Thursday, December 13, 2007

گردون۴۸

کتاب هفته:نماد های اسطوره ای و روانشناسی زنان،نوشته شینودا بولن،آذر یوسفی،نشرروشنگران:اسطوره ها روح زنده پیشینیان ما به شمار می ایند در جان ما...هیچ وقت نمیشود دقیق گفت که تاریخ کجا تمام میشود و اسطوره از کجا آغاز.اسطوره ها ریشه در اعماق ناخود آگاه جمعی انسانها دارند و به همین دلیل در روانشناسی عمقی برای تحلیل الگوهای رفتاری انسان مدرن به کار گرفته میشوند.کتاب بر مبنای ایزد بانوان المپ نوعی تقسیم بندی رفتاری به دست میدهد که بعضن خواننده را از دقت پیش بینی ااگوی زندگیش شگفت زده میکند.خواندنش را جدن جدن به همه به ویژه خانمها توصیه میکنم.درک نوشته ها نیاز به هیچ دانش خاص روانشناختی ندارد

شعر هفته:از تو سخن از به آرامی/از تو سخن از به تو گفتن /از تو سخن از به آزادی//وقتی سخن از تو می گویم / از عاشق از عارفانه می گویم /از دوستت دارم /از خواهم داشت/از فکر عبور در به تنهایی/من با گذر از دل تو می کردم / من با سفر سیاه چشم تو زیباست / خواهم زیست/من با به تمنای تو خواهم ماند/ من با سخن از تو /خواهم خواند /ما خاطره از شبانه می گیریم /ما خاطره از گریختن در یاد / از لذت ارمغان در پنهان /ما خاطره ایم از به نجواها /من دوست دارم از تو بگویم را / ای جلوه ی از به آرامی/ من دوست دارم از تو شنیدن را / تو لذت نادر شنیدن باش/تو از به شباهت از به زیبایی/ بر دیده تشنه ام تو دیدن باش(یدالله رویایی)

فیلم هفته:being julia :یک فیلم واقعی...از دستش ندهید.بده بستان های جرمی آیرونز و آنت بننینگ عالی از کار در آمده اند و پایان  فیلم قطعن غافلگیرتان میکند.یک روز جمعه عصر مرا ساخت این فیلم

آهنگ هفته:گل گلدون من با صدای سیمین غانم:کلی خاطره دارم با این آهنگ.تلخ کامی هایی که به ذهنم خطور نمیکرد بشود حتی دوام آورد مقابلشان و عواطفی که من را من کرد.غریب دوستش دارم

وبلاگ هفته:روزنوشت های امیر قادری...به رغم پرسپولیسی بودن و اینکه بسیاری جاها در مورد سینما هم سلیقه نیستیم قبولش دارم.خوب و خواندنی مینویسد

پست هفته:این ابتکار عمل معرکه روهام.نوآوریش را دوست داشتم

درنگ هفته:طغیان

جهان چه جای حقیری میشد اگر بعضی انسان ها حصار باید و سنت و عادات را نمیشکافتند و انسان،جهان و یا حتی خدایی دیگرگونه خلق نمیکردند.ما فرزندان سرکشی آدم و حواییم که نباید و ممنوع را تاب نیاوردند و چه آسان و چه حقیر فراموش میکنیم این میراث اجدادی را بارها و بار ها در زندگیمان.خودمان را میفروشیم به ارزشهای جمعی بی آنکه یکبار اجازه به داو گذاشتن هر آنچه که داریم را به خودمان داده باشیم و در حسرت طغیان میمانیم تا مرگ ما را در بر بگیرد.بر ما مباد این عاقبت!

دوستشان دارم های هفته:

نویسنده:فردریک فورسایت:روز شغال را دیده اید؟آن ماجرای معروف ترور ژنرال دوگل و....فورسایت نویسنده مطرح کتابهای جاسوسی و حادثه ای دنیاست.خوب مینویسد و بهتر تعلیق خلق میکند و هیجان پدید می آورد.آنقدر کتابهایش را دوست داشتم که تا همین یک سال پیش هم وسوسه مثل او نوشتن در من بود.بین آثارش کتابی هست به اسم سگان جنگ.از خواندنش پشیمان نمیشوید

کارگردان:برادران کوئن:جوئل و اتان کوئن یک پدیده اند در سینما.آن شوخ طبعی بی بدیلشان در روایت جدی ترین حرفها،اودیسه های ممتد سینمایی و انسانی بودن پررنگ کارهایشان،دوست داشتنیشان کرده برایم.بین فیلمهایشان فارگو و ای برادر کجایی را دریابید،مسوولیتش با من!

