...

    ReplyDelete
  21. برای اون نوشته ی ایتالیک اول پست ..دلم می خواد لینک بدم به نوشته ای از خودم. اما من کی هستم؟ نمی دونم...و اون نوشته کجاس؟ آدرسشو بلد نیستم...(دنیای ما گاهی چه مسخره است دوست... مثل دیروز تو... منم به همون فضاحت گذرنامه ندارم اما جای شکرش باقیه که از اون پیشنهاد ها هم بهم نمیشه!!!)

    ReplyDelete
  22. amir ye jok...yebar ye kerme abrishame dashte dore khodesh abrisham mibafte X mizane javgir mishe polivar mibafe..........yah! yah! yah!,,,hey man migam beyn kelasa enghadr fasele nandazin..goosh nemidan..ey baba

    ReplyDelete
  23. گم شدن تو مه چشماش وقتی دستش لای موهامه ..........

    ReplyDelete
  24. اه اه اه منم ولم کنند رمنس بالا ميارم ها !!! ((:

    ReplyDelete
  25. شما عجالتاً برو پاسپورتت رو بگير كه از نون شب واجبتره. حيف اون كلاسه كه مفت و سلم از دست دادين.

    ReplyDelete
  26. گم شدن در چشمايش و مه....کی می تونه تو چشم کسی گم شده عزيز....اينا همه ضعره شعر هم در بهترين حالتاش برا پول گفته شده

    ReplyDelete
  27. ضعره= شعره.....همين

    ReplyDelete
  28. سلام..خوبی....دلم برای گم شدن در مه مبهم چشمانت،بی تابی ميکند....چشمان کی؟؟؟؟؟؟؟؟

    ReplyDelete
  29. معلوم با چشم خيلی حال ميکنی...

    ReplyDelete
  30. بی پاسپورت زشته ها!!!

    ReplyDelete
  31. hamin+e=hamine...................

    ReplyDelete
  32. ...در فاصله بين خواب و بيداری/

    حرفهای قشنگی ميشنوم/

    با بالا آمدن خورشيد اما.../

    ...همه کلمات بخار می شوند...

    ReplyDelete
  33. نکنه عاشقی ؟!

    ReplyDelete
  34. اگه اينو بخونه حتما ذوق مرگ ميشه ...نه؟

    ReplyDelete