بازیگر:مریل استریپ:ارادت خفن من به ایشان با پلهای مدیسن کانتی شروع شد. وقتی با آن همه ظرافت، بحران میانسالی ناشی از تکرار و پشت پا زدن به آرزوها را در یک زن به هنگام ابتدای میانسالی نشان داد.سکانسی هست در انتهای فیلم که مریل استریپ نشسته توی ماشین شوهرش و معشوقش پشت سرش توی ماشین دیگری منتظر است تا او بیاید و با هم بروند به ناکجا.دست مریل میرود سمت دستگیره ماشین تا بازش کند و بگریزد نفستان بند می اید برای این چند ثانیه...فیلم بد از او ندیده ام تا بحال.جزء معدود بازیگرانیست که بودنش در یک فیلم تشویقم میکند برای دیدنش

و دیگران:سیاوش قمیشی:دوست موسیقی شناسی دارم که او را به همراه گوگوش و ابی تنها خوانندگان پاپ آن ور آب ایرانی میداند که موسیقی را به درستی میفهمند.نوعی انسانیت لطیف در آهنگ هایش هست و در منشش که دوست داشتنیش کرده برای من.نسل من شاید کلی خاطره داشته باشد از او:تو یه تاک قد کشیده،پرنده های قفسی و....



18 comments:

  1. کمیته‌ی پی‌جوی آزادی دانشجویان دربندDecember 13, 2007 at 5:53 AM

    فراخوان خانواده‌های دانشجویان دستگیر شده مراسم 16 آذر سال 86

    درموج دستگیری های بی‌سابقه‌ی دانشجویی در آستانه‌ی روز 16 آذر(روز دانشجو) بیش از 30 تن از دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب دانشگاه‌های سراسرکشور بازداشت شده‌اند. شگفت این که 16 آذر که نماد مبارزه با رژیم وابسته‌ی شاهنشاهی و سلطه‌ی بیگانه بوده است از سوی جمهوری اسلامی نیز تحمّل نمی‌شود. آن چه امسال در روز دانشجو روی داد، تکرار همان صحنه‌هایی است که رژیم گذشته هر ساله در برخورد با جنبش دانشجویی ایجاد می‌کرد. گرامی‌داشت روز دانشجو سنت پنجاه و چند ساله‌ی جنبش دانشجویی ایران است و دانشجویانی که امسال به اتّهام برگزاری مراسمی ، با محوریت مخالفت با جنگ و تحریم، بازداشت شده‌اند در زمره‌ی شریف‌ترین فرزندان این آب و خاک‌اند. ما خواهان آزادی سریع و بی قید و شرط فرزندان اسیر خود هستیم.

    کمیته‌ی پی جوی آزادی دانشجویان دربند

    ReplyDelete
  2. آزادی - برابریDecember 13, 2007 at 5:56 AM

    دوستان،

    علی رغم فشارهای امنیتی و بازداشتهای گسترده، دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب تجمع خود را به مناسبت روز دانشجو (16 آذر) در دانشگاه تهران هرچه با شکوه تر برگزار کردند.

    دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب اعلام میدارند که تا آزادی کامل تمامی دانشچویان دستگیر شده از پای نخواهند نشست.

    برای کسب آخرین اخبار و گزارشها از تجمع روز 3 شنبه و وضعیت دستگیر شدگان، از وبلاگ ما دیدن فرمایید.

    ReplyDelete
  3. سرتيپ،‌ گفتي فورسايت و ما را به دوران دبيرستان پرتاب كردي. اولين كتابي كه ازش خوندم سازش چهارم/پروتكل چهارم بود كه در مجموع بعدها فكر كنم ده بار خوندمش. يك زماني واسه‌ي خودش كسي بود در مغز ما.

    ReplyDelete
  4. ديدی گفتم روهاممممممممممممممم ديدی گفت پست هفته گردون اميري اين هفته... ميدونستم :دی

    عجب شعر هفته ای... چقدر عاشقانه پرتلاطمی بود...

    سياوش قميشی رو هستم اساسی... بخاطر همه لطافت مواج در  اهنگاش...:)

    دارم فکر ميکنم اگر قرار بود از طغيان بنويسم..حقيقتا چی به ذهنم ميرسيد... خوب نوشتی:)

    ReplyDelete
  5. منم از گل گلدون من خيلی خاطره دارم...

    کتاب هم خيلی خوبه. من نصفه خوندمش. تعريف خوبی برای اسطوره ها دادی و الهه ها..

    ReplyDelete
  6. آقا این گل گلدون انصافن ترانه بی معنی و ضعیفی داره. امیدوارم به زودی از ذهن وخاطره ها حذف بشه.

    ReplyDelete
  7. ...بر ما مباد این عاقبت!

    ReplyDelete
  8. من هميشه به اين وبلاگ هايی که معرفی می کنی ميرم! مرسی امير جان!

    ReplyDelete
  9. شعر معرکه بود.  و من هم گل گلدون من را بينهايت دوست می دارم و آن صدای بم و غريب غانم را. و نمی دانم چطور می شود اين ترانه را ضعيف خواند.

    ReplyDelete
  10. عاشق کتابهای فردريک فورسايت هستم . حیف که مدتهااست چیزی از او چاپ نمی شود . مریل استریپ را هم دوست دارم و پلهای مدیسن کانتی را بیشتر . سیاوش و سیمین هم که جای خود دارند .

    ReplyDelete
  11. با سلام منتطرم

    ReplyDelete
  12. گل گلدون من...شکسته در باد....امير کاری کردی که دوباره اين آهنگ رو گوش بدم...مرسی برای همه ی لحظه هايی که دوباره برانم زنده شد با اين آهنگ...

    ReplyDelete
  13. نميشه شعر ها رو به صورت ِ شعری نوشت

    نه اینجوری با / بین ِ ابیات!!؟

    آدم احساس میکنه کاغذ کم آوردی !

    ReplyDelete
  14. و طغيان ...

    علم می خواهد و نشانه و دانش . تجربه ميوه ممنوع و شوريدن آگاه آنقدر ارزشمند است که حتی اگر آرامش بعد از طوفان هم نياورد اما بی مقدار نمی شود . رهبر اما (به نظر من ) نبايد گزيد که طغيان خودجوش است و نتيجه آنچه در خويشتن به آن رسيده ای . دوست من با تو هم عقيده ام که اگر ماجراجويی و آشفتن عليه سنت ها نبود دنيا همچنان پر از ميمونهای آويزان از درختها بود جيغ کشان و نارگيل به دست... آدم نداشتيم در آن صورت

    ReplyDelete
  15. من چطوري بگم گردون خيلی دوست دارم؟

    ReplyDelete
  16. درود ............

    ReplyDelete
  17. امير جان در اين بلاد غربت که عدس پلويمان آرزوست پست عدس پلوييت دلمون رو خوش کرد..دلت خوش آقا.. آقايی!

    ReplyDelete
  18. امير نازنين ؛توافق نداریم سر اینکه :وبلاگ یک فضای کاملا شخصی است . نظر من اینست : وبلاگ دفترخاطرات /روزنگار /سررسید یمجموعه مقالات ا حتی کتابی است که قفل و کد و قالب دارد و آن دست نویسنده اش است . نویسنده می نویسد و شخصی هم می نویسد . روزی اما وبلاگش را در یک لیست ثبت می کند و دیگران را هم سهیم در افکار و عادات و ادبیاتش .پس نه برای خودش تنها. ما همه به آمار وبلاگمان و هوش کامنترهایمان دقت می کنیم . ما به تعداد مخاطبانمان می بالیم . ما در یک برگ کاغذ چیزی نمی نویسیم که فقط احساساتمان را تعدیل کرده باشیم با نوشتن یا خاطره ای را ثبت کرده باشیم و همین. قضاوت می شویم چه بخواهیم و چه نه.و اثر می گذاریم چه بدانیم و چه نه .

    امیرانه اگر تعداد خواننده هایش زیادند ، اگر جوانانی او را از نوشته هایش دنبال می کنند ، اگر با نظراتش موافق یا مخالفند ،اگر گردونش را پی می گیرند پس مراقب تر است بر آنچه می گوید .چرا؟ شاید در این بین ،همه ادبیات خاص خود را نیافته باشند . شاید کسی به دنبال خطی و راهی و ناصحی آمده و می خواند . این را در سوالها و ایمیلها و کامنتهای خصوصی و عمومی به وضوح دیده ایم همه .من حرفم برای همانهاست .

    ReplyDelete